نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی
نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

   www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

آرشيو //      توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی « جنبش سوسياليستی» درباره مطالبی که از طريق سامانه ی سازمان سوسياليست های ايران منتشرمی شوند! ـ

آدرس لینک به این صفحه در سايت سازمان سوسياليستهای ايران:   ـ

 

توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی

در رابطه با انتشار مجدد مقاله

ایران و استعمار سرخ و سیاه

مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه »، نوشته ای  اهانت آميز عليه آيت الله خمينی در دوران سلطنت محمد رضا شاه پهلوی است، که با امضای مستعار «احمد رشیدی مطلق» ، بنابر دستور داريوش همايون وزير اطلاعات کابينه جمشيد آموزگار در روزنامه اطلاعات، ١٧ دی ماه ١٣٥٦ ( ٧ ژانويه  ١٩٧٧ ) چاپ شد. داريوش همايون در نوشتنه هايي که بعدها درخارج از ايران، درباره علل فروپاشي رژيم پهلوي منتشر کرد ، مدعي است که مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه » ، به  او ربطی نداشته است. وی اخيرأ در مصاحبه ای با  رادیو فردا (۱۳۸۷/۱۱/۱۶ ) گفته است: «مقاله‌ای بود که از دربار شاه فرستاده شده بود، آقای هويدا تلفن کرد که دستور فرمودند اين هرچه زودتر چاپ شود و من دستور چاپش را دادم. در آن سال‌ها از این جور مقالات از مراجع مختلف می‌آمد، از دربار می آمد، از ساواک می‌آمد و روزنامه‌ها چاپ می‌کردند. حمله به خود [آیت الله] خمينی و روحانيت هم سابقه زيادی داشت. بارها خود شاه به آخوندها حملات خيلی سختی کرده بودُ -مثل جریان «مه فشاند نور و سگ عوعو کند....»- [مقاله ایران و ااستعمار سرخ و سیاه] موضوع تازه‌ای نبود.».

ما متن آن مقاله   را بعنوان يک سند تاريخی  در  «مجموعه مقالات و گزارشات مربوط به موضوع سی سال قبل»  انتشار می دهيم ، اگرچه تاريخ انتشار آن مقاله  در ١٧دی  ماه ١٣٥٦ بوده است . در  رابطه با محتوی متن آن مقاله ، توجه خوانندگان محترم را به  چگونگی شيوه  برخورد  دستگاه تبليغاتی و امنيتی رژيم شاه  جلب می کنيم.  محتوی آن مقاله به بهترين نحوی بيانگر فرهنگ سياسی دوران رژيم محمد رضا شاه پهلوی  می باشد. اهانت، اتهام ، بی حرمتی و پخش شايعات دروغ نسبت  به منتقدين ، مخالفين  و دگرانديشان، از خصوصيات فرهنگ سياسی  آن دوران بود. اگرچه  «پهلويست ها»  و ديگر طرفداران رژيم محمدرضاشاه پهلوی  کوشش دارند تا چنين جلوه دهند  که گويا بی حرمتی به دگرانديشان و نيروهای منتقد و مخالف و در واقع لگدمال کردن «حقوق بشر» از  فردای  ٢٢ بهمن ١٣٥٧  در دستور کار هيئت حاکمه ايران قرار گرفته است!  اما آنانکه با چگونگی شيوه تبليغاتی ساواک و دستگاههای تبليغاتی رژيم وابسته به امپرياليسم شاه اطلاع دارند، بخوبی می دانند که بخش بزرگی از شيوه عملکرد دستگاههای تبليغاتی جمهوری اسلامی ، شيوه کاری است که از رژيم شاه به ارث برده شده است.

 هيئت تحريريه نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی ـ نشريه سازمان سوسياليست های ايران

 بهمن ماه ١٣٨٧ 

   socialistha@ois-iran.com

www.ois-iran.com

 

ایران و استعمار سرخ و سیاه

این روزها به مناسبت ماه محرم  و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه  استعمار سیاه و سرخ  یا  به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نو شده است.استعمار سرخ و سیاهش ، کهنه و نویش، روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با اینکه خصوصیت ذاتی آنان همانند است، خیلی کم اتفاق افتاده است  که این دو استعمار شناخته شده تاریخ  با یکدیگر همکاری نمایند، مگر در موارد خاصی ، که یکی از آن ها همکاری نزدیک  و صمیمانه و صادقانه هر دو استعمار در برابر انقلاب ایران بخصوص برنامه مترقی اصلاحات ارضی در ایران است.

سرآعاز انقلاب شاه و ملت در روز ششم  بهمن ماه  ٢٥٢٠  شاهنشاهی استعمار  سرخ  و سیاه  ایران را که ظاهرا هر کدام  در کشور ما  برنامه  و نقشه خاصی داشتند  با  یکدیگر متحد ساخت، که مظهر این همکاری صمیمانه  در  بلوای روز های ١٥ و ١٦ خرداد ماه  ٢٥٢٢ (١٣٤٢) در تهران آشکار شد.

پس از بلوای شوم  ١٥ خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه  و ملت پایه ریزی شده بود ، ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه می کردند دچار یک نوع  سرگیجی عجیبی شده بودند، زیرا در یک جا رد پای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به  وضوح دیده می شد. از یک سو عوامل توده ای که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی همه امیدهای خود را برای فریفتن دهقانان و ساختن انجمن های دهقانی نقش بر آب میدیدند در برابر انقلاب دست به آشوب زدند و از سوی دیگر مالکان بزرگ که سالیان دراز میلیونها دهقان ایرانی را غارت کرده بودند و به امید شکستن این برنامه  و رجعت به وضع سابق، پول در دست عوامل توده ای  و  ورشکستگان دیگر سیاسی گذارده بودند و جالب اینکه این دسته از کسانی که باور داشتند میتوانند چرخ انقلاب را از حرکت  بازدارند و اراضی واگذار شده به دهقانان را از دست آنها خارج سازند ، دست به دامن عالم روحانیت زدند زیرا میپنداشتند که مخالف عالم روحانیت که  در جامعه ایران از احترام خاصی برخوردار است، میتواند  نه تنها برنامه انقلاب را دچار مشکل سازد، بلکه همانطور که یکی از مالکان بزرگ تصور کرده بود ( "دهقانان زمین ها را به عنوان زمین غصبی پس بدهند!" ) ولی عالم روحانیت هوشیارتر از آن بود که علیه انقلاب شاه و ملت که منطبق با اصول وتعالیم اسلامی و به منظور ایجاد عدالت و موقوف شدن استثمار فرد از فرد توسط رهبر انقلاب ایران طراحی شده بود برخیزد.  

مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره  از ژاندارم تا وزیر و از روضه خوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و درنتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند  و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند، در صدد یافتن یک "روحانی"  برآمدند که مردی ماجراجو و بی اعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاه طلب باشد و بتواند مقصود آن ها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند. مردی که سابقه اش مجهول بود و به قشری ترین و مرتجع ترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالی مقام کشور با همه  حمایت های خاص موقعیتی بدست نیاورده بود در پی فرصت می گشت که به هر قیمتی هست خود  را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند.

روح الله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه  او را  مناسبترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین  ١٥ خرداد شناخته شد. 

روح الله خمینی معروف به  "سید هندی"  بود. درباره انتصاب او به هند هنوز حتی نزدیکترین کسانش توضیحی ندارند، به قولی او مدتی در هندوستان بسر برده و در آنجا با مراکز استعماری انگلیس ارتباطاتی داشته است و به همین جهت به نام سید هندی معروف شده است. قول دیگر این بود که او در جوانی اشعار عاشقانه می سروده  و به نام هندی تخلص می کرده است و به همین جهت به نام هندی معروف شده است و عده ای هم عقیده دارند که چون تعلیمات او در هندوستان بوده فامیل هندی را از آن جهت انتخاب کرده است که از کودکی تحت تعلیمات یک معلم بوده است. آنچه مسلم است شهرت او به نام غائله ساز  ١٥ خرداد به خاطر همگان مانده است، کسی که علیه انقلاب ایران  و  به منظور اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه کمر بست و بدست عوامل خاص و شناخته شده علیه تقسیم املاک ، آزادی زنان، ملی شدن جنگل ها وارد مبارزه شد و خون بیگناهان را ریخت و نشان داد، هستند هنوز کسانی که حاضرند خود را صادقانه در اختیار توطئه گران و عناصر ضدملی بگذارند. 

برای ریشه یابی از واقعه  ١٥ خرداد و نقش قهرمان آن، توجه به مفاد یک گزارش و یک اعلامیه و یک مصاحبه کمک موثر خواهد کرد. چند هفته  قبل از  غائله  ١٥ خرداد  گزارشی از طرف سازمان اوپک منتشر شد که در آن ذکر شده بود: " درآمد دولت انگلیس از نفت ایران چند برابر مجموع پولی است که در آن وقت عاید ایران می شد."

چند روز قبل از غائله اعلامیه ای در تهران فاش شد که یک ماجراجوی عرب به  نام  محمد توفیق القیسی  با  یک چمدان محتوی  ده میلیون ریال پول نقد در فرودگاه مهرآباد دستگیر شده که قرار بود این پول در اختیار اشخاص معینی گذارده شود. چند روز پس از غائله نخست وزیر وقت، در یک مصاحبه مطبوعاتی فاش کرد: " برما روشن است که پولی از   خارج می آمده و بدست اشخاص میرسیده و در راه اجرای نقشه های پلید بین دستجات مختلف تقسیم میشده است."

خوشبختانه انقلاب ایران پیروز شد. آخرین مقاومت مالکان بزرگ و عوامل توده ای در هم شکسته شد و راه برای پیشرفت وتعالی و اجرای اصول عدالت اجتماعی هموار شد. در تاریخ ایران روز ١٥  خرداد به عنوان خاطره ای دردناک از دشمنان ملت ایران باقی خواهد ماند و میلیونها مسلمان ایرانی به خاطر خواهند آورد که چگونه دشمنان هر وقت منافعشان اقتضا کند با یکدیگر همدست میشوند حتی در لباس مقدس و محترم روحانی.

درهمین رابطه

احمد رشيدي مطلق كيست؟

http://www.ois-iran.com/2016/bahman-1394/ois-iran-7332-Ahmad_Rashidi_Motlagh_kist....htm