|
||
غزه مي رود در خون آرام بگيردبه نقل از سايت روز مليحه محمدي - پنجشنبه 19 دی 1387 [2009.01.08]
هان، کجاست اخوان ثالث اين را که مي سرود گمان ميکرد آيا که قرن آينده بازهم بي آزرم و بي آيين تر باشد؟ پاره اي وقتها، يکي از آن وقت ها که حقيقت دلخراش و طاقت فرساست، فرار از آن ممکن است. مي تواني روي بگرداني وتمام! ديگر نمي بيني. اما به کجا؟ و چگونه روي بگرداني وقتي در هر صفحه کاغذ و بر هر پرده تصوير بند بند غزه در رگهاي نازک کودکان فلسظيني پاره مي شود! کودکان فلسطيني؟ آري! اما اسرائيلي ها مي گويند که تقصير مردان فلسطيني است! آنها در ميان زنان و کودکان پناه مي گيرند! عجب حکايتي هستند اين مردان فلسطيني! مرد عرب را بخاطر بياورو آن همه سختي ها و سخت سري ها و...سپس پناه گرفتنش را ميان کودکانش در زمان بمباران! تنها فاقد قلب نيستند، مسخره هم هستند قاتلان سنگدل! از ما هم مي خواهند که مسخرگي شان را جدي بگيريم و باور کنيم که زير بمباران دائمي هواپيماهاي اسرائيلي، در اين 360 کيلومتر مساحت گويا امنيتي برقرار است و آنچنان خوش مي گذرد که کودکان شان در کودکستان و دبستان به کسب علم و دانش مشغولند و البته رزمنده هاي حماس هم لايلاي ميز و نيمکت ها … از اين ادعاها آمريکائي ها در تاريخ بمباران هاي شبانه روزي شان برويتنام بسيار داشته اند. اما چه باک! حقيقت در جهان امروز نيز همچون همان روزها گزيدني است؛ انتخاب کردني! و خوشبختانه پذيرفتن اين فراز از افاضات آمريکايي ها و اسرائيلي ها انتخاب بخش بزرگي از مردم دنيا نيست و همين است که در تمام جهان بي اعتنا به اين ياوه، و بي اعتنا به محاسبات مقدس حکومت ها مردم در اعتراض به صهيونيست هاي وحشي به خيابانها مي ريزند. غزه سرزميني است با 360 کيلومتر مربع مساحت و يک ميليون و نيم نفر سکنه. سرزميني که يکي ازبالاترين تراکم جمعيت ها را درجهان دارد. در هر کيلومتر تعدادي نزديک به چهارهزار نفرزندگي مي کنند و با نرخ رشد جمعيتي نزديک به 5%، هر هوش متوسطي مي تواند به سرعت دريابد که در بمباران هاي هوايي اولين و بيشترين قربانيان کودکان اند. اين حقيقت ساده را مردم جهان برمي گزينند و مدعاي جنايتکاران حاکم بر اسرائيل را مي گذارند براي همتا هايشان درحکومت هاي ديگر تا تأييد يا تکذيب کنند. تأييدش را براي متحدان تاريخي و فلسفي صهيونيست ها که اولين وظيفه شان در سازمان ملل همواره وتو کردن هر قطع نامه عليه جنايات اسرائيل بوده و تکذيب و انکارش را براي حاکمان جمهوري اسلامي تا با ادعاهاي بي ماليات، از جاي گرم و نرم شان، فلسطيني ها را در استقبال از شهادت و خود نسل کشي تشويق کنند. حاکماني که دانشجو و نويسنده و روزنامه نگار را به جرم هر مخالفتي با آنچه خود حقيقت پنداشته اند به غل و زنجير مي کشند. و در زندانهاشان دانشجويان و پزشکان خودکشي مي کنند! نه تنها با آنچه بر سر آزاديخواهان سرزمين خود مي آورند، بلکه مراودات جهاني شان هم نشان مي دهد که اگر اين فاجعه بشري در هر کجاي جهان و عليه هر مردمي غير از مسلمانان انجام مي شد، گريبان چاک نمي کردند. در تمام مويه ها و نعره هاي بي پشتوانه اي که مي کشند، فقط مردم مسلماني را مي بينند که به دست غيرمسلمانان کشته مي شوند! وگرنه، مگر نبود و نيست فاجعه جنوب سودان و قصه موحش دارفور و نسل کشي "عمر البشير" به اصطلاح مسلمان؟ تنها رئيس جمهوري که در زمان زمامداري خود حکم جنايتکار جنگي گرفته است؟ عامل قتل صدها هزار انسان و آوارگي يک و نيم ميليون نفر! ولي بلافاصله پس از صدور حکم دادگاه لاهه، همان دادگاهي که پس از نطق تاريخي دکتر مصدق رأي به محکوميت بريتانياي کبير صادر کرد، فرستاده اين مجرم جنايات جنگي به ايران آمد و به حضور احمدي نژاد رسيد و ايشان خطاب به فرستاده افاضه فرمودند که: "اقدام دادگاه لاهه در اتهام افكني به رئيس جمهور سودان زشت بود!" جمهوري اسلامي با همين موضعگيري هاي سخيف و دور از کرامت واقعي انسان، با غفلتش از مشکلات و دردهاي واقعي جامعه جوان ايران، کار را به جايي رسانده است که مردم اين سرزمين را از هر ندايي که از سمت ايشان بيايد بيزار کرده و بسياري از ارزش هاي انساني را زير سوال برده است! آنها با شعارهاي دائمي و بي محتواي شان که با سرکوب و پايمال کردن ابتدايي ترين آزادي هاي مردم خودشان توأم بوده است، کار را به جايي رسانده اند که در حاليکه در سراسر جهان انسانهاي صلحدوست و فرهيخته به حمايت از مردم غزه در کوچه و خيابان فرياد مي زنند، بخش وسيعي از مردم ايران حتا جوانان که هميشه وجدان هشيار بشريت بوده اند، زنان، مادران! بي تفاوت و گاه خشمگين از مدافعات نمايشي حکومتي، با اين تراژدي تاريخ روبرو مي شوند؛ در سرزميني که مبارزانش همواره همدرد و همراه مردم فلسطين بودند. شاعران و نويسندگانش، در سراسر عمر از رنج مردم فلسطين سروده و نوشته اند! اما به قول اسماعيل خويي: با نسل جوان ايران بايد گفت همچناني که عليه تضييع حقوق بشر در ايران انسانهاي صلح دوست و آزاده در سراسر جهان مبارزه مي کنند؛ در مبارزه براي آزادي هر زنداني سياسي و براي رفع توقيف و تهديد هر نشريه و محکمه و کانوني در ايران از آنچه در توان دارند، فرو گذار نمي کنند، ما نيز به معناي ملت ايران و اتفاقاً ملتي که رنج و سختي و جنگ را مي شناسد بايد حامي مردمي باشيم که سنگدلانه تحقيرشدند؛ سرزمين شان را اشغال کردند و صدها هزار نفر را به سادگي از زادگاه خود بيرون کردند و هرگز حق بازگشت ندادند. تکه زميني را نيز که به آنها واگذاشتند هر روز تنگ و تنگ ترمي کنند. اين حقيقت عرياني است که اينجا، در غرب، همانهايي که براي آزادي گنجي و باطبي و زرافشان و....فرياد مي کشيدند، همانها که جنبش دانشجويي ايران را حمايت مي کنند، به حمايت از مردم فلسطين فرياد مي زنند، از رنج طاقت فرسايشان در رنجند و براي کودکان غزه سوگوارند. آري حماس آتش بس را شکست! آتش بسي را که تنها سرپوشي بود براي مرگ خاموش و ارام کودکان غزه بر اثر گرسنگي و بي دوايي. در دوران آتش بس نه تنها تحريم مردم غزه متوقف نشد که تشديد شد و البته که مي توانيم بگوييم بد اکنون بدتر شده است. ولي اين کجا نشاني از عدالت و کرامت انسان دارد که چون دشمن اينچنين ديوخو است به سرزنش مردمي بپردازيم که چرا به اين مرگ تدريجي حقارت بار تن نداده و خشم خود را با جان خود بيرون مي ريزند؟ کم مي آورم و به شهامت بيشتري نياز دارم در گفتن اين حرفها. آسان نيست که حرف و گفتگويت با کساني يگانه شود که مشکلشان حذف هر انديشه و فکر مخالفي است به همان شيوه اي که اسرائيل هر صدايي را در حمايت از فلسطيني ها خفه مي کند. اما از اين بيم، نمي توان سکوتي پيشه کرد. فلسطين قلب زخمي بشريت و قتلگاه روزانه حقوق بشر است. چه کسي شک دارد که اسرائيل زاده نقشه هاي تازه و منافع جديد برندگان جنگ جهاني دوم است؟ و بنايش بر اخراج بيش از سه چهارم جمعيت ساکنان آن سرزمين ممکن شد؟ و بسيار خاطرات غمباري که همچون نابودي 6 ميليون يهودي در "افسانه هولوکاست" آقاي احمدي نژاد شرم بشريت آگاه و فرهيخته اي است که صاحب انقلاب صنعتي و اعلاميه استقلال و انقلاب کبيربود. ولي اکنون چه سود از گفتن و بازگفتن نقشه پليدي که استعمار تنها در سايه ايجاد نفاق مذهبي مي توانست آن را محقق کند. اينک ديگر نسل پنجم و ششم يهوديان اسرائيلي در اين سرزمين متولد شده است؛ اگر نه تحقير شده و اسير همچون کودکان فلسطيني، اما به همان اندازه معصوم و بي تقصير! اينک تنها وجود دو دولت مستقل در کنار يکديگر مي تواند بر اين همه خون و رنج و شکنجه نقطه پايان بگذارد و باشد که پس از آن ايامي بيايد که نسل هاي آزاديخواه و صلح جويي از اين دو قوم در کنار يکديگر آنچنان سرافراز و سلامت زندگي کنند که تاريخ تحقير خشن و سنگدلانه انسان فلسطيني را به فراموشي بسپارد و براي جهان تا ابد دور باد اين شب سنگيني که غزه بر درياي خون خفته است.
|