همانطور که
اشاره رفت ، اگر بنا باشد روزی ما ایرانیان بتوانیم در رابطه با مسایل
اساسی و محوری و حیاتی جامعه ایران ، فضایی باز و وضعیت سیاسی جدیدی
بوجود آوریم که این فضای باز ،
اجازه دهد تا تمام عناصر و نیروهای سیاسی با حفظ « هویت سیاسی و سازمانی » خود بصورت مسالمت
آمیز در کنار یکدیگر در ایران زندگی کنند و بتوانند
آزادانه به فعالیت سیاسی خود دامن زنند ، حتما
باید در رابطه با یکسری از مسایل سیاسی ، اجتماعی و
ملی که رابطه مستقیم با حفظ استقلال و
تمامیت ارضی ایران و محترم شمردن حقوق
ملت دارد با یک دیگر
به « وفاق ملی » برسیم
. بدین خاطر یکی از مخاطبین اصلی این بحث افرادی همچون آقای امیر محبیان و همنظران سیاسی ایشان باید باشد . مگر اینکه طرفدار مبارزات قهر آمیز و طرفدار شعار
سرنگونی باشیم و یا همچون جناح تمامیت
خواه رژیم کوچکترین حقوق دمکراتیک برای مخالفین خود قائل نشویم و شدیدآ با خواست «
سرنوشت هر ملت دست خودش است
» بمخالفت برخیزیم . بنظر ما سوسیا لیستها ـ که خود را جزو نوه های
سیاسی دکتر مصدق می دانیم ـ ،
حتما باید باین مسئله بسیار مهم توجه کرد که در قرن 21 میلادی نمی
توان بدو ن محترم شمردن و محور قرار دادن
« حقوق ملت » ، تنها
فقط بر محور دفاع از استقلال و تمامیت ارضی ایران کوشش کرد تا به « وفاق ملی
» رسید . تاریخ نه چندان دور ، شاهد این واقعیت است که یکی از علل سقوط رژیم محمد رضا شاه
پهلوی ، همانطور که اشاره رفت ، نبودن «
تفاهم ملی » در رابطه با « حقوق
ملت » و « حقوق ملی
» بود . برای دست یابی این مهم می
توان از نظرات و عقاید دکتر مصدق و ملیون ایران ( ملیون واقعی ) ، کمک گرفت . ما مصدقی ها ، همیشه بر این نظر بوده و هستیم که آزادی و استقلال در جامعه ایران لازم و ملزوم یکدیگرند و در
واقع دو روی یک سکه اند . آنان که
علاقمند به استقلال ایران عزیز
هستند ، حتما باید برای آزادی و حرمت ملت محترم ایران
همچنین احترام قایل شوند و به
حقوق ملت تجاوز ننمایند و خود را همچون جناحهائی از هیئت حاکمه جمهوری
اسلامی قیم و وصی ملت
ایران ندانند . برای
رسیدن به « وفاق ملی » ، تمام ایرانیان خواه طرفدار
جناحی از هیئت حاکمه باشند و خواه مخالف جناحهای مختلف هیئت حاکمه ، حتما باید
بتوانند در رابطه با مسایل سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، امنیتی ، فرهنگی و دیگر
مشکلات و معضلاتی که جامعه با آن دست بگریبان است بطور
آزادانه و بدون ترس از پیگرد با یک دیگر به بحث و گفتگو بنشینند و به
تبلیغ نظرات و عقاید و راه حلها و
برنامه ها و پیشنهادات خود بپردازند و نظرات و عقاید و برنامه های سیاسی یک دیگر را نقد کنند . بنظر من اگر بنا باشد روزی در باره مسایل اساسی
جامعه ، ملت ایران به یک « وفاق ملی » برسد ، در مرحله اول احتیاج به فضای باز سیاسی در میهنمان ایران می باشد تا
گفتمان همه جانبه ای بین نیروهای طرفدار جناحهای مختلف هیئت
حاکمه و نیروهای مخالف و وابسته به گروه های مختلف اپوزیسیون خارج از حاکمیت بتواند در ایران بطور
علنی و حضوری درگیرد . وآنگهی احتیاج به وجود مطبوعات و دیگر رسانه های
خبری هست که بدون سانسور و پیگرد
نظرات و عقاید تمام عناصر
و نیروهای سیاسی و هیئت حاکمه را آزادانه انتشار داده و پخش نمایند و آنها را تفسیر و بنقد
بکشند . پس تا زمانیکه مطبوعات بخاطر چاپ نظرات و عقایدی
که مورد پسند جناحی از هیئت حاکمه
نیست ، بدون هیچگونه مجوز قانونی فورا توقیف و تعطیل می شوند و روزنامه نگاران واهل قلم روانه زندان می شوند ، تا زمانیکه قوه قضائیه به آ
لت د ست جناحی از هیئت حاکمه تبد یل شده است و ا ین نهاد بطور مرتب با
زیر پا گذاشتن قانون اساسی و بی
اعتنائی بقوانین موجود ، بخصوص « حقوق ملت
» و بخاطر زهر چشم گرفتن از مخالفین نظری خود
و « حفظ قدرت » ، صا حب نظران و فعالین
سیاسی و جنبش دانشجوئی را به حبسهای طویل ا لمد ت محکوم می کند ، تا زمانیکه
داشتن نظراتی ، عکس نظرات و عقاید
رهبران جمهوری اسلامی جرم شنا خته
می شود ، تا زمانیکه
« حق انتخاب شدن » منحصر به عده مشخصی از شهروندان ایرانی وابسته به طرز تفکر
جناحهای مشخصی از هیئت حاکمه است و
بخش بسیار بزرگی از ایرانیان
و همچنین نیروهای سیاسی
خارج از حاکمیت و حتی عناصر منتقد درون
حاکمیت از « حق انتخاب شدن » و یا رأی دادن به کاندیدای مورد نظر و اعتماد خود بخاطر وجود « نظارت استصوابی »
شورای نگهبان محروم می شوند ، تا زمانیکه بخش بزرگی از ملت ایران با حفظ هویت
سیاسی و سازمانی خود نتواند از حقوق قانونی برای بیان نظرات و عقاید خود استفاده
کند ، تا زمانیکه
بخشی از ملت ایران نتواند از حمایت قانون
و امنیت قانونی برخوردار شود تا
با حفظ « هویت سیاسی و سازمانی »
خود بتواند بصورت مسالمت
آمیز در چارچوب قانون فعالیت سیاسی نماید ، تا زمانیکه بخشی از هیئت حاکمه بخاطر حفظ منافع و
مقامش ، در جهت پایما ل کردن قانون اساسی و پایما ل کردن حقوق قانونی مخالفین
خود عمل میکند و قوانین را بر خلا ف
روح قانون اساسی بصورت د لبخواه تفسیر میکند ، تا زمانیکه بخش بزرگی از اقتصاد کشور و در آمد موقوفه ها و
بنیادهای مالی تحت نفوذ
جناح مشخصی از هیئت حاکمه می باشد و نمایندگان ملت ایران هیچگونه دخا لت در کنترل و بررسی این نهاد ها
را ندارد و برخی از افراد صا
حب نفوذ هیئت حاکمه از طریق جوّ سازی
و تهدید، جلوی هر گونه افشاگری و بر ملا شدن حیف و میل ها را می گیرد ، تا زمانیکه تعیین سیاست خارجی کشور بر پایه حفظ منافع ملی تنظیم نمی شود و
مسئله منافع جناحی ارجحیت دارد ، تا زمانیکه
اظهار نظر در رابطه با
چگونگی عملکرد بعضی از نهادها
و مقام های حکومت و یا بیان کمبود ها
و اشکالات و نقائص موجود در قانون اساسی و یا ارائه طرح و پیشنهاد بخاطر اصلاح و یا تغییر اصولی از قانون
اساسی بعنوان خیا نت و عبور از خط
سرخ تلقی شود و همچون توهین بمقدسات باید تحت
پیگرد و مجازات قرار گیرد تا زمانیکه در زندانهای جمهوری اسلامی زندانی سیاسی ، وجود دارد , و ...
نمی توان و نباید صحبت از
« وفاق ملی » نمود. |