نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی
نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com

 socialistha@ois-iran.com

آرشيو 

     توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی « جنبش سوسياليستی» درباره مطالبی که از طريق سامانه ی سازمان سوسياليست های ايران منتشرمی شوند! ـ

آدرس لینک به این صفحه در سايت سازمان سوسياليستهای ايران:   ـ

http://www.ois-iran.com/2012/shahriwar-1391/ois-iran-6016-negahie_az_daron_be_jalasahe_hamburg-hossen_montezare_haghighi.htm

 

نگاهی از درون به جلسۀ « هواداران نهضت ملی ایران » در هامبورگ

حسین منتظر حقیقی

مدتها بود این مسأله ذهن من و تعداد دیگری از دوستان را بخود مشعول ساخته بود که چرا این همه گروه و سازمان و افراد که خود را «مصدقی» و « راه سیاسی خود را راه مصدق» می پندارند، نمی توانند بیکدیگر نزدیک شوند ؟ چرا نمی توانند  دستها را در دست یکدیگر بگذارند ، در کنار یکدیگر، صدای استقلال طلبی ، آزادیخواهی ، حاکمیت قانون، دفاع از تمامیت ارضی را رساترسر دهند و بالاخره  پیوند های میان خود و قشر وسیع  تری از مردم ایران  را علیرغم فشار اختناق و سرکوب و هزینۀ بسیار بالای مبارزه برای کسب حقوق شهروندی ، بهتر بر قرار ساخته ، محکم نمایند.

 پس از مذاکرات بسیار، به این نتیجه رسیدیم که برای پیدا کردن گرۀ کار، گفتگوهائی را دربارۀ  پایه ای ترین « ارزش ها ی نهضت ملی ایران» سامان دهیم که همۀ مدعیان راه مصدق ، حد اقل در گفتار به آنها پایبند هستند ، شاید به تعاریف مشترکی از آن « ارزش ها» دست یابیم که نقطه آغازی برای حرکت باشد.

بر این اساس به فکر تشکیل جلسه ای افتادیم که در ابتدا بخشی از افراد مدعی پیروی از مصدق و راه او را گرد هم آوریم و چنانچه در پایان این جلسه ، جمعبندی ما مثبت بود ، گامهای بعدی را برداریم.

گفتن این نکته ضروری است که ما ، یعنی « کمیتۀ تدارکات» این نشست ،  خود را از « هواداران نهضت ملی ایران» می دانستیم و می دانیم ، بدون اینکه تعلقات سازمانی خاصی داشته باشیم ، بنابراین بهتر آن دانستیم  که دعوت کنندۀ این جلسه هم « هواداران نهضت ملی ایران» باشند تا اگر هر یک از مدعوین تعلق سازمانی خاصی داشت مجبور نگردد تا خود را در برابر دعوت سازمانی دیگر ببیند.

ما برای گفتگو دربارۀ سنگ بناها ، تصمیم  گرفتیم اولین  جلسۀ خود  را در تاریخ اول سپتامبر  ٢٠١٢ (یازدهم شهریور ١٣٩١) در شهر هامبورگ  برگزار کنیم که کردیم . موضوع جلسه عبارت بود از : « ارزش های نهضت ملی ایران کدامند» و « آیا این ارزش ها در دوران جهانی شدن ( گلوبالیزاسیون) به قوت خود باقی است یا نه ؟» . دلیل انتخاب این موضوعات نیزهمینطور که قبلا" توضیح دادم ، روشن بود . اگرآن افراد و سازمانهائی که خود را در زیر چتر نهضت ملی می دانند به این اصول پایبندی واز آنها تعاریف مشترکی داشته باشند  ، خیلی آسان تر می توانند در بارۀ همکاری های نزدیک تربه توافق هائی دست یابند ویا در مسائل روزمرۀ سیاسی  به نقطه نظر های  مشترکی برسند.

قضاوت در بارۀ چگونگی برگزاری  جلسه چه بلحاظ شکلی و چه بلحاظ محتوائی به عهدۀ حضار در جلسه و همچنین  به عهدۀ کسانی است که مطالب مطروحه در آن جلسه  را که در سایت های مختلف انتشار یافته است ، خوانده و یا شنیده اند ، می باشد .

غیر از قضاوت آن هموطنان من نیز به عنوان یکی از افراد کمیتۀ تدارکات و ضمنا" مسؤل ادارۀ جلسه، این حق را دارم که دربارۀ جلسه ای را که برگزار کردیم و مطالبی که در آن مطرح گردیده است ، شخصا" قضاوت خود را داشته باشم. 

قضاوت من در بارۀ شکل برگزاری و الزامات مکان و تزئینات سالن به پرچم سه رنگ ایران ، تصویر زیبای زنده یاد دکتر محمد مصدق ، میز کتاب و امکان پذیرائی از میهمانان و بخصوص استقبال هموطنان  ، خوب و بالاتر از حد متوسط بود اما قضاوت دربارۀ محتوای برخی از سخنان مطرح شده توسط سخنرانان به آن خوبی نبود. با اینکه مطالبی که مطرح گردید  خوب ، مفید و در بعضی قسمت ها با نو آوری هائی همراه بود ولی در پاره ای موارد ، در راستای هدفی نبود که جلسه بدان منظور تشکیل یافته بود. به نظر من تا زمانی که بخشی ازاین طیف که خود را «مصدقی» می داند حامل چنین برداشت هائی باشد نزدیک شدن و پیدا کردن وجه و یا وجوه اشتراک برای همکاری ، هدفی دور دست خواهد بود .

من در سطور زیر کوشش می کنم ، نظرم را توضیح دهم. 

آقای دکتر منصور بیات زاده ، یکی از سخنرانان جلسۀ هامبورگ، در نوشته خود متذکرشده است که:

«برگذارکنندگان نشست هامبورگ، حتمأ بدين خاطر که چون نام دکتر مصدق با «نهضت ملی ايران» عجين شده است، موضوع بحث اين نشست را بررسی  و توضيح درباره ارزش های سياسی – اجتماعی نهضت ملی تعيين کرده اند. که عملی است جالب و ارزشمند. باين اميد که در اين جلسه بتوانيم طی  گفتگو و تبادل نظر درباره  برداشتهای خود از آن «نهضت»، و روشن نمودن جوانب ارزشهای آن کمک نمائيم.

حال ببينيم اين «ارزشها»، کدام هستند و چرا در مقطع کنونی هنوز بايد بنام يک «مصدقی» و طرفدار«راه مصدق» بآن ارزشها پايبند بود و به تبليغ و ترويج آنها همت گمارد و سعی نمود تا برپايه آن ارزش ها و ياری گرفتن از تمام ايران دوستان استقلال طلب، آزاديخواه و طرفدار تماميت ارضی ايران که با استبداد و استعمار و تجزيه طلبی مخالف هستند، به شکل گرفتن يک جنبش ملی ـ دمکراتيک کمک کرد.» (١)

ممکن است کسانی از پیروان مصدق و نهضت ملی ایران به این باور رسیده باشند  و بگویند که با پیدایش گلوبالیزاسیون(جهانی شدن) و ظهور شرکت های چند ملیتی ، استقلال به مفهومی که در زمان مرحوم دکتر مصدق درک می شد ، امروزه صحیح نیست.

البته اين حق هر فردی است که در نظرات خود تجديد نظر کند. ولی اگر کسانی بخواهند دکترین سیاسی جدیدی را که فاقد « ارزش استقلال»  است ارائه نمایند علی القاعده نمی توانند خود را در طیف پیروان راه مصدق تعریف کنند، زیرا ارزش «استقلال»، يکی از اصول محوری « راه مصدق» است!

 آقای حسن بهگردر کنار چهار تن دیگر، یکی از سخنرانان نشست هامبورگ بودند .ایشان خود را مصدقی و همچنين طرفدار مرحوم دکتر شاپور بختیار می داند، موضوعی که قبلا برای ما و بسياری از فعالين مصدقی آشکار و روشن بود. وی در نوشته ای که به عنوان متن کامل سخنرانی خویش انتشار خارجی داده و یک نسخه از آنرا به آدرس ایمیلی « هواداران نهضت ملی ایران » ارسال داشته ، چنین آورده است:

 «... من بر این باورم که گرچه استبداد پهلوی و استبداد مذهبی ظهور چهره هایی درحد مقبولیت مصدق را مانع شد اما با پا گذاشتن بختیار به عرصه ی نخست وزیری صدای آزادیخواهی به نمایندگی از مبارزان و جامعه روشنفکران را در تاریخ به ثبت رساند و این صدا تا فروپاشی جمهوری اسلامی ماندگار خواهد بود. برای متشکل شدن و کار جمعی نمی باید منتظر پیدا شدن رهبر ماند. ما در انقلاب مشروطیت رهبری مانند این دو نداشتیم که پیشاپیش همه در صف مبارزه قرار بگیرد ولی همفکری و همیاری آزادیخواهان کار را پیش برد...» (٢). 

در این فراز که از متن سخنرانی انتشار یافته  آقای بهگربر گرفته شده است دو نکته بیش از سایر مطالب جلب توجه می کند . یکم اینکه حضور بختیار در عرصۀ حکومتی دوران جنبش انقلابی مردم ایران منتهی به ٢٢ بهمن ماه  ١٣۵٧  را که آقای بهگر به اینصورت فرمولبندی کرده است :« ... با پا گذاشتن بختیار به عرصه ی نخست وزیری صدای آزادیخواهی به نمایندگی از مبارزان و جامعه روشنفکران را در تاریخ به ثبت رساند..» ، با اما و اگر های بیشماری مواجه است.بدون اینکه قصد داشته باشم بصورت تفصیلی در اینجا به آن اما و اگر ها بپردازم اما ضروری می دانم  گفته شود که :

 اولا" دوران ٣٧  روزۀ حکومت بختیار ادامۀ راه نهضت ملی و بالطبع ادامۀ راه مصدق نبود  زیرا دکتر مصدق همواره در کنار مردم بوده و نه در مقابل مردم که آقای شاپور بختیار در برابر مردم ایستاد. مصدق از ارگانهای سرکوب برای خاموش کردن صدای حق طلبی مردم کشورش یاری نطلبید در حالی که مرحوم بختیار در همان مدت ٣٧ روز حکومتش تعداد زیادی از هموطنان ما را که علیه رژیم استبدادی و وابستۀ شاه به مبارزه برخاسته بودند به خاک و خون کشید.  و ثانیا" در آن مقطع تاریخی ، اگر چند نفری از مصدقي ها به رهبری دکتر بختيار حاضر به همسوئی با مبارزات مردم عليه رژيم  وابسته و استبدادی شاه به رهبری آیة الله خمینی نشده ، و درعوض از پشتيبانی عده ای ازساواکیها و طرفداران شاه برخوردار گشتند، نمی توان از آنان به عنوان « ... مبارزان و جامعۀ روشنفکران ...» جامعۀ آنروز نام برد  تا اینکه آقای دکتر شاپور بختیار  با پذیرفتن پست نخست وزیری ، توانسته باشد به نمایندگی از آنان «...صدای آزادیخواهی ...» را بلند کرده باشد. 

 آقای بهگر حق دارند همچون من و ديگران ، تحلیل خود را از شرائط سیاسی ، اجتماعی خاص ایران  در آن مقطع تاریخی ، دوران انقلاب و نخست وزيری مرحوم دکتر بختيار داشته باشند. اما روشن نيست با وجود اينکه آقای بهگر کاملا اطلاع داشتند و آگاه بودند  که برخی از طرفداران دکتر مصدق با قبول نخست وزيری از سوی دکتر بختيار مخالف بوده  و به هيچوجه حاضر نخواهند شد تا  قبول نخست وزيری دکتر بختيار و فعاليتهای سياسی آن مرحوم  در خارج از کشور را به خصوص پس از سرنگونی رژيم شاه و پيروزی انقلاب به عنوان « ادامه راه مصدق» بپذيرند، چرا چنان نظراتی  را که نميتواند  پايه همکاری میان طیف نیروهای مصدقی  گردد، مطرح ساختند؟

 این اختلاف نظر در همان نشست خود را به نمایش گذاشت وکمیتۀ تدارکات خود را موظف دانست آنرا  در « گزارش در بارۀ جلسه هواداران نهضت ملی در اول سپتامبر ٢٠١٢ »  نيزانعکاس دهد . مثلا" آقای دکترمنصوربيات زاده که بعد از آقای بهگر  به سخنرانی پرداخت ، بخشی از وقت سخنرانی خود را به توضيح دربارۀ  « ارزشهای راه مصدق»  و  دفاع از انقلاب بهمن ١٣۵٧ و مخالفت با اظهارات آقای بهگردر باره  نخست وزيری دکتر بحتياراختصاص داد.(٣)

 دومین مسأله ای که در فراز فوق از نوشتۀ آقای حسن بهگر جلب توجه می نماید و از اهمیت ویژه ای برخوردار است  اینست که ایشان می نویسند «... ما در انقلاب مشروطیت رهبری مانند این دو نداشتیم که پیشاپیش همه در صف مبارزه قرار بگیرد..» . این نکته بسیار مهم است و من نمی دانم که آقای بهگر در فرمولبندی کردن آن تا چه اندازه ای  به گسترۀ مفهومی وتاریخی و تبعات سیاسی چنین گفتاری توجه کرده اند!!

 ما می دانیم که مرحوم دکتر محمد مصدق از رهبران انقلاب مشروطه نبود. اما طی مبارزات خود، هميشه از دست آوردهای انقلاب مشروطيت به دفاع برخاست. ازجمله بخاطر دفاع از «حاکميت قانون»  و مبارزه با «استبداد» در مجلس دوره پنجم يکی از بهترين سخنرانيهای خود در دفاع از «حاکميت قانون» را در مخالفت با پادشاه شدن رضاخان سردارسپه (رضاشاه بعدی)  ایراد نمود.

  از انقلاب مشروطه تا انقلاب ١٣۵٧ ، مهمترین نهضتی که در کشور ما رخ داد و منشأ بسیاری از تحولات درکشور و منطقۀ خاورمیانه گردید ، نهضتی است که رهبری آن با زنده یاد دکتر محمد مصدق بوده است .این نهضت همان نهضت ملی ایران است  که در قالب مبارزه با شرکت نفت انگلیس و ایران که در واقع  دولتی در درون دولت ایران حرکت می کرد و سرنوشت سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی  ملت ایران را رقم می زد ، تبلور یافت  .این نهضت هدف اول خود را که باز گرداندن « استقلال »  به کشور بود با قانونی کردن  ملی شدن صنعت  نفت در سراسر کشورو اجرای آن تحقق بخشید .

 این نهضت با الهام از سیاست « موازنۀ منفی » دکتر مصدق ، خود را از دو بلوک سیاسی آن دورۀ تاریخی ، یعنی بلوک کشورهای سوسیالیستی به رهبری اتحاد جماهیر شوروی  و بلوک کشورهای سرمایه داری به رهبری آمریکا ، دور نگهداشت . رهبری این جنبش یعنی دکتر محمد مصدق  برای کسب استقلال کشور و آزادی مردم ایران ، بر روی امکانات ملت ایران تکیه کرد ، زیرا بخوبی آگاه بود با تکیه بر نیروی یکی از آن دو بلوک ودر خواست کمک از هر یک ازآن دو قطب سیاسی و بکار گیری هر یک از آنها علیه قطب دیگر ، او و کشورش را نسبت به آنها متعهد خواهد ساخت و این مسأله ای است که با اهداف استقلال طلبانۀ او سازگاری نداشت.

با این توضیح بر می گردم به عملکرد سیاسی مرحوم دکتر شاپور بختیار  وارتباط آن با موضعی که آقای حسن بهگر به عنوان یکی از علاقمندان و طرفداران وی در سخنرانی خود ارائه کرده اند. برای ادای  توضیحاتم لازم می دانم جمله ای را که قبلا" از متن سخنرانی ایشان نقل کردم ، بار دیگر تکرارو یادآوری  نمایم:

«... ما در انقلاب مشروطیت رهبری مانند این دو نداشتیم که پیشاپیش همه در صف مبارزه قرار بگیرد..»

 با طرح جملۀ بالا، این سؤال ها مطرح می شود که:

١- آقای بهگر به چه دلیلی آقای دکتر بختیار را که نه در رهبری انقلاب مشروطه و نه در رهبری نهضت ملی ایران مشارکت داشته است در کنار رهبر منحصر به فرد نهضت ملی ایران ـ دکتر مصدق ـ  قرار داده است؟

٢- آقای دکتر بختيار رهبر کدام جنبشی بوده است که آقای بهگر عاشق گونه او را در کنار رهبر نهضت ملی ایران قرار داده است؟ علاوه از آن،

٣ -  آقای بهگر کدام دکتر شاپور بختیار را در کنار رهبران مشروطیت و یا نهضت ملی ایران می نشاند ؟

دکتربختیاری که عضو هیأت اجرائیۀ جبهۀ ملی ایران بوده است؟

 یا دکتر بختیاری که  در خواست محمد رضا شاه را برای پذیرفتن پست نخست وزیری ، آنهم  در اوج مبارزات مردم علیه نظام سلطنتی  پذیرفت و خود را در مقابل قيام مردم قرار داد؟

و یا دکتر بختیار، بنیان گذار تشکيلات نهضت مقاومت ملی در فرانسه ؟ کدامیک را؟

همچنین روشن نيست بر چه اساسی آقای حسن بهگر! اولا" آقای  دکترشاپور بختیاری که پیروی از مصدق را جزء افتخارات خود می  دانست، در« کنار» مرحوم دکتر مصدق که رهبرمنحصر به فرد نهضت ملی ایران است ، قرار می دهد  و ثانیا" در حالی که آقای بهگر از دریافت کمک های مالی آقای بختیار از کشور عراق و ... کاملا با خبر است و خود توجیه مرحوم بختیاررا نقل می کرد« که در یافت کمک های مالی از کشور های کوچک « تعهدی » رابرای گیرندۀ این کمک ها  بوجود نمی آورد » چندین بار نقل کرده است ، به دفاع از آن عملکرد مي پردازد، و در صدد بر می آیند که آنرا بی اهمیت تلقی کرده و علیرغم آن ، باز هم آقای دکتر شاپور بختیار را در کنار رهبران انقلاب مشروطه و یا رهبر نهضت ملی ایران قرار دهد ،امری که بلحاظ واقعیات سیاسی امروز نیز ، توجیهی بی اساس است.

آقای حسن بهگر با ارائۀ چنین ارزیابی هائی که از « رهبری  نهضت ملی ایران» ارائه می کنند

 اولا" ارزش های نهضت ملی ایران را مخدوش و غیر قابل دفاع می کنند وبرای ارزیابی  سازمان هائی همچون « سازمان مجاهدین خلق ایران » و رهبرانش آقای مسعود رجوی و بانو  که آنها نیز با دریافت کمک های مالی و لجستیکی از کشور عراق و یا دیگر کشور های منطقه علیه ایران به ماجراجوئی های زیادی دست زده اند به استفاده از استاندارد های دو گانه متهم می گردند  زیرا نمی توان پذیرفت اگر آقای دکتر بختیار از کمک های مالی و لجستیکی کشور هائی مانند عراق  که با ایران در حال جنگ است ،استفاده کند خوبست ولی اگر سازمان مجاهدین  خلق ایران به اقدام های مشابهی مبادرت نماید خیانت ،عملی زشت و اقدامی در جهت خلاف مصالح ملی ایران است ! همچنین نمی توان پذیرفت اگر آقای دکتر شاپور بختیار دشمنان جمهوری اسلامی ایران را به جنگ علیه ایران وهموطنانمان تحریک نماید  خوبست و اگر مجاهدین خلق با صدام حسین علیه کشور و مردم ایران همکاری کند و هموطنانمان را به خاک و خون بکشند خیانت و عملی زشت و اقدامی در جهت مخالفت با مصالح و منافع ملی است!!

 ثانیا" تحلیل هائی ازاین قبیل چنانکه قبلا" گفته شد در برابر واقعیات سیاسی روز منطقه و اطلاعاتی که همگانی شده اند  ، بی پایه بودن خود را به روشنی آشکار می سازد .مثلا" چه کسی می تواند باور که  کند حمایت های مالی عربستان سعودی و قطراز مخالفین دولت سوریه بدون موافقت و یا دستور آمریکا و اسرائیل صورت می گیرد ؟ وچگونه می توانند باور کنند چنانچه مخالفین بشار اسد به پیروزی دست یابند خود را فارغ از هر نوع تعهدی نسبت به این کشورها  می دانند؟ .

ثالثا"ارائۀ چنین تحلیل نادرستی، از این پس،  نهضت ملی ایران را به دو بخش « نهضت ملی ایران به رهبری دکتر مصدق » و « نهضت ملی ایران به رهبری دکتر شاپور بختیار » تقسیم می کند!!!

نتیجۀ این تقسیم بندی نیز اینست که افراد و یا سازمان هائی که پذیرش پست نخست وزیری آقای  دکتر شاپور بختیار و عملکرد ایشان درخارج کشور را نه تنها  در چارچوب ارزش های نهضت ملی ایران ارزیابی نمی کنند ، بلکه آنرا ضربه ای به جبهۀ نیروهای ملی و مصدقی  و تضعیف نیروی آنها در تعادل نیروهائی ارزیابی می نمایند که می بایستی در وقایع حساس و در حال شکل گیری آن روزهای کشورمؤثر می بودند ، چطور می توانند خود را در درون نهضتی تعریف کنند که آقای دکتر شاپور بختیار،یکی از رهبران آن بشمارمی آید؟

 از این رو است که من به عنوان یکی از اعضای کمیتۀ تدارک و برگزار کنندۀ این نشست در صدر نوشتۀ خود آوردم که محتوای برخی از سخنرانی ها و بطور مشخص، بخشی از سخنان  آقای حسن بهگر را درراستای هدف های در نظر گرفته شدۀ آن جلسه نمی دانم که  به منظور هموار کنندۀ راه نزدیکی جریانها و یا افرادی که خود را طرفدار نهضت ملی ایران و سمبل آن ، زنده یاد دکتر محمد مصدق می دانند، تشکیل یافته بود.

من نمی دانم  در آینده کوشش هائی ازاین دست که برای نزدیکی نیروها ی ملی – مصدقی صورت خواهد گرفت، چگونه خواهد توانست با این بخش ازعلاقمندان به مرحوم دکتر شاپور بختیار به ادامۀ موفقیت آمیز و امیدوار کنندۀ  این تلاشها خوش بینی داشته باشد.امیدوارم تحولات آتی بتواند زمینه های جدیدی را فراهم آورد که امید به رشد همکاریهای نیروهای متعلق به طیف «مصدقی» آنهم بر محور ارزشهای تشکيل دهنده «راه مصدق» را افزایش داده ، به نمایش بگذارد.

حسین منتظر حقیقی

Fm-jmi@gmx.net

جمعه ۲۴ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲

 

پانویس:

 ١- متن کامل سخنرانی دکتر منصور بیات زاده

http://www.ois-iran.com/2012/shahriwar-1391/ois-iran-1173-dr_mansur_bayatzadeh-arzeshhaye_siyasi_ejtemaieye_nehzate_melli_kodamand.htm

٢ – متن کامل سخنرانی حسن بهگر

http://www.iranliberal.com/showright-spalt.php?id=352

٣ ـ گزارش در بارۀ جلسۀ  هوادران نهضت ملی ایران در اول سپتامبر  ٢٠١٢

http://www.ois-iran.com/2012/shahriwar-1391/ois-iran-6005-gozareshe_jalasehe_hawadaran_NEHZATE_MELLI-hamburg.htm

تاريخ انتشار در سايت سازمان سوسياليستهای ايران در  روز جمعه ۲۴ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲