عده ای از هموطنان ایرانی بدون اینکه برداشت خود
را از « وفاق ملی » توضیح دهند
و به این مسئله مهم توجه داشته باشند که
« ملت » بمعنی کل مردم
جامعه تلقی میشود، و هیچ نهادی و یا گروه سیاسی حق ندارد ، جلوی فعالیتهائی که در خدمت ایجاد جوّ
سیاسی بخاطر کمک کردن به دست یابی
به « وفاق ملی
» باشد را سد کند و این حق هر یک از آحاد
ملت باید باشد که در صورت تمایل بخاطر تحقق این خواست مهم و حیاتی فعالیت کند و
پیشنهادات و نظرات خود را در
اختیار دیگران قرار دهد ، بر
این نظرند که با افرادی
همچون آقای امیر محبیان که یکی از اعضای شورای نویسندگان
روزنامه « رسا لت » میباشد ، نباید در رابطه با « وفاق ملی
» صحبت کرد . و حتی برخی شدیدأ باین
مسئله اعتراض دارند که چرا وی
بخود اجازه داده است تا در باره
« وفاق ملی » ، نظرات و عقاید
و پیشنهادات خود را مطرح نماید . بدون
اینکه باین مسئله توجه کرده باشند
که برخی از اعتراضات و
مخالفتهای بخش بسیار
بزرگی از مردم ایران و
سازمانهای سیاسی
ایرانی نسبت به سیاست و
عملکرد هیئت حاکمه جمهوری
اسلامی بر این محور
دور زده و میزند که چرا حاکمین جمهوری اسلامی بجای اتخاذ سیاست در جهت « وفاق ملی
» ، به سیاست « افتراق ملی
» دامن زده و می زند . برخی بر این نظرند که چون آقای امیر محبیان از صا حب نظران
« خط راست هیئت حاکمه می باشد ،
پس نباید به گفته ها و
نوشتار وی در باره « وفاق
ملی » « اعتماد » کرد .
بعضیها که از « وفاق ملی
» پشتیبانی میکنند ، ولی بر این
نظرند که اگر بجای آقای امیر محبیان ، فرد شناخته شده ای از « خط راست
» که گفتار و نوشتارش همچنین از « ضمانت اجرائی
» برخوردار باشد ،
موضوع « وفاق ملی » را مطرح می
کرد ، در آنوقت می شد به « خط راست » اعتماد کرد
. و ... ولی اکثر این منتقدین محترم اصولا روشن نکردند ،
که برداشت خودشان از مسئله « وفاق
ملی » چیست ؟ و در چه رابطه
ای و در باره چه مسئله ای قصد دارند با آقای امیر محبیان و جناحهای
هیئت حاکمه صرف نظر از جناح
بندیهای درونی اش به « وفاق ملی »
برسند . و یا اصولا اگر بنا باشد از « وفاق ملی
» صحبت کرد ، باید اعلان کرد ، « وفاق
ملی » آری ولی نه با جناح راست هیئت حاکمه و بزبان دیگر ، نظریه ای شبیه
تز تقسیم ملت به « خودی » و « غیر خودی »
جناح تمامیت خواه هیئت حاکمه ارائه داد و پشت پا به شعار صحیح « ایران
برای تمام ایرانیان » زد . در حالیکه اگر
مخالفتی و یا اعتراضی در این مورد
مشخص نسبت به آقای امیر محبیان
باشد ، حتمأ باید در رابطه با
چگونگی محتوی نظرات وی باشد و نه اینکه چرا ایشان قصد کرده اند در بخشی از نظرات خود تجدید نظر کنند و احتمالا از سیاست « افتراق ملی
» فاصله گیرند . پس این سئوا ل مطرح است که
آیا اصولا با محتوی حرفها و نوشتار آقای امیر محبیان در مورد مشخص مسئله « وفاق ملی »
، توافق هست و یا نه ؟ آیا فقط کمبود و کسری گفتار ایشان
در نبود « ضمانت اجرائی » آن است
؟ و یا اینکه با چگونگی
تفسیر ایشان از « حقوق ملت »
و « وفاق ملی » اختلاف نظر
وجود دارد ؟ بنظر من کوچکترین ایراد و اشکالی به طرح
موضوع « وفاق ملی » ، آنهم بدین
خاطر که در مقطع فعلی از سوی آقای امیر محبیان مطرح شده است ، نمی تواند وارد
باشد . برعکس ، باید خیلی خوشحال
بود و از این امر استقبال کرد که
واقعیات تلخ و حاد حاکم بر جامعه و رویداد ها و اتفاقات بین المللی که سمت و سوی بسیار خطرناکی
بخود گرفته اند ، بطوری که بسیاری از قوانین معتبر و مهم بین المللی یکمرتبه با تفسیر و تعبیر ها جدید و
یکسویه روبرو شده اند ، ایشان را
مجبور کرده است که بفکر پاسخگوئی
و راه یابی به این امر مهم
و حیاتی در ایران بیفتند . که اگر چنین باشد باید بایشان تبریک
گفت . همانطور که اشاره رفت ، مگر خواست بخش بسیار بزرگی
از مردم ایران، این امرنبوده است که هیئت حاکمه برای « حقوق ملت
» احترام قائل شود
و حاکمیت را از آن ملت داند . اگر فراموش نکرده باشیم آیت الله خمینی در بهشت زهرا قبل از سرنگونی رژیم شاه در مخالفت با رژیم شاه ، صحبت از «
سرنوشت هر ملت دست خودش است
» و « هرکسی سرنوشتش با خودش است »
نمود و بر این نظر بود
که « این به چه حقی
ملت پنجاه سال پیش از این ، سرنوشت
ملت بعد را معین کند ؟ » . ما سوسوسیالیستها
از این مسئله استقبال میکنیم و برداشت خودمان را در این مورد مطرح کرده و به بحث
می گذاریم . ما سوسیالیستها بیش از 10 سال قبل در خارج از کشور مسئله « تفاهم ملی » را در دستور فعالیتهای
سازمانی خود قرار دادیم و با همکاری
چند گروه دیگر به برگزاری میزگرد ، کنفرانسها ، سمینار ها اقدام کردیم . کوشش ما بهیچوجه یک کاسه کردن بخش های ناهمگون و نا متجانس گروههای اپوزیسیون بخاطر
تشکیل یک جبهه وسیع مبارزاتی نبود ، بلکه
ما از همان زمان بر این نظر بودیم که بایدکوشش کرد تا تمام گروه های
سیاسی ایرانی برای بوجود آوردن فضای باز سیاسی در ایران فعالیت کنند و حقوق
دمکراتیک تمام گروهها ، سازمانها
، احزاب و جبهه های سیاسی
صرفنظر از وابستگی مسلکی و مرامی
و گروهیشان را برسمیت
بشناسند و مشترکآ به یک حداقل
« تفاهم ملی » در
رابطه با مسایل حیاتی
جامعه و حقوق ملت برسند
. در همین رابطه بود که ما مسئله « ا
لتزام اجرائی به قانون اساسی » و
برگزاری انتخابات آزاد
ـ بدون « نظارت
استصوابی » ـ و تحقق « حاکمیت
قانون » را مطرح کردیم . امری که ناسزاگوئیها و اتهاماتی از
سوی بعضی از تاریک اندیشان مقیم خارج
از کشور علیه ما با خود در پی داشت و بعضی از این نیرو ها حتی ما را متهم به
« پاسدار سیاسی ولایت
فقیه » نمودند . |