نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

پاسخی به‌ آقای کورش زعیم ! من جزو ملت شما نیستم

هادی صوفی زاده


باید گفت که‌کشور ایران وساختار سیاسی آن به‌ هیچوجه‌ نمی تواند به‌ معنی ملت ایران باشد بلکه‌ ایران را می توان سرزمینی نامید که‌ درآن ملیتها واقوام گوناگون زندگی می کنند که‌ یکی ازدلایل عدم شکل گیری جامعه‌ مدنی درایران برخلاف یونانیان که‌ دارای یک زبان وفرهنگ بوده‌، تعدد قومی و حفظ آن ساختار با زورشمشیر بوده‌ وهست. و این تعدد ملی وقومی که‌ ایشان آنرا مسخره‌ ویا دارای مقاصد مشکوک سیاسی می داند بسیاری ازاحزاب ایرانی برکثیرالملله‌ بودن آن اعتراف نموده‌ که‌ دانش آقای زعیم انرا برنمی تابد. جالب بود ایشان مشکوکیت سیاسی را برای خوانندگان توضیح دهد که‌ اگر قرار باشد خواسته‌ ملی کردها درایران مشکوک باشد،


گویندحاکم قماربازی بوده‌ که‌ بطوردائم سرگرم قمار با رجال دوروبرش بوده‌ و ه‌ به‌ غذاهای سترک علاقه‌ وافر داشته‌ و کشت فلفل ازاقلام دیگرغلات برایش مهمتر بوده‌است. دریکی ازروزها که‌ طبق معمول جناب حاکم سرگرم بازی با همپیالگانش بوده‌، لشکربیگانه‌ به‌ قلمروایشان حمله‌ورشده‌، روستاهارابه‌آتش می کشند، به‌ زنان تجاوزمی کنند، احشام را به‌تاراج می برند، مزارع را به‌آتش می کشند و هرچه‌ که‌ میخواهند می کنند. به‌هنگام حمله‌ لشکربیگانه‌ مردم عادی به‌ سراغ حاکم رفته‌ والتماس می کنند که‌ به‌دفاع برآیند. یکی التماس می کند که‌قربان دستور بفرما لشکربیگانه‌ روستاها راسوزاندند، اما ایشان که‌ سرگرم بازی بوده‌، گفته‌ که‌ بگذار که‌ بسوزانند، بعدا" درستش می کنیم، یکی دیگه‌ بعداز دقایقی رفته‌ وگفته‌ که‌ قربان تمام احشام را باخود به‌ تاراج بردند، گفته‌ داریم بازی می کنیم وقتمونو نگیرید، یکی دیگه‌ رفته‌ وگفته‌ قربان، لشکربیگانه‌ به‌زنان ودختران روستا تجاوز کردند، جناب حاکم عصبی شده‌ وگفته‌ که‌ بگذارید بازیمونوادامه‌بدهیم. درآخرماجرا یکی آمده‌ و گفته‌ جناب حاکم لشکر بیگانه‌ دارند مزرعه‌ کشت فلفل را آتش زدند، حاکم از جا برخواسته‌ و گفته‌ آماده‌شوید این یکی دیگه‌ قابل قبول نیست.


باخواندن مصاحبه‌ آقای کورش زعیم با آقای نجات بهرامی ازسایت ادوار نیوز به‌ یاد همان قصه‌افتادم وآقای زعیم را درمقام حاکم دیدم که‌ روزانه‌ شاهد بلاهایی از فقر گرفته‌، تا آمار دومیلیونی آلوده‌به‌ مواد مخدر وایدز، تا چپاول و غارت اموال ملی توسط حکام، زن ستیزی، کارگر ستیزی، قتل و ترور تا هزار ویک بلای دیگر ـ که‌ نه‌ ازطرف لشکر بیگانه‌ بلکه‌ از طرف لشکر ایرانی ـ برسر مردم ایران آمده‌ وبرای آقای زعیم مهم نیست و تنها مشکل ایشان حفظ تمامیت ارضی ایران است ودرمصاحبه‌ای کاملا" نامسئولانه‌ وفاقد درک درست تاریخی وسیاسی ازاوضاع داخلی ایران جبهه‌ ملی ایران را نیز زیرسوال برده‌است. که‌ گویی حفظ چهارچوب آن جغرافیای پر از جرم وجنایت وخیانت برای ایشان بسیار مقدس است. خیانتهای تاریخی که‌ اگر چناچه‌ روزی کسانی بایدبه‌دلیل خیانت به‌ مردم ایران حساب پس بدهند سران جبهه‌ ملی هستند.


دراینجامایل نیستم که‌ به‌ تمام دیدگاههای آقای زعیم مندرج درمصاحبه‌اش پاسخ دهم اما به‌ دلیل اینکه‌ ایشان یکی از سخنگویان اصلی جبهه‌ ملی که‌ بهتر است آنرا جبهه‌ بیانییه‌ نامید وگاها" به‌دلیل حجم زیاد صدور بیانیهها‌ با هم دچار مشکل می شوند وهمدیگر را بر نمی تابند، جبهه‌ای که‌ درمورد جنایاتی که‌ برضد مردم ایران توسط حکام فعلی انجام می گیرد کوچکترین حرکتی از خود نشان نمی دهند واما هنگامیکه‌ محسن رضایی برای دامن زدن به‌ آتش تفرقه‌ مسئله‌ فدرال بودن ایران را مطرح می کند، سخنگوی دربند آنان آقای عباس امیرانتظام آنرا تجزیه‌ ایران نامیدوازآن جبهه‌ای که‌ روزگاری شادروان دکترمصدق توانسته‌ بود به‌ صدای همه‌ مردم ایران تبدیل شود،اما میراث خوران آن اعتباری برای ایشان نگذاشته‌اند وامروز جبهه‌ ملی ویرانه‌ای بیش نیست است. به‌ همین جهت مناسب دانستم‌ ایشان را متوجه‌ اشتباهات خود نمایم تاسرزمین ایران رابه‌عنوان ملت ایران به‌ ما نفروشند وباتعریفی قرانی وتغییر ناپذیر به‌ جعل واژه‌ ملت نپردازند و واژه‌ قوم وملت راساخته‌ وپرداخته‌ تجزیه‌طلبان نداند‌ ومشکل ملیتهای ایران را مذهبی عنوان ننمایند. درحالیکه‌ آذریها وعربها که‌ بسیار نیرومند به‌ دنبال مطالبات ملی خود هستند واگرتهدیداتی علیه‌ تمامیت ارضی ایران باشد ازطرف همان دو ملیت است شیعه‌ مذهب هستند.


باید گفت که‌کشور ایران وساختار سیاسی آن به‌ هیچوجه‌ نمی تواند به‌ معنی ملت ایران باشد بلکه‌ ایران را می توان سرزمینی نامید که‌ درآن ملیتها واقوام گوناگون زندگی می کنند که‌ یکی ازدلایل عدم شکل گیری جامعه‌ مدنی درایران برخلاف یونانیان که‌ دارای یک زبان وفرهنگ بوده‌، تعدد قومی و حفظ آن ساختار با زورشمشیر بوده‌ وهست. و این تعدد ملی وقومی که‌ ایشان آنرا مسخره‌ ویا دارای مقاصد مشکوک سیاسی می داند بسیاری ازاحزاب ایرانی برکثیرالملله‌ بودن آن اعتراف نموده‌ که‌ دانش آقای زعیم انرا برنمی تابد. جالب بود ایشان مشکوکیت سیاسی را برای خوانندگان توضیح دهد که‌ اگر قرار باشد خواسته‌ ملی کردها درایران مشکوک باشد، بایستن خواسته‌ ملی کردها درعراق که‌ قانون اساسی عراق به‌ آن رسمیت بخشیده‌ مشکوک باشد، بایستن خواسته‌ ملی کوزووئیها مشکوک باشد، بایستن خواسته‌ آبخازیها و اوستی ها مشکوک باشدویا واقعا" اشکال ومشکوکیت در تفکرایرانیگری ایشان است؟! چرا باید به‌ آقای زعیم مشکوک بود پاسخ روشن است. اول اینکه‌ دلایل تاریخی واشتراک‌ زبانی و نژادی کرد وفارس وبلوچ نمی تواند دلیل محکمی برای صرفنظراز حقوق ملی بود و اشتراک ملی یادشده‌از اشتراک ملی روس واکرائینی ویا روس وروسیه‌سفید بیشترنبوده‌ونیست که‌ هرکدام دارای کشور مستقل خودهستند. دوم اینکه‌ کردها دربعداز جنگ دوم جهانی بنا به‌ هوشیاری ملی و مبانی سیاسی بی صبرانه‌درصدد کسب حقوق ملی بوده‌اند وتلاش آزادیخواهانه‌ کردها تاثیرات مستقیم بر آگاهی ملیتهای دیگرایران بویژه‌ ملت عرب داشته‌ که‌ شالوده‌ انرژی واقتصادی ایران از سرزمین عربهاتامین می کنند. ومشخصا" اگر شرایطی پیش آید که‌ خوزستان باآنهمه‌ منابع نفت وانرژی، کشاورزی، بنادر وآهن وسیمان که‌دارد از ایران جدا شود، اشتراک ملی وتاریخی کردها برای آنان ارزشی نخواهند داشت وبه‌ آقای زعیم وهمفکرانش قول میدهم که‌ اصرار ما برآریایی بودن و هند واروپایی بودن نمی تواند اثبات برادری ما باشد و جواب این است که‌ما نمی توانیم شکم شما راسیر کنیم.


دراینجا لازم است که‌ به‌ ایشان اعلام کنم بنده‌ به‌ عنوان هادی صوفی زاده‌ اهل کردستان خودرا جزو ملت ایران وآنچه‌ که‌ برداشت ایشان از ملت است نمی دانم و برای اینکه‌ ایشان دریابند که‌اکثریت مطلق هموطنان بنده‌ مثل بنده‌ فکر می کنند به‌ ایشان پیشنهاد میدهم که‌ به‌ کردستان تشریف ببرند وازملت کرد سراغ ازدنیا رفتگان ملت ما زنده‌یاد قاسملوو ملت ایشان زنده‌یاد مصدق رابگیرند تاتعریف ملت را اززبان مردم بفهمد وبدانند که‌ مردم ما تا چه‌اندازه‌ خودرابا دکترمصدق بیگانه‌ ( باهمه‌ احتراماتی که‌ شخصا" برای مبارزات ایشان قائلم ) و تاچه‌ اندازه‌ قاسملو رااز خود می دانند و یامی توانندبه‌ شهرسنندج برود و میزان عرق ملی رابا وجود کسانیکه‌ درقید حیات هستند بسنجند وبرای نمونه‌ ازآقای دکتر محمدعلی مهرآسا اهل همان شهر، عضو رهبری جبهه‌ ملی وبه‌ لحاظ فکری همسووموافق با ملت تعریف شده‌ ایشان و آقای عبدالله‌ اوجالان هم نماینده‌ ملت ما ومتعلق به‌ ملت ما و ازشمال کردستان جویا شوند و به‌ مردم گوش دهند تا تعریف ملت برایش مشخص شود ودریابند که‌ اساسا" ملت یعنی چه‌؟ آیا ایران کشوری کثیرالملله‌ است و مهمتر از همه‌ آیا مشکل خلقها درایران ملی است یا مذهبی؟


ایشان ابتدا درمصاحبه‌ خود وجود اقوام راانکار واما کمی بعد ترکمن وعرب را دارای ویژگی قومی می داند که‌ مهاجر بوده‌ بافت ملی خودرا حفظ کرده‌اند. ایشان نوشته‌ هردوملت عرب وترکمن برای حفظ تمامیت ارضی جانفشانی کرده‌اند اماآنان جانفشانی نکردند تااستثمارشوند بلکه‌ آنان جانفشانی کردند تا انسانی وباهویت زندگی کنند. ازبکها درروسیه‌ هم برای مقابله‌ با نازیها جانفشانی کردند و بعداز روسها دومین ملتی بودند خون دادند و نزدیک به‌ دومیلیون ازبکی جان خودرااز دست دادند امافراموش ننمائیم که‌ ازبکها منزجرترن ملت داخل اتحاد شوروی بودند. عربهای خوزستان هم همینطور هستند. جانفشانی کردند تا انسانی زندگی کنند اما نتیجه‌ عکس قضیه‌ بود آنان به‌ خوبی به‌ سطح زندگی عربهای کشورهای همجوار آگاهند و منطقه‌ خودرا خوب می شناسند و می دانند که‌ چگونه‌ از سرمایه‌ ملی آنها آسمانخراشها و برجهای تهران ساخته‌ شده‌ وظلم جمع شده‌است. اما هرانسان شریفی به‌ اهواز سفر کند عمق فاجعه‌انسانی را با چشم خود می بیند.


کوتاه‌ سخن اینکه‌‌ از کوشندگان کسب حقوق ملی درایران می خواهم که‌ اجازه‌ ندهند کسانی چون آقای زعیم بنا به‌ میل خود شعور ملی ما را به‌ بازی گرفته‌ و نگذارند زعیم ها خودرا طبقه‌برتر جامعه‌ می دانند به‌ جعل تاریخ بپردازند. و ازآقای زعیم هم می خواهم که‌ هرگاه‌ ایشان توانستند شاخه‌های جبهه‌ ملی را باهم متحد نماید به‌ آینده‌ متحد ایران هم امیدوار باشد و خلقهای ایران را ملت ایران بنامند.


02.11.2008


http://www.advarnews.us/idea/8121.aspx


http://www.iran-emrooz.net/index.php?/ahzab/more/16204/


http://www.iran-emrooz.net/index.php?/ahzab/more/16137/