|
||
تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۳۸۹, ساعت ۱۹:۰۶ اگر انگلیس دخالت نمیكرد
عزت الله سحابی
گفتگو با مهندس عزت الله سحابی - درباره ماهیت كودتای ١٣٣٢ تاكنون اسناد و گزارشهای زیادی منتشر شده است، با این وجود هنوز كسانی مدعی هستند كه كودتایی رخ نداده و دكتر مصدق به طورقانونی بركنار شده است. همچنین در مورد علت شكست نهضت ملی اختلاف نظرهایی هست، در وهله اول شما مساله را چگونه میبینید؟ درباره كودتای سال ٣٢ خیلی چیزها نوشته شده است از جمله كتاب كرمیت روزولت كه بیشتر خواسته هنرها و شاهكارهای خودش را بگوید و از حقایق پشت پرده كمتر ذكری كرده است. جزوه گازیوروسكی كه سال ٦٧ مرحوم نجاتی ترجمه كرد كه به طور مستقل و همچنین ضمیمه كتاب نهضت ملی شدن نفت منتشر شد، مطالب بیشتری دارد. گازیوروسكی چون امكاناتی داشته و به اسناد وزارت خارجه امریكا و وزارت خارجه انگلیس دسترسی داشته و با مامورانی كه آن موقع زنده بودند مصاحبه كرده نسبتاً حرفهایش مستندتر است. در آنجا ضمن اینكه صحبت از برادران رشیدیان میكند از فرخ كیوانی هم میگوید كه جاسوس CIA در ایران بود. از برادران بوسكو اسم میبرد. آقای عباس كشتكاران كه آدم محقق و تاریخشناسی است پس از كنكاش به این رسیده بود كه این برادران بوسكو، برادران تفضلی هستند. جهانگیر تفضلی مدیرمسوول و سردبیر روزنامه ایران ما بود كه در دهه ٢٠ گرایش به چپ داشت و بیشتر هم اخبار چپ را منعكس میكرد. كسانی مثل رسول پرویزی با او همكاری میكردند كه بعدها وارد حوزه علوم شدند. تفضلی در دوره مصدق ساكت بود اما دیدیم بعد از ٢۸ مرداد عزت و احترام پیدا كرد و سفیر شد. - در دوره نهضت ملی روزنامهاش تعطیل بود؟ بله، روزنامهاش تعطیل بود. بعد از كودتا سفیر ایران در افغانستان شد و بعد سرپرست دانشجویان ایرانی در اروپا شد كه مرحوم دكتر شریعتی میگفت خانهای در پاریس دارد كه ماهیانه پنج هزار فرانك آن زمان فقط عوارض شهرداریاش است. بعد هم خیلی در دستگاه مكرم شد. لذا فكر میكنم نظر آقای كشتكاران درست است. برادرش هم روزنامهنگار بود. اینها در ٢۸ مرداد فعالیت داشتند. منظور اینكه كودتای ٢۸ مرداد جریان سادهای نبود. حادثهای نبود كه فقط در ٢۵ مرداد شكست بخورد و دو مرتبه در ٢۸مرداد موفق بشود. برای این مساله از مدتها قبل زمینهچینی میشد. كودتا بعد از ٣٠ تیر ١٣٣١ كلید خورد. دكتر بقایی در عین اینكه در حادثه ٣٠ تیر خودش را خیلی صاحب عزا نشان میداد اما در خفا نقش دیگری داشت. من همان عصر ٣٠ تیر پای سخنرانیاش بودم. درعین حال تلاش میكرد رابطه خودش را با قوام السلطنه حفظ كند. به طوری كه دكتر عیسی سپهبدی قبل از ٣٠ تیر از جانب او به دیدن قوامالسلطنه میرود. - البته روایت دیگری هم هست كه قوامالسلطنه دنبال این بود كه به كاشانی نزدیك شود. این را دكتر شروین میگوید كه قوام چند بار برای آیتالله كاشانی پیغام فرستاد كه ملاقات كنیم و از او میخواست كوتاه بیاید.
دكتر بقایی آدم پیچیدهای بود، درحالی كه آیتالله كاشانی خیلی روی برنامه
كار نمیكرد. هر كتابی كه منتشر شد روشناییهایی به گوشههای تاریكی از ٢۸
مرداد انداخت. آخرین كتابی كه درآمده اسناد دكتر متیندفتری است كه در خارج
چاپ شده است. پسر هدایتالله متیندفتری آن را چاپ كرده است. در این اسناد
گزارش لوگان یكی از اعضای وزارت خارجه انگلیس هست كه نشان میدهد دشمن اصلی
نهضت ملی و مصدق انگلستان بود. در كتاب عملیات آژاكس هم هست كه انگلستان
خیلی سعی میكند پای امریكاییها را به میان بكشاند. آنها پیشگام كودتای ٢۸
مرداد نبودهاند. انگلستان از زمان ریچارد استوكس كه در مرداد سال ١٣٣٠ به
ایران آمد به این فكر افتاد. - درباره علت سقوط دكتر مصدق برخی عنوان میكنند ملی كردن نفت منجر به تحریم نفتی شد و مصدق نمیتوانست نفت بفروشد. این وضعیت باعث انزوای دولت ایران و نارضایتی و... شد.
این را شاه بعد از كودتا گفت درحالی كه واقعیت ندارد. انگلستان بعد از طرح
ملی كردن نفت خصومت میورزید و نمیگذاشت ایران نفت بفروشد. مثلاً در عدن
كشتیهایی كه نفت از ایران میبردند توقیف میكرد ولی بعد از رای دادگاه
لاهه كه گفته شد مساله دولت ایران است با یك شركت خصوصی، سیاست انگلستان هم
عوض شد. كشتیها آزاد شدند و میتوانستند نفت ببرند. نفت هم فروختند. ما
شاهد داریم. دركنار ملی كردن، تلاش برای فروش نفت و احیای صنایع داخلی
ایران ادامه داشت و نتیجه هم داد. آن زمان مرحوم محسن عطایی مدیر صنایع
سازمان برنامه و آقای زنگنه رئیس سازمان برنامه بود. آقای عطایی میگفت با
ایتالیاییها مذاكراتی داشتیم كه در ٢۵
مرداد ٣٢ منجر به امضای قراردادی با شركت آجیپ شد و قرار شد آنها دو میلیون
تن نفت از ایران ببرند و در مقابلش دو تا كارخانه نساجی كامل با یك كارخانه
برق به ایران بدهند. - در همین مورد سوالی وجود دارد. در انقلاب مشروطه ما نتوانستیم به آن اهداف آزادی، قانونمداری و عدالت برسیم و به كودتای رضاخان ختم شد. علتش هم تندرویها و كندرویها و اختلافات بود. نهضت ملی هم به همین سرنوشت دچار شد. تصوری در ذهن بعضیها جاافتاده كه اصولاً ما ظرفیت و فرهنگ لازم برای دموكراسی و حكومت قانونی را نداریم. دیدگاه دیگر میگوید ظرفیتش را داریم كمااینكه جنبش مشروطیت و ملی شدن را آفریدیم، و اگر عوامل خارجی دخالت نمیكردند ما میتوانستیم مشكلاتمان را حل كنیم و به نتیجه مطلوب برسیم، به نظر شما كدامیك درستتر است؟
به نظر من هر دو اینها اشكال دارد. درباره اینكه چرا احزاب در ایران طی
تاریخ پا نگرفتهاند همیشه عاملش را استبداد حكومت مركزی یا استعمار خارجی
میدانیم. شكست جنبش مشروطه را هم به عوامل خارجی یعنی كودتای ١٢٩٩ نسبت
میدهیم. در حالی كه در درون رهبران جنبش مشروطه هم اشكالاتی وجود داشته
است. یكی از اشكالات این بود كه آنها غافل بودند از اینكه در كشورهای آزاد
مفاهیم آزادی و عدالت همپای توسعه اقتصادی اجتماعی مطرح شد. كتابی به اسم
آنتی دورینگ مال انگلس است، آن را من با دقت در زندان شیراز خواندم. این
كتاب خیلی خوب این موضوع را نشان میدهد. میگوید بورگرها یا همان صاحبان
سرمایه و بورژوازی در فرانسه رشد كرده بودند به طوری كه اعیان و اشراف كه
نمایندگان نظام استبدادی بودند به اینها بدهكار بودند. یعنی آنها ریخت و
پاش و ولخرجی داشتند اما این بورژواها كار میكردند و بنیه اقتصادی داشتند
و به آنها قرض میدادند. رهبران مشروطه ما متوجه این امر نبودند. به مساله آزادی و عدالت و حقوق مردم و قانون ایمان داشتند اما وقتی این بستر نیست همه در حد حرف میماند. پیشرفتهترین طبقه در زمان مشروطه و در مساله تنباكو تجار بودند. تجار با استعمار آشنایی عینی داشتند، مصالح خودشان از بین میرفت. ثانیاً تجار اولین طبقهای بودند كه به خارج رفت و آمد میكردند، فرهنگشان گسترش پیدا كرده بود، تجار جلوتر از روشنفكران بودند. - وقتی در مشروطه طبقه تجار حضور دارند و از نهضت پشتیبانی میكنند، منظور شما از اینكه در مشروطه به توسعه بیتوجه بودند چیست؟ در همان مجلس اول درباره تاسیس بانك صحبت میشود، بانك از مبانی توسعه اقتصادی است، مردم حتی زنها جواهراتشان را آوردند كه سرمایه بانك شود. مانع تاسیس آن شدند. كارخانه نساجی در اصفهان تاسیس میشود، در كتاب احمد اشرف «موانع رشد اقتصادی ایران در قرن نوزدهم» عكسش هست، ولی رونق نمیگیرد. اینها بود ولی اعتقاد به توسعه همهگیر نبود. در همان موقع وضعیت امنیت در كشور به خصوص شهر تهران بسیار خراب بود. امنیت هم یكی از عواملی است كه جزء اركان توسعه است. سرمایه برای اینكه رشد كند فضای امن میخواهد، آزادی و عدالت برای اینكه رشد كند باید امنیت باشد. - بنابراین علت پا نگرفتن احزاب و مقولههای آزادی و عدالت را شما در عدم توجه به توسعه میدانید. احزابی كه بعد از شهریور ٢٠ تشكیل شدند، اكثراً رهبران حزب را به عنوان ابزاری برای ترقیات سیاسی خودشان میخواستند. یعنی معامله میكردند، با این حزب از دولت امتیاز میگرفتند و خودشان نماینده مجلس میشدند. حزب توده كه منسجمتر از بقیه بود، ولی رهبران همین حزب در رابطه با مصالح كشور به توده حزبی خیانت میكنند. در سال ١٣٢۴ وقتی روسها دنبال قرارداد نفت شمال با ایران بودند، دكتر مصدق در مجلس چهاردهم مخالفت میكند. احسان طبری دفاع میكند در حالی كه ایشان درباره نفت جنوب كلی اعتراض داشت. ولی اینجا دفاع میكند، به دلیل اینكه منافع كشور شوروی بر منافع ملی یا حتی حیثیت خود حزب تقدم داشت. بقیه احزاب از این بدتر بودند. مثلاًً علی دشتی حزبی درست كرده بود به اسم حزب عدالت كه معامله میكرد. از آن طرف انگلیس وقتی دید حزب توده خیلی در ایران رشد كرد، سیدضیاءالدین را كه عاملشان بود، فرستادند ایران حزب درست كند. یكی از تجار معروف یزدی كه بعدها معلوم شد از عوامل انگلیسی است به نام صرافزادهیزدی او را تامین مالی كرد و سیدضیاء حزب اراده ملی را تشكیل داد. - بنابراین به نظر شما هم فرهنگ خود ما مشكل داشت و هم استبداد و استعمار مانع میشدند.
حرف این است كه حتی اگر ما عقب ماندهایم و صلاحیت نداریم دموكراسی را
تجربه كنیم باید به قول تقیزاده سرتاپا تسلیم خارجی شویم؟ این سخن نادرستی
است. خود تقیزاده اواخر عمرش از این نظریهاش برگشته بود. هویت و فرهنگ و
مجموعه ارزشهای هر ملتی یك امر تاریخی است. برحسب تصمیم این حزب یا آن
قدرت ایجاد نمیشود. اگر قرار است حركت جدید مدرنی صورت بگیرد باید تكیهاش
بر همین ارزشهای داخلی باشد. ما میتوانیم براساس فرهنگ و ارزشهای تاریخی
خودمان كار كنیم و پیش برویم. شریعتی از این جهت استاد بود. پیشگامش
آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان بودند كه ارزشهای آزادی و عدالت را با
مبانی تاریخی اسلام تطبیق میدادند. درست است كه شعار حكومت مردم از خارج
آمد، ولی وقتی تحقیق كردیم، دیدیم خود حضرت علی پیشگام این است. در كتاب
مبانی فقهی حكومت اسلامی آقای منتظری هم هست. - ولی در دوره مصدق به هر حال دموكراسی پیدا كردیم، برخی ظرفیتها هم كسب شد. چرا سرانجام چنان شد؟ بله، مقدمات توسعه هم پیدا شد. مثلاً اقتصاد بدون نفت طرح شد. آن موقع مخالفان، مصدق را مسخره میكردند كه چون در حل مساله نفت شكست خورده اقتصاد بدون نفت را مطرح میكند كه صورتمساله را پاك كند. لیكن این طور نبود. سالها كه گذشت ما فهمیدیم این اقتصاد بدون نفت خیلی مهم است. درآمد نفت محصول كار و تولید جامعه نیست، یك درآمد بادآورده است. این درآمد اقتصاد را ضایع میكند. مصدق این را تشخیص داده بود. به این رسیده بود كه درآمد نفت را وارد بودجه دولت نكند. - یعنی اقتصاد بدون نفت طرحی برای شرایط اضطراری نبود؟ خیر، مصدق ایده را آگاهانه مطرح كرده بود. شنیدهاید میگویند فلان درآمد حرام وقتی وارد زندگیات شود همه چیز را به هم میریزد، درآمد نفت، مالی كارنكرده و بادآورده است، نظام اقتصادی سیاسی كشور را به هم میریزد. در یك نظام مالی كه براساس كار و كوشش و تولید است و دولت براساس مالیاتی كه مردم میدهند اداره میشود، این خودش قانونمند است. باید مردم كار كنند تا مالیات به دولت بدهند، دولت هم وامدار مردم است. وقتی یك درآمد بیقانون وارد نظام مالی میشود، سیستم را خراب میكند. اقتصاد بدون نفت مصدق بسیار داهیانه بود. همان طور كه گفتم دنبال فروش نفت هم بودند اما درآمد آن را صرف راهاندازی تولید میكردند.
تشخیص دیگرش مربوط به انتخابات بود. انتخابات مجلس هفدهم در اوج محبوبیت
مصدق و جبهه ملی اتفاق افتاد. اللهیارصالح را وزیر كشور گذاشته بود كه آدمی
لیبرال و بسیاربسیار سلیمالنفس بود. او صددرصد معتقد به عدم دخالت در
انتخابات بود. یعنی دولت و استانداریها و وزارت كشور در انتخابات هیچ
دخالتی نكردند. درحالی كه دربار از این فرصت استفاده كرده و كاملاً مداخله
كرد، درگیری زیادی در شهرها ایجاد شد. نتیجه انتخابات این شد كه از ١٣۵
تا نماینده كه باید انتخاب میشدند ٩٦ تا بیشتر انتخاب نشدند. مجلس افتتاح
شد. در همان ابتدا دیدند كه بیش از ٦٠ درصد نمایندهها دشمنان نهضت ملی و
مصدق هستند. معلوم شد قوه مجریه دیگری ورای قوه قانونی مصدق و اللهیارصالح وجود دارد. دولت پنهان دیگری است. این را مصدق كشف كرد. مجلس با آن تركیبش سیدحسن امامی را رئیس مجلس كرد. بعد مصدق را مامور تشكیل كابینه جدید كردند. مصدق هم موقع معرفی وزرایش به شاه گفت من خودم وزیر جنگ میشوم. شاه هم قبول نكرد. مصدق استعفا كرد. او درست به هدف زده بود. میخواست ارتش یعنی قدرت اجرایی پنهانی را مهار كند. بعد هم شروع كرد به اصلاح كردن ارتش و بسیاری از افسران را بازنشسته كرد. كانون افسران بازنشسته كه تشكیل شد رئیسش زاهدی بود كه یكی از عوامل كودتا شد. - میشود گفت در دوره مصدق حركت به سمت یك جامعه توسعهیافته و دموكراتیك شروع شد ولی ادامه پیدا نكرد. درست است كه خارجیها تفرقهافكنی كردند اما باز این سوال مطرح است كه چرا ما توان حل اختلافات داخلی ایجادشده را نداشتیم كه به یك انسجام نسبی برسیم؟ در فرهنگ مذهبی ما تفاهم بود. حضرت علی با خلفا چقدر مدارا داشت. در همان زمان مشروطه صنف جگركی هم كه از قشرهای پایین جامعه بود در مجلس با دیگران تفاهم داشت. یا وقتی صحبت تشكیل بانك میشود همان زنهایی كه روبنده داشتند، طلا و جواهراتشان را میدهند. آنها با فرهنگ غربی پرورده نشده بودند، ولی ارزشهایی در فرهنگشان بود. فهم و شعور داشتند. علایق وطنی بود. این عدم توانایی اتفاقاً در میان جریان روشنفكری مطرح است والا تجار از قدیم با هم تفاهماتی داشتند. ما یك جامعه اسلامی در بازار داشتیم كه رئیسش مرحوم حاج عباسقلی بازرگان بود. از سالهای ١٣٢١ تا كودتای ١٣٣٢ این جامعه اسلامی برقرار بود. تمام مسائل را سازمان داد. تاجرانی بودند كه خیلی سیاسی هم نبودند، اختلاف منافع هم داشتند ولی با هم تفاهم میكردند. در فرهنگ ایران تفاهم همواره بوده است. منتها در جامعه روشنفكری كه نگاهمان به غرب بوده توفیق نداشتیم. تازهكار بودیم، ناشی بودیم. در حالی كه تجار با هم تفاهم میكردند. تاریخ مجلس اول را بخوانید. از همه صنوف هستند، حتی صنف جگركی، همه با هم تفاهم داشتند و كار میكردند. اما احزاب ما نتوانستند با هم كنار بیایند. - بنابراین روی هم رفته، شما عامل شكست را چه میبینید؟ عامل شكست تفرقه درونی بود و پشت تفرقه درونی انگلستان بود. انگلستان هم برنامهاش این بود كه تا مصدق هست مساله نفت حل نمیشود. در خاطرات ایدن وزیر خارجه وقت انگلیس هست كه وقتی خبر سقوط مصدق را شنیدم شب راحت خوابیدم. كتابی است به اسم سه گزارش ترجمه مرحوم نجفی. گزارش اولش مال دكتر مكگی معاون وزیر خارجه امریكا در زمان ترومن است. بنا بر آن گزارش مكگی به ایران میآید تا شركت نفت را قانع كند به تنصیف منافع یعنی پنجاهپنجاه رضایت بدهند چون امریكاییها در عربستان و عراق قراردادهای پنجاهپنجاه بسته بودند. همزمان حزب توده تبلیغ میكرده كه جبهه ملی امریكایی است و میخواهد نفت را از انگلیس بگیرد و به امریكاییها بدهد. مكگی میگوید بعد از ایران سفر كردم به لندن، دیدم روزنامههای لندن مثل تایمز هم نوشتهاند امریكاییها میخواهند انگلستان را از صحنه بیرون كنند و خودشان جایش را بگیرند یعنی همان حرف حزب توده را میزدند. - ولی خیلی عجیب است كه روز ٢۸ مرداد عدهای لمپن به خیابانها میریزند و حكومت را ساقط میكنند و كسی در مقابل آنها واكنش نشان نمیدهد. طراحان كودتا درMI6 از اینكه كودتا را بر طبقه متوسط شهری متكی سازند ناامید بودند زیرا طبقه متوسط شهری در ایران از یك بخش روشنفكری و یك بخش كسبه و بازار تشكیل میشد. بخش روشنفكری در احزاب سیاسی و جبهه ملی و حتی حزب توده متبلور بودند. دانشجویان و حتی دانشآموزان نیز از این بخش شمرده میشدند كه در آن روزها جمعاً نیروی محركه نهضت ملی به شمار میرفتند. لذا نمیتوانستند جزء عوامل كودتا قرار گیرند. اما بخش كسبه و بازاریان به ویژه قشر جدید و نوپایی كه وارد كار صادرات غیرنفتی شده و رونقی داشتند، به شدت طرفدار و حتی وابسته به مصدق بودند. اینها بودند كه در اعتصابات پاییز ٣٢ با دعوت نهضت مقاومت ملی در كنار دانشجویان بسیار فعال بودند. اما آن دسته از روشنفكران شهری كه از سال ٣١ تحت كنترل حزب توده قرار داشتند، نیز نمیتوانستند مورد اتكای كودتاگران قرارگیرند چراكه طراحان كودتا در ضمن دشمنی با مصدق مدعی ضدیت با كمونیستها هم بودند. بنابراین از نظر طراحان كودتا، باید به طبقه فرودستان تكیه میشد. اما فرودستان جامعه ایرانی به خصوص در تهران از دو دسته متمایز تشكیل میشدند: یكی فرودستان سازمانیافته یعنی كارگران و كشاورزان و كاركنان ضعیف، دوم فرودستان سازماننیافته. دسته اول یعنی سازمانیافتهها از طریق اتحادیهها و سندیكاهایشان به وسیله حزب توده و تشكیلات كارگری و دهقانی راهبری و كنترل میشدند. لذا تنها فرودستان دسته دوم یعنی سازمان نیافتهها باقی ماندند كه مورد اتكا و امید كودتاگران قرار گرفتند. همینها بودند كه به علت فقر فرهنگی بستر مناسبی برای نفوذ جاسوسان یا عوامل كهنهكار انگلیسی در داخل یا درباریان بودند. این دسته توسط برخی ضدمصدقیها مثل سیدمحمد بهبهانی و شیخ بهاءالدین قابل تحریك بودند كه در برابر مقداری پول به خیابانها بریزند و با شعار طرفداری از شاه شهر را به آشوب و تسلیم در برابر كودتاگران بكشانند. - در مقابل چنین نیرویی چگونه میشد مقابله كرد؟ تنها نیروی مردمیای كه میتوانست با این دسته سازماننیافته مقابله موثر كرده و آن را كنترل كند، همین دسته سازماننیافتهها بودند. اما این دسته نیز تحت فرمان و كنترل حزب توده قرار داشتند. حزب تا غروب روز ٢۸ مرداد از اتخاذ تصمیم شایسته در مقابل كودتاگران خودداری كرد. بنابراین این نیروی درونمردمی عملاً فلج شد. اما علت اینكه حزب توده تا عصر روز ٢۸ مرداد وارد صحنه و مقابله با كودتا نشد، این بود كه رهبران حزب به شدت نگران و مراقب مصالح و منافع دولت شوروی بودند زیرا آن را رهبر زحمتكشان جهان میدانستند و میترسیدند كه با كودتا مقابله و مبارزه جدی كنند و پای شوروی هم به درگیری با كودتاچیان كشیده شود و این به نفع مقطعی شوروی نبود. همین رفتار حزب توده نسبت به فرودستان سازمانیافته، نسبت به سازمان افسری حزب هم صورت گرفت و آنها تا پایان روز ٢۸ مرداد در خانههای تیمی یا پایگاههای خود منتظر رسیدن فرمان حزب مانده و عملاً فلج شدند. تا اینكه كار از كار گذشت و كودتاچیان مسلط شدند. بنابراین حزب توده نه از جهت همراهی و همكاری با كودتاچیان، بلكه از جهت تقدم منافع و مصالح شوروی از سازمان افسری وسیع و توانمندش و نیز تشكیلات كارگری و دهقانی خود و از توان تشكیلاتیاش استفاده نكرد و در واقع به طور سلبی نقشی در پیروزی كودتاچیان ایفا كرد. - آقای مهندس، میشود نتیجه گرفت كه اگر انگلستان دخالت نمیكرد و كودتا نمیشد و ما را به حال خود میگذاشتند، با همه ضعفها و اختلافات و مشكلاتی كه داشتیم بعد از مدتی تلاطم به جایی میرسیدیم؟ همین طور است. مصدق حركتی را شروع كرد به نام اقتصاد بدون نفت، بعد از دادگاه لاهه ملی شدن قانونی شد. راه باز شد. اگر مصدق میماند مشكلات دیگر هم به تدریج حل میشد منتها مرحوم بازرگان نظریه دیگری داشت. میگفت ما ایرانیها كار جمعی بلد نیستیم، مثال جبهه ملی را میزد. میگفت كودتای ٢۸ مرداد به داد جبهه ملی رسید و آن را نجات داد. برای اینكه تا آن موقع عدهای مثل بقایی و كاشانی جدا شده بودند. اگر سه چهار ماه دیگر میگذشت باز عده دیگری جدا میشدند. بعید نبود شایگان هم جدا شود. با اعضای حزب ایران اختلاف داشتند. بعد از ٢۸ مرداد آنها از نهضت مقاومت جدا شدند. یعنی در ذات جبهه ملی تفرقه بود. مهندس میگفت این معلول بیگانه نیست كه خارجیها القا كرده باشند، ما خودمان نقص فرهنگی داریم، نمیتوانیم با هم كار كنیم، هماهنگی كنیم. بر همین اساس موضوع مكتب تربیت اجتماعی را در سال ٣۴ مطرح كرد و رویش كار كردیم. منبع: روزنامه شرق به نقل از سايت جرس http://www.rahesabz.net/story/23208/
تاريخ انتشار در سايت سازمان سوسياليست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق، يکشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۰
ــ در همین رابطه
ــ
ويژه نامه کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢
ــ توضیح هیئت تحریریه نشریه اینترنتی جنبش سوسیالیستی: ـ لینک مطالب زیر در آخرین روزهای اسفند ١٣٩٨ (مارس٢٠٢٠) در این صفحه درج شدند. ـ ــ توضيحی در باره اظهارات آقای مهندس عزت الله سحابی در رابطه با نقش روشنفکران و اصلاح طلبان و پادشاه شدن رضاخان ــ دکترمنصور بيات زاده ــ ١۶ مهر ١٣٨۶ ـ "حذف مذهب " ازکجا ؟ ، از نهاد دولت و يا جامعه ؟! ـ اشاره ای کوتاه به برخی مطالب مطرح شده از سوی آقای مهندس عزت الله سحابی درمصاحبه ای تحت عنوان " گرد آمدن حول وطن ایران" ـ دکتر منصور بيات زاده ـ ١٥ مهر ١٣٨٢ ـ http://www.ois-iran.com/pdf152.pdf
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
|