نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی
نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

آرشيو //      توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی « جنبش سوسياليستی» درباره مطالبی که از طريق سامانه ی سازمان سوسياليست های ايران منتشرمی شوند! ـ

آدرس لینک به این صفحه در سايت سازمان سوسياليستهای ايران:   ـ

http://www.ois-iran.com/2013/mordad-1392/ois-iran-1193-dr_Mansur_Bayatzadeh-touzih_darbarahe_ezharate_Salehi.htm

 

توضيحی در باره اظهارات منوچهرصالحی مبنی بر:

«چرا انقلاب ايران ضد سکولار بوده است؟»

دکتر منصور بيات زاده

آقای مهندس منوچهر صالحی طی سخنرانی   ای که در تاريخ  ۱ ژوئن ۲۰۱۳ در دانشگاه هامبورگ ، که برگذار کننده آن «مجامع اسلامی ایرانیان» بود، بيان داشته است:

« من نیز هم‌چون بسیاری دیگر از مبارزان ضد پهلوی که در انیران در تبعید خودخواسته می‌زیستند، پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ به ایران بازگشتم و تازه در آن‌جا بود که دریافتم انقلاب ایران نخستین انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن بوده است. پس از خواندن طرح قانون اساسی که قرار بود به همه‌پرسی گذاشته شود، تردیدم به یقین بدل شد... ».(١) (تاکيد از منصور بيات زاده)

محتوی آن مطالب بيانگر اين واقعيت تلخ است که گويا وی در هنگام تحريرمتن آن سخنرانی ، بخاطر نداشته و فراموش کرده که او و ديگر دوستان سازمانی اش در مقطع تاريخی اوائل پيروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ، درباره مقوله ی سياسی ای همچون «سکولاريسم» فکر نمی کرده و بهيچوجه در آن مورد دست به روشنگری نزده و اصولا تبليغ خواست «جدائی نهاد دين از نهاد دولت» در دستور فعاليتهای تبليغاتی آنها قرار نداشته است!

در واقع، بيان چنان اظهاراتی از سوی منوچهر صالحی با مواضع سياسی  وی و دوستان و همکاران سازمانی اش در آن مقطع تاريخی از جمله من (منصور بيات زاده) کاملا در تقابل قرار داشت و بهيچوجه همسوئی و خوانائی نداشت!

چون من ( منصور بيات زاده) در بخش ۴ نوشته ی «چرا صورت مسئله خاورمیانه اسلام نيست؟» به مطالبی تحت عنوان: " تاريخچه چگونگی مورد استفاده قرار گرفتن  مقوله «سکولار»، در مجادلات  روزمره سياسی بعد از انقلاب بهمن ١٣۵٧ " (٢) اشاره کرده بودم که آن مطالب در تقابل با اظهارات و ادعای صالحی که در سمیناری که « مجامع اسلامی ایرانیان » آنرا برگذار کرد، مبنی بر «نخستین انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن بوده است» بیان کرده بود، قرارداشت، و چنان اظهاراتی در هيچيک از نوشته ها و اعلاميه های مربوط به فعاليتهای سازمانی مشترک ما در مقطع تاريخی اوائل انقلاب وجود نداشت. ضروری و لازم ديدم تا برای جلوگيری از هرگونه سوء تفاهم وبرداشت و تفسير غلط، از نوشته من، همچنين  اشاره ای کوتاه به آن بخش ازاظهارات صالحی  که قبلا نقل شد، بنمايم.

در آن نوشته چون نمی خواستم درباره اظهارات صالحی، از واژه هائی همچون «تحريف» ، «اظهارات غلط»، «دروغ» ... استفاده کنم ، همچنین که نمی خواستم برای خوانندگانی که متن سخنرانی منوچهر صالحی را خوانده و احتمالا نوشته مرا نيز مطالعه می کنند، اين سئوال مطرح گردد که  منوچهرصالحی در سخنرانی اش در آن سمينار در توضيح «ماهيت انقلاب بهمن ۱۳۵۷»، از مقوله «سکولار» استفاده نموده و آن انقلاب را در همان ماه های اول پيروزی ، « انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن» ارزيابی کرده است، چرا منصوربيات زاده در هنگام نگارش مطالب مربوط به تاريخچه چگونگی مورد استفاده قرار گرفتن  مقوله «سکولار»، در مجادلات  روزمره سياسی بعد از انقلاب بهمن ١٣۵٧ " به آن گفتار توجه نکرده؟ می بايستی فرمولبندی انتخاب می کردم که به اين موضوع نيز اشاره  داشت. از فرمولبندی «هنوز برايم روشن نيست»، استفاده کردم ! ــ  و حتی ٣ روز قبل از انتشار نوشته ام، به وی تلفن زدم و موضوع مورد اختلاف و اعتراض را با وی در ميان گذاشتم، که بيان داشت فعلا مهمان دارد وگفتگو و بحث در آنباره را به فردا موکول نمود ، که متأسفانه بعدأ نيز تماسی گرفته نشد ــ !

منظور از تماس تلفنی من با او  بدين خاطر بود که به وی يادآوری کنم، نوشته ها و مدارک سازمانی ما در اوائل انقلاب و حتی چندسال بعد از پيروزی انقلاب بهمن  ۱۳۵۷ که بيانگر سمت و سو و خواستها و اهداف فعاليتهای ما بود، بهيچوجه با اظهارات وی در سمينار «مجامع اسلامی ایرانیان»، مبنی بر «انقلاب ایران نخستین انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن بوده است»،  همسوئی و خوانائی ندارد.و آن اظهارات خالی از حقيقت بوده و واقعيت ندارد!

در آن رابطه بود که در پايان بخش ۴ نوشته ی « چرا صورت مسئله خاورمیانه اسلام نيست؟» ، بخاطر جلوگيری ازهرگونه سوء تفاهم و برداشت غلط از نوشته من، علاوه بر اينکه آن بخش از اظهارات منوچهرصالحی که مورد اعتراض و سوال من بودند را، در پانويس ۴۵ آن نوشته ذکر کردم، متذکر شدم:

«ضروريست يادآور شود که آقای مهندس منوچهر صالحی، يکی از فعالين ضد رژيم محمد رضا شاه پهلوی، بدلايلی که هنوز برايم روشن نيست، «انقلاب شکوهمند بهمن ١٣۵٧» ، را به « انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن»!! نام گذاری نموده است.

اگر پادشاهان پهلوی قلدری نمی کردند و مرتب دست به قانون شکنی نمی زدند، و اجازه می دادند تا قانون اساسی مشروطه بطور کامل اجرا شود، ايرانيان بطور عام و ایرانیان آزاديخواه و دمکرات بطور اخص  چند نسل زودتر به مشکلاتی که حکومت مذهبی باخود بهمراه خواهد داشت، پی می  بردند و  به موضوع «جدائی نهاد دين از نهاد دولت»  که یکی از دست آورد های تمدن بشری است  زود تر پی برده و آگاه می شدند. و در نتیجه برای بدست آوردن این تجربه گرانبها  مجبور به پرداخت  چنین بهای سنگین مالی ، انسانی و ملی نبود!

اشاره به اين موضوع را بدين خاطر در اين نوشته  مطرح کردم، چونکه در همين  نوشته، همانطور که  قبلا ملاحظه شد، متذکر شده ام که مقوله «سکولار» در رابطه با تشکيل «شورای ملی مقاومت»  و «برنامه دولت موقت جمهوری دمکراتيک اسلامی ايران»، در مجادلات روزمره سياسی مورد  استفاده فعالين مخالف با حکومت دينی  قرار گرفته است.».(٣)

ضروريست خاطر نشان کرد که ما در دوران فعاليتهای سياسی مشترکمان، بهيچوجه «انقلاب شکوهمند بهمن ۱۳۵۷» را، «انقلاب ضد سکولار» ارزيابی نمی کرديم.

اظهارات من در رابطه با انقلاب شکوهمند بهيچوجه باين معنا نبود که يک «انقلاب شکوهمند »  نمی تواند احيانأ يک «انقلاب ضد سکولار» نيز باشد. بلکه بيان مقوله ای همچون «انقلاب ایران نخستین انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن بوده است»  از سوی صالحی، آنهم در رابطه با ماههای اول پيروزی انقلاب، برای من  تازگی داشت و سئوال انگيزبود و  بدان خاطربود که نوشتم صالحی: «بدلايلی که هنوز برايم روشن نيست، «انقلاب شکوهمند بهمن ١٣۵٧» ، را به « انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن»!! نام گذاری نموده است.»

تاريخ سياسی فعاليتهای سياسی ايرانيان در خارج از کشور، بيانگر اين واقعيت است که اکثريت قريب باتفاق سازمانهای اپوزيسيون ، از مبارزات و فعاليت های سياسی آن بخش از «روحانيون» برهبری آيت الله خمينی که مخالف رژيم استبدادی و وابسته به امپرياليسم شاه بودند و همچنين از استقلال ايران پشتيبانی و حمايت می کردند و از آنان بعنوان«روحانيت مترقی» ياد می نمودند، و آن بخش از «روحانيون» که حاضر نمی شدند در مبارزه عليه رژيم شاه شرکت کنند، بعنوان روحانيون درباری و ساواکی  نام برده می شد.

 آن وضع سياسی حاکم بر نيروهای سياسی در واقع بيانگر اين واقعيت بود که بخشهای مختلف نيروهای مخالف شاه، در آن زمان هنوز به معنای مقوله ای بنام «سکولاريسم»، يعنی «جدائی نهاد دين از نهاد دولت» آشنائی نداشتند، و يا اگر آشنائی داشتند، انرا در نوشته ها و مدارک سازمانی بعنوان خواست مطالباتی خود مطرح نکرده بودند. در واقع در آن زمان، مبارزه با رژيم شاه برمحور اعتراض به قانون شکنی رژيم شاه و استبداد محمد رضا شاهی و قطع وابستگی رژيم شاه به استعمارگران جهانی دور می زد و نه مبارزه بخاطر تغيير آن بخش از اصول قانون اساسی مشروطيت که در صورت برقراری حاکميت قانون بر مبنی قانون اساسی مشروطيت، سد تحقق جامعه سکولار در وطنمان ايران می شدند! (۴)

همانطور که قبلا اشاره رفت من گمان داشتم که آن اشتباه از سوی منوچهر صالحی ، حتمأ بخاطر فراموشکاری و بی دقتی وی در هنگام تحرير آن نوشته رويداده و موضوع ديگری نمی توانسته سبب آن اشتباه شده باشد. و او هنگام تحرير متن سخنرانی اش فراموش کرده و بخاطر نداشته است  که در اوائل پيروزی انقلاب بهمن، وی و دوستان  و همکاران سازمانی اش بر محور چه مسائل و خواستی فعاليت می کرده اند. در واقع موضوعی که در آنزمان برای صالحی  و دوستان و همکاران سازمانی اش ــ ازجمله من (منصور بيات زاده) ــ  اصولا مطرح نبوده، موضوعی بنام «سکولاريسم» بوده است. و همانطور که قبلا اشاره رفت ، چون نمی خواستم او را به بيان  اظهارات غير واقعی  و دروغ متهم کنم، در هنگام نگارش نوشته ام در رابطه با اظهارات او، متذکر شده ام : «... که مقوله «سکولار» در رابطه با تشکيل «شورای ملی مقاومت»  و «برنامه دولت موقت جمهوری دمکراتيک اسلامی ايران»، در مجادلات روزمره سياسی مورد  استفاده فعالين مخالف با حکومت دينی  قرار گرفته است.»  که آن مقطع تاريخ، از لحاظ زمانی تفاوت زيادی با تاريخ  ادعائی منوچهر صالحی در ماههای اول پيروزی انقلاب داشت!

 اما صالحی  بجای اينکه با مراجعه به اسناد و مدارک سازمانی مربوط به آن مقطع تاريخی و کمک گرفتن از آن اسناد و نوشته ها به  تصحيح اشتباه خود به پردازد، سعی کرده است طی، مقاله ای تحت عنوان « چرا انقلاب ایران ضد سکولار بوده است؟» (۵) با اشاره به نوشته ی  من، ادعا کند که مطالب تحرير شده از سوی من ــ همان مطالبی که قبلا نقل شد ــ، «گله» از وی بوده است و از آن طريق، درمنحرف کردن بحث  عمل نموده است، و بر اظهارات غلط و بی پايه خود در آن «سمينار»، سرپوش گذاشته است!

بايد توجه داشت که منوچهر صالحی  در آن سخنرانی بيان نکرده  بود که طی تحقيقاتی که تا کنون داشته است به اين نتيجه رسيده است که،«انقلاب ایران نخستین انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن بوده است»؛ اظهاراتی که بهيچوجه احتیاج به مراجعه به اسناد و مدارک سازمانی مشترک ما نداشت. در واقع بيان چنان فرمولبندی، کوچکترين ربطی به تاريخچه زندگی سياسی مشترک ما(منوجهر صالحی، منصور بيات زاده و عده ای ديگر از دوستان و همکاران مشترک ما درآن زمان) نداشت. ولی متأسفانه او اظهارات خود را چنان فرمولبندی نکرده بود، بلکه بغلط بيان داشته که در همان اوائل پيروزی انقلاب به چنان نتيجه ای رسيده بود!

در واقع روشن نيست که چرا و بچه دليل منوچهر صالحی سعی دارد مواضع کنونی اش را نيزشامل دوران اوائل انقلاب  بنمايد ؛ و «نظام جمهوری اسلامی» مبتنی بر قانون اساسی دست پخت مجلس خبرگان را با «انقلاب شکوهمند بهمن١٣۵٧ » که در اثر مبارزات بخش بزرگی از مردم ايران شکل گرفت و در جهت سرنگوئی رژيم استبدادی و وابسته شاه و کسب استقلال سياسی با پيروزی روبرو شد، بغلط و غير مسئولانه يکی فرض می کند؟!

بنظر من اشتباه خواهد بود که  «نظام جمهوری اسلامی»، نظامی که بخشی از روحانيون شيعه مذهب و نيروهای معروف به «خط امام» بعد از پيروزی  انقلاب شکوهمند ١٣۵٧  با توسل به خدعه، نيرنگ، دروغ ، سرکوب، بازداشت، شکنجه ... و همچنين طرد نيروهای دگرانديش ــ, نيروهائی که اکثرأ در مبارزاتی که منجر به انقلاب بهمن ١٣۵٧ شد، سهيم بودند و نقش مثبتی در آن پيروزی ايفا کردند ــ ، و در نهايت، کوتاه کردن عمر «بهار آزادی» ، آنهم در يک پروسه نه چندان طولانی، و در نتيجه آن «نظام» را بر وطنمان ايران حاکم کردند، مترادف با «انقلاب شکوهمند بهمن ١٣۵٧» تلقی  نمود!

صرفنظر از اينکه چنان تبليغات انحرافی از سوی  چه کسی، گروهی وياحزبی و سازمانی مورد استفاده قرار گيرد، چون در خدمت به وارونه جلوه  دادن واقعيات و رويدادهای تاريخی وطنمان می باشد، بهيچوجه نبايد به آن صحه گذاشت  و حتمأ ضرورت دارد تا به روشنگری در آن رابطه پرداخت!.

نوشته ها و بيانيه های مربوط به  سازمان هائيکه ما در مقطع تاريخی مورد بحث عضو بوده و فعاليت داشته ايم، دقيقأ بيانگر چگونگی طرز تفکر ما، ازجمله منوچهرصالحی در آن زمان هستند. ما در آن زمان مواضعی در مخالفت با رژيم جمهوری اسلامی داشته ايم. اسناد و مدارک سازمانهای ما در آنزمان بيانگر اين واقعيت هستند. همچنين ما در آن مقطع تاريخی در رابطه با بعضی از مسائل سياسی ـ اجتماعی، کاملا «راديکال» و حتی در مواردی مواضعی «انحرافی» و «غير دمکراتيک» داشته ايم.

 مخالفت با جمهوری اسلامی و حتی طرح شعار سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی را بهيچوجه نمی توان بحساب «سکولاريسم» يعنی «جدائی نهاد دولت از نهاد دين» دانست و يا آنرا مساوی با «انقلاب ایران نخستین انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن بوده است»  تلقی نمود!

صالحی حتمأ قبول دارد ، اگر من اعلام  کرده و می کنم که از بسياری از آن مواضع مشترک سابق فاصله گرفته ام، آن اعلان موضع نمی تواند سبب گردد که چنين فرض کنيم که مواضع سياسی آن دوران ما، بخشی از تاريخچه زندگی سياسی من و جمع ما  که در آنزمان فعاليت مشترک سياسی داشتيم، نبوده است !!

 اگر بناباشد دست به تحريف تاريخ نزنيم، حتمأ نبايد بر آن مواضع که احيانأ امروز آنها را اشتباه و غلط ارزيابی می کنيم، سرپوش بگذاريم و يا سعی کنيم با استفاده از مقولاتی همچون «سکولاريسم» به آن، «هويت» ديگری ببخشيم.

ده ها نوشته و مدارک مربوط به آن مقطع تاريخی مورد بحث که حاصل کار تشکلات سياسی ای است که ما  در آنها فعاليت داشته ايم وجود دارند. که  دقيقأ بيانگر سمت و سوی مبارزات ، اهداف و خواست ما در آن مقطع تاريخی می باشند، اما هيچ يک از آن نوشته ها و مدارک  بيانگر ادعای منوجهر صالحی، مبنی بر «انقلاب ایران نخستین انقلاب ضد سکولار تاریخ مدرن بوده است »، نبوده و نيستند!(۶)  

چهارشنبه ٢٣ مرداد ۱۳۹۲ ١۴ اوت ۲۰۱۳

دکتر منصور بيات زاده

dr.bayatzadeh@ois-iran.com

  پانويس:

١ ـ  انتخابات و حقوق شهروندی ـ منوچهر صالحی ـ

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

http://www.ois-iran.com/2013/khordad-1392/ois-iran-6257-manouchehr_salehi-entekhabat_wa_hoghjoghe_sharwandi.htm

٢ ـ  تاريخچه چگونگی مورد استفاده قرار گرفتن  مقوله «سکولار»،در مجادلات  روزمره سياسی بعد از انقلاب بهمن ١٣۵٧ ــ  چرا صورت مسئله خاورمیانه اسلام نيست؟ ـ بخش چهارم  

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

http://www.ois-iran.com/2013/tir-1392/ois-iran-1192-dr_bayatzadeh_sorat_masalahe_iran_islam_nist-bakhshe-4.htm

٣ ـ  پيشين ــ چرا صورت مسئله خاورمیانه اسلام نيست؟ ـ بخش چهارم  

۴ ــ  "محتوی بيش از١٠ اصل از اصول قانون اساسی مشروطيت ايران، اجازه نمی داد تا «نظام سکولار» برايران حاکم شود!" ـ  دکتر منصور بيات زاده

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

http://www.ois-iran.com/2013/tir-1392/ois-iran-1191-dr_bayatzadeh_bish_az_10_asle_ghanune_mashrotah_Zede_sekular.htm

۵ ـ  چرا انقلاب ایران ضد سکولار بوده است؟ - منوچهر صالحی

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

http://www.ois-iran.com/2013/mordad-1392/ois-iran-6293-salehi-enghelabe_zedde_saekular.htm

۶ ـ برای روشن شدن مسائلی که در آن مقطع تاريخی  ما را ، از جمله صالحی را بخود مشغول می کرد، کپی  دو نوشته مربوط به آن زمان را در آرشيو سايت سازمان سوسياليستهای ايران قرار داده شده است. در آن نوشته ها کوچکترين اشاره ای به «ضد سکولار»  بودن انقلاب بهمن ١٣۵٧ مشاهده نمی شود.جالب اينکه يکی از آن نوشته ها که در تاريخ ٢٩ ارديبهشت  ١٣۵٨  تحرير شده است. موضوع بحث اش، اظهار نظر درباره هردو قانون اساسی (سلطنت مشروطه و جمهوری اسلامی)  و نقش طبقات در آن مقطع تاريخی می باشد!!

http://www.ois-iran.com/2013/mordad-1392/ois-iran-6292-asnad-jonbesche_daneshjuie-karegar.htm

 

تاريخ انتشار  در سايت سازمان سوسياليستهای ايران روز چهار شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴ اوت ۲۰۱۳