نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی
نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com

 socialistha@ois-iran.com

آرشيو 

     توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی « جنبش سوسياليستی» درباره مطالبی که از طريق سامانه ی سازمان سوسياليست های ايران منتشرمی شوند! ـ

آدرس لینک به این صفحه در سايت سازمان سوسياليستهای ايران:   ـ

www.ois-iran.com/2011/azar-1390/ois-iran-5768-CISNU-nardebame-taraghie-naboud.htm

 


کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجويان ايرانی ـ اتحادیه ملی 

 کنفدراسيون نردبام ترقی نبود

نامه سرگشاده ١١ نفر از دبيران کنفدراسيون محصلين و دانشجويان ايرانی ـ اتحادیه ملی. در دوره های مختلف به مردم ايران .   ـ

 بدنبال بحث پیرامون اقدامات آقای صادق قطب زاده و دیگران ...ـ 

 

 

  به نقل از بولتن خبری کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در خارج از کشور

 

توضیح هیئت تحریریه نشریه اینترنتی «جنبش سوسیالیستی» در رابطه با فعالیتهای مرحوم صادق قطب زاده در «کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی(اتحادیه ملی)»:

 ما«نامه سرگشاده به مردم ایران» که از سوی 11 نفر از دبیران سابق کنفدراسیون ...نوشته شده بود، در سایت سازمان درج کردیم.  همانطور که ملاحظه نمودید در آن «نامه» به رئوس برخی از فعالیتها و روشنگریهای کنفدراسیون ...علیه سیاست و عمکرد رژیم شاه ، رژیم وابسته به امپریالیسم اشاره شده... علاوه بر آن، در آن «نامه...»،  درباره  اخراج صادق قطب زاده از تشکیلات کنفدراسیون ... و بی عملی سازمانهای دانشجوئی اسلامی در خارج از کشور علیه رژیم کودتا، مطالبی درج شده و همچنین در باره اظهارات و تبلیغات انحرافی و تحریف واقعیات از سوی صادق قطب زاده و سازمان دانشحویان اسلامی علیه «کنفدراسیون...»، با ارائه توضیحاتی در آنباره، دست به  روشنگری زده شده است.

قطب زاده  از فعالین و مبارزین مذهبی بود که در هنگام شروع فعالیت خود در خارج از کشور، در طیف طرفداران دکتر مصدق فعالیت می کرد و از مخالفین سرسخت کودتای 28 مرداد 134علیه دولت ملی و قانونی دکتر مصدق بشمار می رفت.او بهمراه عده ای از فعالان ملی گرا و مصدقی به  مبارزه و مقابله با نفوذ رژیم شاه در سازمانهای دانشجوئی در ایالات متحده آمریکا، پرداخت؛ ودر رابطه با شکل گرفتن کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی ـ اتحادیه ملی، نقش مثبتی ایفا کرد.

در کنگره اول و کنگره دوم کنفدراسیون به عنوان یکی ازاعضای هیئت دبیران  «کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویا ایرانی ـ اتحاد ملی» از سوی نمایندگان کنگره اول و همچنین نمایندگان کنگره دوم انتخاب شد.

هیئت دبیران منتخب اولین کنگره کنفدراسیون (کنگره پاریس ـ فرانسه در تاریخ  11 تا 15 دی  1340/ 1تا 5  ژانویه  1962)عبارت بودند از:

 فرج الله اردلان، مجید تهرانیان، صادق قطب‌زاده، علی محمد فاطمی و حسن لباسچی.

هیئت دبیران منتخب دومین کنگره کنفدراسیون(کنگره لوزان ـ سوئیس در تاریخ 10 تا 15 دی 1341 / 31 دسامبر 1962 تا 5 ژانویه 1963) عبارت بودند از:

فرج الله اردلان ، صادق قطب زاده ، علی محمد فاطمی ، حسن لباسچی  و علی برزگر . در واقع 4 نفر از آن عده  ، همان  افراد هيئت دبيران  متنخب کنگره پاريس بودند، فرد جديد در آن هيئت آقای علی برزگر بود که بجای آقای مجيد تهرانيان ، انتخاب شد.

 اما، قطب زاده،  پس از قیام  15 خرداد 1342 ، شدیداً تحت تأثیر آن «قیام» و شخص آیت الله خمینی قرار می گیرد و از آن تاریخ ببعد کوشش داشت تا «جبهه ملی ایران در اروپا و آمریکا» و «کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایران ـ اتحاد ملی» ، در کنار ارزش «ملی گرائی» ، همچنین ارزش «اسلامی» را به یکی از ارزشهای هویتی خود تبدیل کنند. خواستی که با مخالفت بخش بسیار بزرگی از اعضای آن سازمانها روبرو شد. آن مواضع ،سبب  کینه و مخالفت اوبا بعضی از فعالین آن تشکلات سیاسی می شود.

 اگراو را از کنفدراسیون ... ، اخراج کردند.اما او به اتفاق عده ای از همنظرانش بخاطر تشکیل سازمانی با  ایدئولوژی اسلامی، از جبهه ملی خارج از کشور جدا شد.

 در رابطه به اهداف و خواست قطب زاده و همنظرانش در تبلیغ ایدئولوژی اسلامی، به اظهارات دکتر ابراهیم یزدی تحت عنوان «كنفدراسيون و دانشجويان مسلمان» که  لینک آن نوشته، در پایان این نوشته درج شده است، مراجعه کنید. (1)

 در واقع قطب زاده  به یکی از مریدان واقعی آیت الله خمینی تبدیل یل شده بود. جالب اینکه او در کنار دکتر ابراهیم یزدی ، دکتر ابوالحسن بنی صدر، دکتر صادق طباطبائی ...، که همگی از طرفداران ایدئولوژی اسلامی بودند، در معرفی آیت الله خمینی بعنوان یک رهبر سیاسی آزادیخواه و مخالف با استبداد و دیکتاتوری  و مدافع حقوق بشربه مرم ایران و جهانیان نقش بزرگی داشتند!! 

اما پس از پیروزی انقلاب برهبری آیت الله خمینی، و در آن رابطه به قدرت رسیدن بخشی از روحانیون مذهب شیعه ،  بسیاری از فعالین سیاسی، سازمانها و احزاب که در مبارزه علیه رژیم شاه و همچنین در پیروزی انقلاب بهمن 1357 ، کارنامه سیاسی مثبتی داشتند؛  ولی بدین خاطرکه اکثر آن افراد و نیروهای سیاسی، طرفدار ایدئولوژی اسلامی نبودند ، و یا برداشت و تفسیر آنها از اسلام ، در چارچوب نظراتی بود که آیت الله خمینی در پاریس و بهشت زهرا بیان کرده بود؛2) و  پس از پیروزی انقلاب برخواست متحقق شدن شعارهای دوران انقلاب و وعده ها و قول هائی که آیت الله خمینی پیش از پیروزی انقلاب بهمن 57 ، به مردم ایران داده بود، پافشاری می کردند،  می بایستی  از صحنه سیاسی ایران طرد می شدند. که متأسفانه طرد  شدند. بسیاری  از آن فعالین آزادیخواه برپایه ادعاهای واهی روانه زندان  و شکنجه گاه شدند، و بسیاری از آنان، حتی اعدام شدند. سیاست ترور و اختناق رژیم ولایت فقیه چندین ملیون ایرانی را مجبور به ترک  وطنشان ایران کرد!! ــ سیاست و عملکردی که در چند سال اول  حکومت رژیم ولایت فقیه و تبدیل شدن آیت الله خمینی به قدر قدرت آن رژیم، همچنین مورد تایید قطب زاده بود.

جالب اینکه، بخاطر توجیه آن  شیوه عمل ناشایست،غیر دمکراتیک و سرکوبگررژیم اسلامی، که در مغایرت کامل با اظهارات آیت الله خمینی قبل از پیروزی انقلاب، که در هنگام اقامتشان  در فرانسه و پس از مراجعت به ایران در 12 بهمن 1357 در بهشت زهرا مطرح کردند، قرارداشت؛ موضوع «خدعه» در مذهب شیعه را مطرح کردند.!!

بخاطر روشن شدن این موضوع که  چرا و بچه دلیل ما ــ «هیئت تحریریه، نشریه جنبش سوسیالیستی» ــ به  نقش مثبت صادق قطب زاده در چگونگی شکل گرفتن تشکیلات کنفدراسیون...،  اشاره کرده ایم، بخشی ار نوشته دکتر منصور بیات زاده ، که تحت عنوان: «کنفدراسيون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کيهان ــ  بخش دوم  ـــ مطالبی در باره تاريخچه کنفدراسيون جهانی محصلين و دانشجويان ايرانی ـ اتحاديه ملی ( افشاگری در باره تحريف تاريخ از سوی جاسوس ساواک و نويسندگان کيهان چاپ تهران)، تحریر شده است را،  نقل  می کنیم.(3)

در آن نوشته می خوانیم:

 «...بنظر من (منصور بيات زاده ) مطالبی که نويسندگان  کيهان چاپ تهران  به نقل از يک جاسوس ساواک در رابطه با  چگونگی شکل گرفتن تشکيلات کنفدراسيون و  نفوذ هژمونی سازمان انقلابی « ازبدو تأسيس » بر کنفدراسيون تبليغ کرده اند ، گفتاری دروغ  و بی پايه  و اساس می باشند.

در نقل قول از گفتار جاسوس ساواک شاه، می خوانيم:

« هژموني كنفدراسيون از بدو تأسيس در اختيار سازمان انقلابي و رهبري آن به دست مهدي خان باباتهراني قرار گرفت. »

 تا آنجائيکه من اطلاع دارم چنين ادعای بی خردانه ای  را نه شخص « مهدی خانبابا تهرانی»  و نه «سازمانی انقلابی حزب توده»  مطرح کرده اند، بلکه چنين ادعای پوچی  تنها می تواند محصول فکر افرادی توطئه گر، متقلب  همچون نويسندگان تماميت خواه « روزنامه کيهان چاپ تهران» ، معروف به « تواب سازان » باشد که با پيش انداختن يک جاسوس ساواک شاه، نظرات ماليخوليائی خود را بعنوان تاريخچه «کنفدراسيون جهانی »  قلم زده اند؛  بدون اينکه به اين مسئله توجه داشته باشند که  قبل از تشکيل « کنفدراسيون جهانی » در  ديماه 1340 ( ژانويه 1962 )، در بسياری از شهرهای دانشگاهی اروپا و آمريکا، سازمانهای دانشجوئی وجود داشته اند که اکثرأ فعاليت های فرهنگی را دنبال می نموده اند و حتی  بسياری از آن سازمانهای دانشجوئی  در تماس و همکاری با سفارتخانه های ايران جشن های عيد برگزار می کرده اند و در آنزمان کمتر خود را با مسائل و خواست های سياسی مشغول می نموده اند.

برای اولين بار در اروپا  13 نفر، بنمايندگی از سازمانهای دانشجوئی در انگلستان، فرانسه و آلمان غربی (9ـ آ) در شهر هايدلبرگ در آلمان غربی در آوريل 1960 ( 26 تا 29 فروردين ماه 1339 برابربا 15 تا 18 آوريل 1960 ) بدور هم گرد آمدند تا « کنفدراسيون محصلين ايرانی در اروپا»  راتأسيس کنند. اکثريت نمايندگان آن نشست از طرفداران جامعه سوسياليست های ايران ـ  گروه طرفدارخليل ملکی ـ  بودند و برخی نيز از طرفداران حزب توده ايران. آقای دکتر منوچهر هزارخانی ـ يکی از فعالان جامعه سوسياليست ها ، آن نشست را بنا بر خواست و تمايل سازمان دانشجويان پاريس و همفکران سياسی خود ــ در اثر تماس های شخصی خود سازمان داده بود. در آن تجمع 13 نفره در شهر هايدلبرگ  ، مهدی خانبابا تهرانی  که در آنزمان در سازمان دانشجويان ايرانی در شهر مونيخ  آلمان فعاليت داشت ،همچون بسياری از فعالان ديگرآن مقطع تاريخی در اروپا حضور نداشتند.

 در اين رابطه همچنين ضروريست خاطر نشان کرد که اگر پشتيبانی و حمايت اکثر فعالان سياسی در خارج از کشور، صرفنظر از وابستگی گروهی و مسلکيشان نبود، به سادگی امکان پذير نمی شد،  يک سازمان جهانی همچون «کنفدراسيون جهانی» را شکل داد.

هدف از  گردهمآئی  هايدلبرگ ، همانطور که در « بيانيه » اولين کنگره «کنفدراسيون اروپائی» آمده است، عبارت بود از:

«  هم آهنگ کردن تمام دانشجويان و محصلين ايرانی در اروپا و انجمن ها، سازمانها و اتحاديه های محلی ايشان بصورت يک کنفدراسيون بمنظور ايجاد و حفظ و استواری روح همکاری بين ايشان در فرنگ و آگاهانيدن بيشتر آنها به حقوق و وظايف صنفی خويش و تدارک  وسائط تشکيلاتی بمنظور ارتباط با همه محصلين ايرانی و مطالعه در شرايط کار و چاره جوئی در باره مسائلی که بر قشر دانشجو و تحصيل کرده طبق منافع ميهنی ما مطرح است.» (10)

اما نويسندگان «تاريخچه جعلی کنفدراسيون» در هنگام تنظيم نظرات جاسوس ساواک، اصولا به اين مسئله توجه نکرده اند که برای تشکيل« کنفدراسيون جهانی » در مرحله اول وجود « فدراسيون سازمانهای دانشجويان ايرانی»  در کشورهای مختلف ضرورت دارد ، که آن نيز در گروی بهم پيوستن تعدادی از سازمانهای شهری در هر کشوری می باشد. اولين قدم  در اين راه در فروردين ماه 1339 ( آوريل 1960 ) در شهر هايدلبرگ، با برگزاری اولين کنگره کنفدراسيون اروپائی در آن جهت برداشته شده بود. که بعدأ  در کنگره  دوم  که در لندن (16 تا 19 دی ماه 1339 برابر با 5 تا 8 ژانويه 1961)  برگزار شد، در جهت دامن زدن به آن خواست، کوشش های فراوانی مبذول شد.

کنگره لندن  طی پيامی خطاب به دانشجويان در دانشگاههای ايران وپشتيبانی  از مبارزات آنها که مجددأ شکل گرفته بود ، فعاليت هائی در جهت برقراری  رابطه و پيوند بين دانشجويان ايرانی نمودند. در آن پيام  می خوانيم :

«... ما با علاقه فراوان همه کوششهای شما را برای احيای مبارزات صنفی و ايجاد اتحاديه های دانشجوئی در ايران دنبال ميکنيم و مفتخريم که نسل جوان ايران  در همه شرايط از کوشش خود باز نمی ايستد . بدين سبب بود که کنگره ما در قطعنامه خود از دولت خواست تا هرچه زودتر موانع راه ايجاد تشکيلات صنفی در دانشگاه ايران را از ميان بردارد.» (11)

همچنين کنگره لندن طی پيامی در پاسخ به پيام « انجمن واحد دانشجويان ايرانی مقيم آمريکا »  تاکيد کرده  بود که :

 « همآنگونه که در پيام خود خطاب به کنگره ما نوشته بوديد، خواهيم کوشيد تا همراهی و همگامی ما با شما روز بروز بيشتر، عميقتر و دامنه دار ترگردد.» (12)

هيئت دبيران منتخب دومين  کنگره کنفدراسيون اروپائی در لندن (منوچهر ثابتيان، محسن رضوانی  ، حميد عنايت، مهرداد بهار و ژيلا سياسی  فعاليت هائی در جهت گسترش دامنه آن تشکيلات و پيوستن ديگر تجمعات دانشجوئی در کشورهای اروپائی ، ايالات متحده آمريکا و حتی ايران  در دستور کار خود قرار داده و از تمام سازمانهای دانشجوئی در داخل و خارج از کشور برای شرکت در سومين کنگره کنفدراسيون اروپائی در پاريس دعوت بعمل آورده بودند.

در ايالات متحده آمريکا از سال 1952 در بعضی از شهرهای دانشگاهی آن کشور، سازمانهای دانشجوئی ايرانی وجود داشتند و می توانستند  از کمکهای مالی سفارت ايران در آمريکا و مؤسسه «دوستان آمريکايی خاورميانه »  (13) برخوردار شوند ، بشرط اينکه در امور سياسی شرکت نکنند!!

در هشتمين گردهمآئی سازمان دانشجويان ايرانی در آمريکا در ايپسيلانتی ميشيگان ، در 29 اوت تا دوم سپتامبر 1960 که 170 دانشجوی ايرانی از 25 ايالت شرکت کرده بودند ، علی محمد فاطمی به رياست کنگره انتخاب می شود ، همينطور افراد ديگری از جمله محمد نخشب ـ فعال سياسی  حزب مردم ايران و تئوريسين انجمن سوسياليست های خداپرست ــ  بعنوان سرپرست کميته ها انتخاب می شوند. در آن کنگره اردشير زاهدی  سفير ايران  نيز حضور داشته است که در باره کودتای 28 مرداد 1332  صحبت می کند وهمچون شوهر خواهرش  آقای داريوش همايون ، آن کودتای امپرياليستی را ، « قيام ملی » می نامد، امری که با مخالفت برخی از حاضرين در جلسه روبرو میشود. در آن گردهمآئی  صادق قطب زاده و محمد نخشب درباره  موضوع کودتای 28 مرداد سال 1332 سخنرانی می کنند و پرده از ماهيت ارتجاعی «قيام ملی » بر می دارند. در واقع با روشنگری و افشای ماهيت رژيم حاکم بر ايران ، کمک به  شکل دادن يک نهاد دانشجوئی مخالف دولت کودتا محمد رضا شاهی می نمايند.

 در آن کنگره هيئت رهبری جديد انتخاب می شود که عبارت بودند از:

صادق قطب زاده، منصور صدری ، مجيد تهرانيان، کيوان طبری و علی محمد فاطمی بعنوان رئيس.

قطعنامه سال 1960 کنگره ايپسيلانتی دانشجويان ايرانی، برعکس اصول آن سازمان که بر اصل طرح نکردن مسائل سياسی تاکيد داشت، در آن سال کاملا سياسی شد و تقريبأ مواضعی همچون مواضع جبهه ملی ايران و سازمان دانشجويان دانشگاه تهران اتخاذ کرد. در قطعنامه صحبت از اين امر شد که « در سالهای اخير سياست های کلی دولت، چه در داخل و چه در خارج خساراتی جبران ناپذير بر ملت وارد کرده است» و خواستار « تأسيس دولتی ملی بر اساس دموکراسی»  شد و همچنين بر امر « برای تحکيم استقلال کشور و مبارزه عليه هرنوع نفوذ بيگانه چه شرق و چه غرب، دولت بايد به مبارزه عليه فقر، اختلاف طبقاتی و نابرابريهای اجتماعی اولويت بخشد»  تاکيد نمود و بر پايه  تز« موازنه منفی»  دکتر مصدق ، آن کنگره در زمينه سياست خارجی صحبت از اتخاذ سياست « عدم تعهد مثبت » مبتنی بر« شرايط مشترکی که باعث پيوستگی ما با کشورهای آسيايی آفريقايی و اعضاء کنفرانس باندونگ»  هست نمود.

با توضيحی که رفت سازمان دانشجويان ايرانی در آمريکا تولد جديدی پيدا کرد.

همچنين نبايد از خاطر دور داشت که سه نفر از آن هيئت رهبری  منتخب کنگره ايپسيلانتی در آمريکا، صادق قطب زاده ، مجيد تهرانيان، علی محمد فاطمی  باتفاق  فرج اردلان  و  حسن لباسچی  بعنوان اولين هيئت دبيران کنفدراسيون جهانی  در کنگره پاريس  انتخاب شدند. (14)

دانشجويان دانشگاه تهران در سال 1339 ، بعد از کودتای امپرياليستی 28 مرداد 1332 ، مجددأ خود را سازمان داده بودند  و حتی از سوی آن سازمان برای برگزاری بزرگداشت  روز 16 آذر ( روز دانشجو ) کميته 5 نفری  بنام  آقايان هوشنگ کشاورز، حسن پارسا، حبيب الله پيمان ، هاشم صباغيان  و ذوالنور  انتخاب شده بودند (15) که آن  «کميته»  در 16 آذر 1339 موفق به برگزاری تظاهراتی در دانشگاه  تهران شد، همان تظاهراتی که يکی از سخنرانانش زنده ياد  بانو «پروانه فروهر»  بود. در آن رابطه آقای حسين شاه حسينی می گويد:
اولين‌بار در سال 1339 كه خانم پروانه فروهر ـ كه خدا رحمتش كند ـ سخنراني كرد، سكوت دانشگاه شكسته شد و رسماً شانزدهم آذر روز دانشجو ناميده شد.(16) 

«سازمان دانشجويان دانشگاه تهران  ـ وابسته به جبهه ملی ايران » طی پيامی به امضاء آقای ابوالحسن بنی صدر، مسئول ارتباطات و روابط  خارجی ،  پيوستن آن سازمان به « کنفدراسيون دانشجويان و محصلين ايران » را اعلام  می دارد تا  از آن طريق « کنفدراسيون» بتواند بعنوان يک « اتحاديه ملی »  در سطح جهان عليه قانون شکنی ها و پايمال شدن اصول قانون اساسی مشروطيت  از سوی رژيم شاه و در دفاع از خواست هائی از جمله  آزادی دکتر مصدق  و برگزاری انتخابات آزاد فعاليت کند، چون رژيم محمد رضاشاه پهلوی  از فعاليت های  دانشجويان ايرانی، همچون فعاليت های سازمانها و  احزاب سياسی  در ايران جلوگيری کرده  و اجازه نمی داد که اين سازمانها در داخل ايران ، فعاليت های علنی در چارچوب قانون اساسی مشروطيت داشته باشند.(17)

با توضيحاتی که در رابطه با رئوس بعضی از مسائل رفت ، اگرچه محتوی نوشته های مندرج در کيهان چاپ تهران که نقل از گفتار يک جاسوس ساواک می باشد ،  کوچکترين رابطه ای با تاريخچه مبارزات « کنفدراسيون جهانی » ندارند ، ولی افشاگری در مورد  آن گفتار، علاوه بر  پرده دری از چگونگی  «شيوه کار»  گردانندگان آن روزنامه که بر پايه  دغلکاری ، دروغ و اتهام و تهمت پايه گذاری شده است ــ  متأسفانه چنين افرادی در تعيين سياست هيئت حاکمه  جمهوری اسلامی همچون سياست انرژی  هسته ای دولت احمد نژادی نقش بزرگ  و تعيين کننده دارند ــ ، همچنين اين امکان را بمن ميدهد تا گوشه هائی از تاريخچه مبارزات «کنفدراسيون  جهانی » را بيان کنم و به چگونگی روند سياسی شدن خواست تشکيل يک «سنديکای دانشجوئی» که پايه اوليه آن « تشکل »  در شهر هايدلبرگ ـ المان  در سال 1339 ( 1960 ) گذاشته شد ، ولی در روند مبارزه به يکی از معروفترين «تشکيلات دانشجوئی  ضد امپرياليستی، ضد استبدادی و ضد ديکتاتوری درجهان»  تبديل گرديد، تشکيلاتی  که تا قبل ازانشعاب و تکه تکه شدنش ، بيشتر ين کوشش های خود را بر خواست های «ملی »  مبذول می داشت، بيان نمايم. 

ب ــ حال ببينيم چرا آن  گفتار جاسوس ساواک که گردانندگان کيهان تهران بر پايه آن  يک کارزارسياسی عليه کنفدراسيون و برخی از فعالين سياسی در خارج از کشور بپا کردند ، کاملا دوروغ  می باشند! 

در زمانيکه اولين کنگره کنفدراسيون جهانی در پاريس تشکيل شد ، ديماه 1340 ( 11 تا 15 دی 1340 برابربا 1 تا 5 ژانويه 1962 ) ، اصولا سازمانی بنام « سازمان انقلابی حزب توده ايران »  وجود نداشت که در آن مقطع تاريخی برهبری مهدی خانبابا تهرانی ، هژمونی آن سازمان  مائوئيستی (انديشه مائوتسه دون) را بر « کنفدراسيون ...» تحميل کند. چنين ادعائی از سوی  نويسندگان روزنامه کيهان تهران و «جاسوس ساواک »، شباهت زيادی به مثل معروف « خسن و خسين هر سه دختران مغاويه اند » دارد.

 در زمان تشکيل اولين کنگره کنفدراسيون جهانی در پاريس در ديماه 1340 (ژانويه 1961 ) ، همانطور که اشاره رفت ، سازمانی بنام « سازمان انقلابی حزب توده ايران » وجود نداشت ،  چون هنوز کسی از اعضاء حزب توده  در آنزمان تحت تأثير نظرات حزب کمونيست چين، يعنی انديشه مائونسه دون، انشعابی  در حزب توده ايران انجام نداده بود.

 در اينجا ضروريست متذکر شد که « جلسه تدارکاتی » جناح ناراضی حزب توده  در سال 1343 در شهر مونيخ منعقد می شود که افراد شرکت کننده در آن جلسه عبارت بودند از:

کوروش لاشائی، بيژن حکمت ، محسن رضوانی، منوچهر بوذری، مهدی خانبابا تهرانی، ثريا ثرياپور، پرويز نعمان، حسن زاده، عطا حسن آقا کشکولی، خسرو صفايی، مدنی  و  حسن قاضی.

در همان جلسه تدارکاتی مونيخ تمام شرکت کنندگان تصميم می گيرند که از رهبری حزب توه (کميته مرکزی) ببرند. در آن جلسه مهدی خانبابا تهرانی و محسن رضوانی به عنوان مسئولين تدارکات برگزاری کنفرانس اول انتخاب می شوند. ولی « مهدی خانبابا تهرانی نتوانست در کار تدارک کنفرانس شرکت کند، زيرا بلافاصله بعد از جلسه مونيخ برای کار در بخش فارسی راديو پکن به چين رفت.» و «سازمان انقلابی حزب توده ايران »  معروف به « سازمان انقلابی »  اولين کنفرانس خود را در آذر ماه سال 1343  در شهر تيرانا پايتخت کشور آلبانی  با حضور افرادی از جمله : خسرو صفائی، بيژن حکمت، کوروش لاشائی ، محسن رضوانی، علی صادقی، منوچهر بوذری، کاشی، سيروس نهاوندی ، بيژن چهرازی  تشکيل می دهد. در آن کنفرانس  محسن رضوانی ، کوروش لاشائی، بيژن حکمت و بيژن چهرازی  بعنوان اعضای هيئت اجرائيه انتخاب می شوند. و همانطور که قبلا اشاره رفت مهدی خانبابا تهرانی در آنزمان در چين بسر می برده و با بخش فارسی راديو چين همکاری می کرده است. (18)

واقعيت های  تاريخی  بيانگر اين امر هستند  که « سازمان انقلابی  حزب توده » بخاطر زمان تأسيش، که مدتها بعد از زمان تأسيس کنفدراسيون بوده است، اصولا نمی توانسته  است هيچگونه رابط ای با «تأسيس کنفدراسيون جهانی  »  در سال 1340 ( ژانويه  1962 ) داشته باشد.

وانگهی گيريم که «سازمان انقلابی و رهبرش مهدی خانبابا تهرانی» ، آنچنانکه ائتلاف « جاسوس ساواک و نويسندگان کيهان تهران» مدعی شده اند « کنفدراسيون جهانی » را تأسيس کرده است، در آن حال، کدام  اشکالات و ايرادی می توانست  متوجه تاريخچه کنفدراسيون جهانی گردد، اگر بنا می بود، مصوبات و گزارش کنگره ها و عملکرد هيئت دبيران و واحد های محلی و فدراسيون ها ، معيار قضاوت باشد؟ »

به نقل از سایت سازمان سوسیالیستهای ایران، سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق

http://www.tvpn.de/sa/sa-ois-iran-1045.htm

ــــــــــ

پانویس:

 ـ 1 ـ   كنفدراسيون و دانشجويان مسلمان ـ گفت‌وگو با دكتر ابراهيم يزدي ـ (بخش نخست) ـ هژير پلاسچي / شايا شهوق ـ  به نقل از نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

http://www.tvpn.de/sa/sa-ois-iran-2426.htm

و

ــ كنفدراسيون و دانشجويان مسلمان گفت‌وگو با ابراهيم يزدي ـ (بخش پاياني) ـ شايا شهوق ـ  به نقل از نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

http://www.tvpn.de/sa/sa-ois-iran-2454.htm

 ـ 2 ـ متن سخنراني آيت الله خميني  در ١٢ بهمن ١٣٥٧ در بهشت زهرا

http://www.tvpn.de/sa/sa-337.htm

ـ 3 ـ «کنفدراسيون، جنبش دانشجوئی، ساواک شاه و روزنامه کيهان ــ  بخش دوم  ـــ مطالبی در باره تاريخچه کنفدراسيون جهانی محصلين و دانشجويان ايرانی ـ اتحاديه ملی ( افشاگری در باره تحريف تاريخ از سوی جاسوس ساواک و نويسندگان کيهان چاپ تهران)،

http://www.tvpn.de/sa/sa-ois-iran-1045.htm

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــ  دکتر منصور بیات زاده، در «پانویس» آن نوشته ، که بخشی از آن نقل شد، همچنین  به توضیحاتی در باره مطالبی که  او از نوشته ها و کتابها ئی که در نگارش نوشته اش نقل کرده بود ،اشاره کرده است. ما آن توضیحات را در زیر درج  می کنیم.:         ـ   


 ـ 9 ـ آ ـ
 بعد از جنگ جهانی دوم و شکست آلمان هيتلری، سرزمين آلمان به دوبخش  تحت نفوذ اتحاد جماهير شوروی (شرق ) و کشورهای ايالات متحده آمريکا، انگليس و فرانسه (غرب ) تقسيم شده بود.

10 ــ به نقل از بيانيه کنگره « کنفدراسيون اروپائی»  که مطالب آن با دست نوشته شده است. در آن کنگره منوچهر ثابتيان ( انگليس)، منوچهر هزارخانی ( فرانسه)، روح الله حمزه ای(آلمان غربی) بعنوان مسئولين موقت تعيين می شوند تا کنگره لندن را برگزار کنند.

11 ــ به نقل از پيوند ، ارگان فدراسيون دانشجويان ايرانی در آلمان غربی و برلن،شماره 4، دی 1339، ژانويه 1961 ، صفحه 234 .

12 ــ به نقل از پيوند ، ارگان فدراسيون دانشجويان ايرانی در آلمان غربی و برلن،شماره 4، دی 1339، ژانويه 1961 ، صفحه 235 .

13 ــ  « دوستان آمريکايی خاورميانه » ،

American Friends of The Middle East

مؤسسه است که در سال 1951 در شهر ماديسون ـ ويسکانسين تأسيس شده بود . ولی اين نهاد يک «سازمان پوششی» بود که مخارج و هزينه آنرا سازمان بين المللی «سيا» اداره می کرد.

14 ـ  به نقل از نامه پارسی ، سال دوم شماره 1، دسامبر 1961 صفحات 53 و 54. همچنين

متين ، افشين ، ترجمه ارسطو آذری ، کنفدراسيون، تاريخ جنبش دانشجويان ايرانی در خارج از کشور 57 ــ 1332 ، چاپ اول ، بهار 1378 ، صفحات 86 تا 96 .

15 ـ متين ، افشين ، ترجمه ارسطو آذری ، کنفدراسيون، تاريخ جنبش دانشجويان ايرانی در خارج از کشور 57 ــ 1332 ، چاپ اول ، بهار 1378 ، صفحه 112

16 ــ شانزدهم آذر، قلب تپنده جنبش دانشجوئی ، گفت و گو با حسين شاه حسينی ـ از فعالان نهضت ملی، به نقل از سايت اينترنتی سازمان سوسياليست های ايران

www.tvpn.de/ois/ois-iran-2021.htm

17 ـ متين ، افشين ، ترجمه ارسطو آذری ، کنفدراسيون، تاريخ جنبش دانشجويان ايرانی در خارج از کشور 57 ــ 1332 ، چاپ اول ،بهار 1378 ، صفحات 129 و 130

 18 ـ مرتضوی ، باقر ، سياووشان ، يادواره جان باختگان حزب رنجبران ايران ، صفحات 11 تا 13

 

انتشار در سايت سازمان سوسياليستهای ايران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق در روز چهارشنبه ١٨آبان ١٣٩٠ ـ ٩ نوامبر ٢٠١١

  در همین رابطه 

ــ  مجموعه اي از مقالات و مصاحبه ها در باره تاريخچه مبارزات و فعاليت هاي دانشجويان ايراني در داخل و خارج از کشور در دوران رژيم شاه

http://www.tvpn.de/ois/ois-iran-2000-a.htm

 

 

****************

آقای اردشیر هوشی یکی از دوستان و همکاران سیاسی مرحوم صادق قطب زاده طی گفت و گو با خانم فهیمه نظری (سایت تاریخ ایرانی) مطالبی در باره فعالیتهای سیاسی آن مرحوم بیان کرده اند. ما به لینک آن گفتار در زیر اشاره می کنیم.   ـ

هیئت تحریریه نشریه اینترنتی «جنبش سوسیالیستی» ـ 27 مرداد 1398    

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــ اسرار “صادق”؛ ناگفته‌هایی از قطب‌زاده؛ گفت‌وگوی سایت تاریخ ایرانی (فهیمه نظری ) با اردشیر هوشی ـ بخش اول ـ

http://www.ois-iran.com/2019/dey-1397/ois-iran-8205-Ardeshir-Hooshi-darbarahe-Sadeghe-Ghotbzadeh.htm

ــ مصائب قطب‌زاده در تلویزیون ـ گفت‌وگو ی سایت تاریخ ایرانی (فهیمه نظری ) با اردشیر هوشی بخش دوم. ـ

www.ois-iran.com/2019/dey-1397/ois-iran-8207-Ardeshir-Hooshi-darbarahe-Sadeghe-Ghotbzadeh-2.htm 

ــ قطب‌زاده در وزارت خارجه ـ گفت‌وگوی سایت تاریخ ایرانی (فهیمه نظری) با اردشیر هوشی - بخش سوم

http://www.ois-iran.com/2019/esfand-1397/ois-iran-8241-Ardeshir-Hooshi-darbarahe-Sadeghe-Ghotbzadeh-3.htm

  ــ  اتهام و اعدام قطب‌زاده ـ  [گفت‌وگو ( فهیمه نظری) با اردشیر هوشی – [ بخش] ۴ ـ [بخش پایانی]   ـ
 http://www.ois-iran.com/2019/esfand-1397/ois-iran-8272-Ardeshir-Hooshi-darbarahe-Sadeghe-Ghotbzadeh-4.htm

 

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تمام حقوق این وبسایت بر اساس قانون کپی‌رایت برای تارنمای سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار «راه مصدق»، محفوظ است. استفاده از مطالب با ذكر منبع و نام نويسنده بلامانع است.