نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی
نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

آرشيو //      توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی « جنبش سوسياليستی» درباره مطالبی که از طريق سامانه ی سازمان سوسياليست های ايران منتشرمی شوند! ـ

آدرس لینک به این صفحه در سايت سازمان سوسياليستهای ايران:   ـ

http://www.ois-iran.com/ois-iran-1117-dr.bayatzadeh-darbarahe_namahe_montashernashodehe_mohandes_bazergan.htm

 

مطالبی در باره

نامه منتشر نشده مهندس بازرگان به شاه سابق ايران *

و اشاره ای کوتاه به نوشته آقای مسعود بهنود تحت عنوان

«عجب کاری نکرد پادشاه»

دکتر منصور بيات زاده

dr.bayatzadeh@ois-iran.com

مرحوم مهندس مهدی بازرگان  بخاطر پيدا کردن راه حل در پاسخ به ماجرای اشغال سفارت ايالات متحده آمريکا در تهران توسط دانشجويان طرفدار خط امام ،در تاريخ نهم آذر ١٣٥٨ نامه ای به محمدرضا پهلوی، پادشاه سابق ايران می نويسد، و در آن نامه به « اعلیحضرت سابق آقای محمد رضا پهلوی » پيشنهاد « مراجعت به ایران برای حضور و دفاع خود در محاکمه » می نمايد. آقای دکتر ابراهيم يزدی دبيرکل نهضت آزادی ايران در تاريخ ٢١  مهر ١٣٨٧  آن نامه ، که در واقع يکی از اسناد مربوط به تاريخ معاصرايران در دوران رژيم جمهوری اسلامی می باشد را انتشار خارجی داده است. (١)

اگر بنا باشد محتوی نامه مهندس بازرگان  را بدون در نظر گرفتن ارزش های فکری و عقيدتی آن شادروان مورد بررسی  و تفسيرقرار داد و در واقع معيار سنجش و قضاوت در آنمورد را، « ارزش ها و ضد ارزشهای» سياسی  که بيانگر هويت افراد و نيروهای سياسی مخالف وی باشد در نظر گرفت ، در چنين وضعی،  هر فرد و يا گروه سياسی بر پايه معيارهای مورد نظر خود می تواند به نتايج و جمعبندی های متفاوتی از ديگران دست يابد. با توجه به همين سيستم و شيوه کار است که آقای مسعود بهنود که يکی از سخنرانان جشن هشتادمين سالروز تولد آقای داريوش همايون ـ وزير شاه و قائم مقام حزب رستاخيز ـ  در شهرکلن آلمان بوده است ،  در نوشته ای تحت عنوان «عجب کاری نکرد پادشاه» ، (٢) زنده ياد مهندس بازرگان را «ساده دل» ناميده و محتوی نامه  او را « نشان از خوشباشی و ساده انگاری او» تلقی نموده است. نبايد از خاطر بدور داشت که  همين آقای مسعود بهنود ، کتاب « ٢٧٥ روز بازرگان » را در سال ١٣٧٧ نوشته است و در واقع  اين جناب بايد تا حدودی  با ارزش های فکری، عقايد و خلقيات مرحوم  مهندس بازرگان آشنائی داشته باشد!(٣)

برپايه نوشتار کتاب های  « از سيدضيا تا بختيار» و « ٢٧٥ روز بازرگان»، بقلم آقای مسعود بهنود، محمدرضاشاه پهلوی  در دوران سلطنت خود بويژه  بعد از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ و دوران بعد از قيام ١٥ خرداد ١٣٤٢ ، عليه منافع ملی و استقلال ايران عمل نموده و حقوق ملت مستتر در قانون اساسی مشروطيت را با کمک ارگانهای سرکوب از جمله «ساواک» پايمال نموده و کوچکترين توجهی به اعلاميه جهانی حقوق بشر، اعلاميه ای که دولت ايران، يکی از امضاء کنندگان آن بوده است ، نداشته و همچون يک پادشاه مستبد حکومت می کرده است، حکومتی که درطی انقلاب ١٣٥٧سرنگون شد!

بخاطر اعتراض به ملاقات آقای مهندس بازرگان نخست وزير دولت موقت با برژينسکی در حين مسافرتش به الجزاير، در ١٣ آبان ماه ١٣٥٨ ، يک جماعت  ٤٠٠  نفری ،که خود را « دانشجو يان پيرو خط امام » می ناميدند، سفارت آمريکا در تهران را اشغال کردند ـ برخی از آن افراد بعدأ  بخشی از فعالين و صاحب نظران نيروهای سياسی معروف به «اصلاح طلبان » را تشکيل دادند ـ ، و «حزب جمهوری اسلامی» ، حزبی که عده ای از روحانيون بانفوذ نظام ،از جمله آيت الله بهشتی، آيت الله هاشمی رفسنجانی، آيت الله علی خامنه ای ... از رهبران و صاحبنظران آن بودند، طی اعلاميه ای با عنوان « آقای بازرگان چرا با برژينسکی ملاقات کرديد»  به جوّ هيستريک و راديکال حاکم برجامعه دامن زدند، آن وضعيت سبب شد تا مهندس مهدی بازرگان يک روز بعد از اشغال سفارت ،  در تاريخ ١٤ آبان از مقام نخست وزيری دولت موقت ، استعفا دهد.

در متن استعفا نامه مهندس بازرگان می خوانيم:

« نظر به اين که دخالت ها، مزاحمت ها، مخالفت و اختلاف نظرها انجام وظايف محوله و ادامه مسئوليت را برای همکاران و اينجانب مدتی است غير ممکن ساخته و در شرايط تاريخی حساس حاضر نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب بدون وحدت کلمه و وحدت مديرت مؤثر نيست، بدين وسيله استعفای خود را تقديم می دارد   تا به نحوی که مقتضی می دانند کليه امور را در فرمان رهبری بگيرند يا داوطلبانی را که با آنها همآهنگی وجود داشته باشد مأمور تشکيل دولت فرمايند».(٤)

آقای حسن يوسفی اشکوری نيز طی نوشته ای تحت عنوان «بازرگان ساده دل بود اما ...» (٥) در رابطه با نامه مهندس بازرگان به شاه سابق ايران ، در پاسخ به آقای مسعود بهنود نوشته اند که مهندس بازرگان از طريق آقای احمد خمينی، آيت الله خمينی را در جريان قصد خود قرار داده که آيت الله خمينی نيزموافقت خود را با نگارش نامه از سوی مهندس بازرگان اعلام داشته بود!

بنظر من (منصور بيات زاده) سوسياليست مصدقی، می توان با بسياری از نظرات ، عقايد و عملکرد های مهندس بازرگان توافق نداشت و حتی مخالف بود، ولی اگر بنا باشد قضاوتی عادلانه و بی غرضانه نسبت به محتوی نامه ی  وی به شاه سابق ايران نمود ، حتمأ بايد معيار سنجش و برخورد نه فقط برپايه مواضع سياسی فردی و يا گروهی باشد، همچنين ضروريست تا در اين «سنجش» و «قضاوت» ، به ارزش های دمکراتيک و ميهن دوستی ، استقلال طلبی و دفاع از تماميت ارضی ايران نيز توجه نمود. در صورت قبول چنين شيوه کاری ، قبل از قضاوت در باره محتوی نامه بايد از خود سئوال نمود، چرا و بچه خاطر مهندس بازرگان ٢٥ روز بعد از استعفا از مقام نخست وزيری و باوجود آنهمه بدرفتاری که با شخص او و اعضای کابينه اش شده بود، حاضر شده است تا  آن نامه مورد بحث را به پادشاه سابق ايران بنويسد؟

 آيا « ساده انگاری» او باعث شده بود تا وی چنان سياست و روشی را اتخاذ نمايد  و يا اينکه وی به خطراتی که  بالاگرفتن اختلافات بين دولتهای ايران و ايالات متحده آمريکا در رابطه با اشغال سفارت آمريکا با خود می توانسته است بهمراه داشته باشد می انديشيده است، و در آن رابطه ، از وظائف ملی خود می دانسته است که بعنوان يک شهروند وطن پرست ايرانی در جستجوی پيدا کردن راه حل برای پايان دادن به آن مشکل و معضل باشد؟

همانطور که قبلا اشاره کردم، می توان از مواضع و ديدگاه های مختلف با محتوی نامه مرحوم مهندس بازرگان برخورد نمود و حتی همچون آقای مسعود بهنود به جوّ ضد بازرگانی دامن زد و کوشش نمود تا بدون توجه به خصوصيات شخصی او، شخصيت سياسی او را خدشه دار نمود!

بنظرمن، اين ازحقوق دمکراتيک آقای مسعود بهنود است که روزی با انتشار کتاب « از سيد ضيا تا بختيار» ، پرده از چهره کريه رژيم وابسته به امپرياليست شاه و کارپردازان آن رژيم بردارد، و روزی ديگر به تمجيد و تکريم عوامل آن رژيم  وابسته بپردازد و حتی مخالفين آن رژيم را «ساده دل» فرض کند! اينهم حق دمکراتيک من (منصور بيات زاده ) است که چون مسائل سياسی و ميهنی را از ديدگاه ديگری مورد بررسی و تفسير قرار می دهم با چنان شيوه کار و طرز تفکری  توافق نداشته باشم و بمخالفت با آن بپردازم و درآن باره دست بروشنگری بزنم، سياست و عملکردی که تا کنون به آن پايبند بوده ام.( ٦)

کسی که صحبت از طرفداری از نظام دمکراسی می نمايد، بايد قبول داشته باشد که  افراد جامعه چون يکسان نمی انديشند و در باره بسياری از مسائل سياسی و اجتماعی نظرات و عقايد متفاوتی را مطرح خواهند کرد، بايد روابط و ضوابط دمکراتيک بر جامعه حاکم گردد، تا تمام دگرانديشان بتوانند  نظرات و عقايد خود را طرح و تبليغ نمايند!( ۷)

صفبندی افراد و نيروههای دگرانديش در مقابل هم و مبارزه و جدل سياسی آنها با يکديگر،بهيچوجه بمعنی دشمنی آن افراد و نيروها نبايد تلقی گردد، چونکه در نظام دمکراسی ،موضوع رقابت نظرات و عقايد و عملکردها با يکديگر نقش محوری دارد!

البته اين سئوال در مقابل آقای مسعود بهنود قرار دارد که اگر در آن مقطع تاريخی که آقای مهندس بازرگان نامه به شاه سابق ايران را به نگارش درآورده ، متن آن نامه  را نيزعلنی نموده بود، با توجه بمحتوی مندرج در کتاب های «از سيد ضيا تا بختيار» و «٢٧٥ روز بازرگان» که در باره خصلت های ضدملی و غيردمکراتيک رژيم محمدرضاشاهی و مهره های آن رژيم بنگارش درآمده اند،آيا آقای مسعود بهنود در آنزمان صفحاتی نيز در باره آن نامه و تائيد متن آن ، به نگارش در نمی آورد و بازهم  صحبت از «عجب کاری نکرد پادشاه» می نمود؟!

اما برعکس مطالب مطرح شده آقای مسعود بهنود در نوشته «عجب کاری نکرد پادشاه» ،  اگر محمد رضاشاه حاضر  شده بود به نامه مهندس بازرگان پاسخ دهد و تلويحأ اعلام نموده بود که حاضر به مراجعت به ايران و شرکت در يک دادگاه می باشد، ولی برای مراجعت و شرکت در دادگاه شرايط خود را مطرح می نمود و در آن رابطه  به چگونگی برگزاری يک دادگاه صالح، نه يک دادگاه چند ساعته در اطاق های دربسته که حتی حکمش از قبل نوشته شده باشد تاکيد می ورزيد و در آن رابطه ضمانت بين المللی را طلب می نمود ــ اگرچه در دوران سلطنت محمد رضاشاه، يکی از خواست های نيروهای سياسی مخالف رژيم شاه، برگزاری دادگاه برپايه قوانين بين المللی و محترم شمردن اصول قانون اساسی مشروطيت بود ، خواستی که محمدرضاشاه بهيچوجه حاضر نشد به آن گردن نهد ــ ، آيا آقای مسعود بهنود بازهم همين نظرات را بيان می کرد؟

بنظر من طرح چنان نظراتی از سوی شاه، چونکه در رابطه با خواست آزادی گروگانهای آمريکائی قرار داشت، تبليغات بين المللی بزرگی را باخود بهمراه می داشت که، احتمالا چگونگی  روند تکامل جامعه  و نظام حکومتی می توانست شکل ديگری بخود گيرد و در نتيجه کمکی به شکل گرفتن جامعه قانونمدار و دمکراتيک در ايران باشد!  

اما محمد رضا شاه اگرچه بچگونگی وضع و موقعيت ايران و جهان  آگاه بود، به نامه مهندس بازرگان پاسخ نداد، آنهم شايد بدين خاطر که تصور می نمود با بالاگرفتن و تشديد  اختلافات ، احتمالا ارتش ايالات متحده آمريکا به خاک ايران حمله خواهد کرد و در نتيجه تخت و تاج از دست رفته در اثر انقلاب بهمن ١٣٥٧ ــ همان انقلابی که  عليه ظلم و فساد و بی قانونی بپا شده بود و پادشاه صدای آن  را نيز در زمانيکه هنوز خود را پادشاه ايران می دانست، شنيده بود ــ  را مجددأ بدست خواهد آورد !(٨)

پنج‌شنبه  ۲ آبان ۱٣٨۷ -  ۲٣ اکتبر ۲۰۰٨

 

پانويس:

١ ـ نامه منتشر نشده به محمد رضا پهلوی ـ مهندس مهدی بازرگان ،

به نقل از سايت ميزان نيوز

http://www.mizanews.com/default.asp?aid=146

و

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران

www.ois-iran.com/ois-iran-3899-mehdi_bazergan_nameh_be_mohamadreza_pahlawi.htm

٢ ـ عجب کاری نکرد پادشاه ـ مسعود بهنود ،

به نقل از سايت ميزان نيوز

http://www.mizanews.com/default.asp?aid=149

٣ ـ کتاب  ٢٧٥ روز بازرگان ـ مسعود بهنود ، چاپ اول: ١٣٧٧  ، نشرعلمی، چاپ:تک

٤ ـ کتاب  ٢٧٥ روز بازرگان ـ مسعود بهنود ، صفحات ٨٠٤ و ٨٠٥

٥ ـ بازرگان ساده دل بود اما ... ـ حسن يوسفی اشکوری ،

به نقل از سايت ميزان نيوز

http://www.mizanews.com/default.asp?aid=147

٦ ـ مجموعه ای از مقالات در نقد چند مقاله ی آقای مسعود بهنود ـ دکتر منصور بيات زاده

http://www.ois-iran.com/ois-iran-1118-dr.bayatzadeh-majmoaie_az_maghalat_dar_naghde_masoude_behnoud.htm

٧ ـ مطالبی درباره «حقوق شهروندی» و «ارزشها» و « بارسياسی عناصر تشکيل دهنده نظام دمکراسی» ـ دکتر منصور بيات زاده ،

به نقل از سايت سازمان سوسياليست های ايران

www.ois-iran.com/pdf144.pdf

٨ ـ کليپ ويدئويی از صحبت محمد رضا شاه:  صدای انقلاب شما را شنيدم

 http://video.google.com/videoplay?docid=-6119729762079305070&hl=en

 

======================

* ـ دفتر مخصوص خانم فرح پهلوی، طی اطلاعيه ای اعلام نموده است که نامه مهندس بازرگان بدست شاه نرسيده است و از آقای دکتر ابراهيم يزدی خواسته شده است تا توضيحاتی  در مورد چگونگی ارسال نامه بدهد.

به نقل از سايت گويانيوز:

http://news.gooya.com/politics/archives/2008/10/078017.php