نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

اطلاعیه

در رد تحریف و اتهامات  آقای سید هادی خسروشاهی

( یکی از روحانیون  جناح تمامیت خواه رژیم جمهوری اسلامی)

آقای خسروشاهی طی نوشته ای در نشریهء اعتماد(پنجشنبه سی و یکم مردادماه 1387، شمارهء 1751 ، در هفته نامهء ضمیمه بخش بازتاب ) با وارونه جلوه دادن مقاومت و مبارزهء حزب خلق مسلمان و طرفداران مرحوم حضرت آیت الله العظمی آقای  سید کاظم شریعتمداری ، نسبت به اینجانب ( حسین منتظر حقیقی ) نیز مطالبی را مطرح کرده است که خلاف واقع میباشد.

من در تاریخ یکشنبه سوم شهریور ماه 1387، طی نوشته ای به نشریه اعتماد ،ادعا های دروغین آقای خسروشاهی را تکذیب نمودم. متأسفانه تاکنون آن نشریه به دلائلی که برای من روشن نیست از درج این تکذیب نامه خودداری کرده است . بدین وسیله نامهء مزبور را انتشار خارجی میدهم تا از هر گونه سوء استفاده از سوی افراد نقابدار درمیان نیروهای نهضت ملی ایران  و دیگر نیروهای طرفدار استبداد و استعمار جلوگیری بعمل آید.

حسین منتظر حقیقی

پانزدهم شهریور ماه 1387

5.09.2008

fm-jmi@gmx.net

حسین منتظر حقیقی

 

حضور محترم مسؤل نشریه ء اعتماد

در هفته نامهء آن نشریه ، در بخش بازتاب ، در تاریخ 31 مرداد 1387 ، شمارهء 1751، مقاله ای   دربارهء حزب خلق مسلمان به قلم آقای سید هادی خسروشاهی درج گردیده است .از آنجائیکه در آن نوشته ، مطالب خلاف واقع و کذب دربارهء مرحوم آیت الله شریعتمداری ، حزب خلق مسلمان و اینجانب آورده اند خواهش میکنم بر اساس  تعهد به قانون مطبوعات و بر اساس احترام به آزادی قلم و شرافت انسانی ، این سطور را در اولین شماره ء آن نشریه و در همان صفحه درج نمائید. قبلا" از همکاری شما شپاسگزارم.

حسین منتظر حقیقی

 یکشنبه سوم شهریور ماه 1387

 

آقای سید هادی خسروشاهی در پاسخ به نوشتهء آقای مهدی عبد خدائی ، که متاسفانه  تاریخ و محل درج آنرا قید نکرده اند ، به نکاتی در رابطه با تشکیل حزب خلق مسلمان و آیت الله سید کاظم شریعتمداری  اشاره کردهاند. ایشان گفته اند« ديدار با حضرت امام خميني قدس سره در قم و گفت وگو درباره تشکيل حزب جديد، به پيشنهاد آيت الله شريعتمداري، قبل از اعلام رسمي تشکيل حزب انجام گرفت و ايشان در جلسه مشورتي با حضور افرادي که مي خواستند اداره حزب را به عهده بگيرند گفتند؛ «در اين زمينه نخست نظر آيت الله خميني را جويا شويد تا تصور نشود حزب جديد در مقابل حزب قبلي است بلکه هدف همکاري است.»

واقعیت این نبود زیرا ایشان در عین حالیکه بهیچ وجه قصد تصدی مقام حکومتی را نداشتند ولی از آنجائیکه  عمیقا" به آزادی و حقوق شهروندی افراد باور داشتند ، هر کجا و هر زمانی که فرصتی پیش می آمد امکانات خود را در این راستا بکار میبردند. مسألهء حزب خلق مسلمان هم در این زمینه قابل تجزیه و تحلیل هست. ایشان نه بر این عقیده بودند که در درک مسائل سیاسی و دینی و اجتماعی از آقای خمینی عقب تر هستند و نه اینکه تأثیر خود را در به حرکت در آوردن ملت ایران علیه قانون شکنی های نظام شاهنشاهی  و استبداد و مفاسد آن رژیم  از دیگران کمتر میدانستند، بنا بر این هنگامی که جنبش ملت ایران علیه نظام گذشته ، اولین خاکریز را تصاحب کرد و آنان را از اریکه قدرت بزیر کشید  وروز 22 بهمن ماه 1357 را به عنوان یک روز تاریخی در میان اوراق تاریخ کهن ما به ثبت رساند ، طبیعی بود که از این به بعد باید در جهت « ایجابی » در راستای تأمین  حقوق شهروندی مردم ایران نیز  گامهای لازم را بردارند.علاقه به ایجاد یک تشکل حزبی بخصوص، هنگامیکه  حزب جمهوری اسلامی با یک گرایش خاص و قرائتی متفاوت از اسلام ، احکام شرعی و نظم اجتماعی میخواست تا دیگر گرایشات و قرائت ها از دین و همچنین دیگر نگاه ها به نظم اجتماعی در عرصهء سیاسی و اجتماعی ایران  وجود نداشته باشد، امری معقول و از شیوه های تفکر آن مرحوم بود واز آنجا که تعادل قدرت  مادی  بخصوص در آن ایام هنوز تغییر چشم گیری  پیدا نکرده بود لذا  ضرورتی برای کسب مجوز از سوی هیچ منبعی نیز  احساس نمیشد.

من در بارهء مرحوم گلسرخی هیچ نمیگویم زیرا ایشان در قید حیات نیست تا بتواند در این موارد که معمولا" «افواهی» است اظهار نظر نماید. اما در مورد آقای خسروشاهی میتوانم بگویم که ممکن است ایشان قبل از اعلام رسمی حزب خدمت آقای خمینی رسیده ، راجع به فعالیت خود در این حزب جدیدالتأسیس  کسب تکیف کرده باشند اما این گفتگو ها میتوانسته فقط  و فقط در رابطه با نقش خود ایشان در حزب بوده باشد و نه در بارهء کسب مجوز برای فعالیت حزب.

در بند 9 از نوشتهء ایشان آمده است «مرحوم گلسرخي، اينجانب و بقيه دوستان تا پيدايش و نفوذ روش انحرافي در حزب و تصميم گيري و اقدامات غيرمسوولانه آقاي مهندس حسن شريعتمداري و رفيق او آقاي حسين منتظرحقيقي، همچنان در حزب فعال بوديم ولي عملکرد اين دو نفر و اعلام همکاري آنها با جناح هاي غيررسمي، در مخالفت با قانون اساسي و حتي اعلام شرکت در تظاهرات آنها در اين زمينه و به نام حزب موجب شد که بنده و آقاي گلسرخي به نيابت از بقيه اعضاي موسس در قم خدمت آيت الله شريعتمداري برسيم و هشدار دهيم که زنگ خطر زده شده و دوستان جوان از روي علم و آگاهي يا جهل و ناداني روشي را پيش گرفته اند که اولاً مورد موافقت هيات موسس تصميم گيرنده قانوني و شرعي در حزب نيست و ثانياً در مسيري قرار گرفته اند که کاملاً انحرافي است و سرانجامي جز ضرر زدن به انقلاب نخواهد داشت»

آقای خسروشاهی  در این قسمت به «پیدایش و نفوذ روش انحرافی » در حزب اشاره میکنند اما مشخص نمیکنند که روش غیر انحرافی حزب چه بوده است ،آیا از نظر وی روش غیر انحرافی حزب، اجرای مصوبات « حزب جمهوری اسلامی » بوده است که ایشان اجرای آنرا در حزب خلق مسلمان بعهده گرفته بودند ؟ امری که به اخراج آقای سید هادی خسروشاهی از حزب خلق مسلمان منتهی شد. اخراج آقای سید هادی خسروشاهی از حزب خلق مسلمان ، بوسیله من « حسین منتظر حقیقی » که در آن زمان مسؤلیت تشکیلات را در هیأت اجرائیهء حزب بعهده داشتم ، در یک کنفرانس مطبوعاتی رسما" اعلام شد.

ایشان همچنان اضافه میکنند « ولي عملکرد اين دو نفر و اعلام همکاري آنها با جناح هاي غيررسمي، در مخالفت با قانون اساسي و حتي اعلام شرکت در تظاهرات آنها در اين زمينه و به نام حزب موجب شد ..»

 ایشان که مدعی هستند تاریخچه و اسناد حزب را در اختیار دارند ، ایکاش برای تحریر این سطور یکبار دیگر به آنها مراجعه میکردند.اگر این کار را کرده بودند  ، گرفتار خطای حافظه نمیشدند. اصولا" مطلبی را که وی به آنها اشاره میکنند در زمانی است که ایران پس از انقلاب هنوز دارای قانون اساسی نیست و بسیاری از  ناهنجاری هائی که به پیامد های فروپاشی نظام پیشین  اضافه  شده است   ناشی از تغییر  جهت و مسیری بود که برای ساز و کار تنظیم قانون  اساسی  در جمهوری تازه تأسیس شده  بوجود آمد. گفتمان در باره ء این ساز وکار  تا آن زمان در همان راستائی بود که آقای خمینی نیز پس از ورود  به ایران  و در سخنرانی تاریخی خود در بهشت زهرا آنرا مورد تأئید قرار داد. گفتمان در رابطه با آن ساز و کار  حول « تشکیل  مجلس مؤسسان » و با شرکت« فرهیختگان جامعه ء ملی ایران از هر صنفی» ، دور میزد . تبدیل« مجلس مؤسسان » به  « مجلس خبرگان » حرکتی بود که از دید هر دور اندیش و  آزادیخواهی  ، حرکتی در جهت  مخالفت با خوا سته های انقلاب بود . از این رو بسیار طبیعی مینمود که همهء آزادیخواهانی که دل در گرو ایران داشتند  و ضمنا" نمیخواستند با تمایلات و مسائل خصوصی دیگر هموطنانشان مقابله کنند از همان ابتدا ، با همکاری یکدیگر به کوششهائی دست بزنند  که از انحراف خواسته های انقلاب جلوگیری نمایند.این همکاری از نظر آقای خسروشاهی که قشر های دیگر جامعهء ایران غیر از   هم کسوتان خود را « جناح های عیر رسمی » جامعه  میداند  ، غیر طبیعی و انحرافی  ارزیابی میشود . امری که بصورتی گسترده تر و آشکار تر آنرا امروزه در  گستره ایران شاهدیم و نتایج منفی آن نیز بر هیچ خردمند و دلسوزی  پوشیده نیست.

آقای خسروشاهی در ادامهء  بند 9 از نوشتهء خود میافزاید«در تهران، کميته مرکزي تشکيل شد. اکثريت قريب به اتفاق مخالف روش چپ نمايي غيرمقبول «بچه ها» بودند. اما آنها بدون توجه به هشدار جدي ما، به راه خود ادامه دادند و بدون اطلاع ما و به نام «حزب خلق مسلمان» با معارضين سياسي اعلاميه مشترک دادند، اين بود که هيات موسسين در مرکز حزب، بدون حضور آن دو نفر شبانه تشکيل جلسه دادند و با توجه به عدم امکان جلوگيري از فعاليت هاي انحرافي اين دو نفر و دوستان شان، به اتفاق آرا ضمن اعلام استعفاي دسته جمعي، انحلال احزاب را هم اعلام کردند که در جرايد آن روز متن استعفانامه و اعلام انحلال حزب، با امضاي همه اعضاي هيات موسس (به غير از آقاي حسن شريعتمداري) چاپ و منتشر شد.»

 ایشان از استعفای دسته جمعی و انحلال  حزب خلق مسلمان بوسیلهء  هیأت مؤسس  صحبت بمیان آورده اند که باز صحت نداشته و کذب محض است . داستان از این قرار است که پس از اخراج ایشان از حزب ،  وی و عقبهء سیاسی ایشان در خارج حزب  ، نقشه های خود را نقش بر آب دیده ، از هیچ اقدامی فروگذار نبودند . در زمانیکه حزب طی اطلاعیه ای اعلام کرد که در انتخابات مجلس خبرگان شرکت نخواهد کرد ایشان با استفاده از امکانات و روابطی که عقبهء سیاسی وی در اختیارش قرار داده بودند  ، به دفتر روزنامه های  کیهان و اطلاعات مراجعه کرده و نامه ای با امضای جعلی تعدادی از افراد که گفته میشد اینان اعضاء هیآت مؤسس حزب هستند  ، ارائه میکنند مبنی بر اینکه حزب خلق مسلمان در انتخابات پیش رو شرکت خواهد کرد . انتشار این اعلامیهء جعلی بلافاصله از سوی دفتر حزب بشدت مورد تکذیب قرار گرفت که آن دو روزنامه از درج آن خودداری کردند.. علاوه برآن، دو تن از افرادی که امضای آنها توسط این حضرت جعل شده بود  یکی مرحوم آقای سید غلام رضا سعیدی بود که طی نامهء جداگانه در تاریخ 14 مرداد 1358  برای روزنامهء کیهان ارسال کردند  و این نوشتهء مجعول را بطور جدی رد کردند. و دیگری مرحوم اقای سید صادق فیروز آبادی  بود که در تاریخ 13 مرداد1358 ، طی یک اطلاعیه ای ، اصولا" عضویت خود را نیز در هیأت مؤسس رد میکرد.  استعفای دسته جمعی ادعائی آقای خسروشاهی نیز دروغی دیگر است که  بنا بر مأموریتی که حزب جمهوری اسلامی برای وی  تعیین کرده بود تا در بزنگاه ، به آن جامهء عمل بپوشاند. اما این مأموریت نیز در آن مقطع با شکست مواجه شد ، هر چند که بعد ها ایشان مزد خدمات خود را هرچند شکست خورده از مقامات و دست اندر کاران حزب جمهوری اسلامی  در پست های وزارت ارشاد ویا سفارت ایران در واتیکان و یا دریافت کمک های مالی برای مؤسساتی که  تأسیس کرده بود ، دریافت کرد. بدنبال شکست پروژهء انحلال حزب خلق مسلمان بوسیله آقای سید هادی خسروشاهی و شرکاء،  مصاحبه ء مرحوم آیت الله شریعتمداری مهر تأئیدی بر این شکست مقتضحانه بود. ایشان در مصاحبه با نمایندهء صدا و سیمای جمهوری اسلامی در خراسان  در باره ء استعفای گروهی از مؤسسین حزب خلق مسلمان  میگویند « این استعفا را باید رسما" اعلام کنند و غیر از یکی دو نفر ،باقی اگر هم باشد اعلام نشده است و رسمیت پیدا نکرده . البته استعفای دسته جمعی هم اگر باشد در حزب تأثیر ندارد برای اینکه حزبی که دو تا سه ملیون عضو دارد و آن اعضا ء فعال ، میتوانند رئیس جدید برای حزب انتخاب کنند .... »

 

در بخش دیگری از این نوشته ، آقای خسروشاهی به دروغ  مطلب دیگری را مطرح میکند  که این اشاره از ابتدا و تا کنون آگاهانه بوده  و در جهت پرونده سازی برای دیگران  بصورت  یک اقدام امنیتی است . ایشان میگویند «در اينجا اشاره به اين نکته بي مناسبت نيست که برادر آقاي منتظرحقيقي عضو سازمان مجاهدين بود که در زمان شاه کشته شده بود و آقاي حسين منتظرحقيقي با اين سابقه مثبت (در آن زمان) با حزب همکاري مي کرد و من شاهد بودم که نامبرده هر شب مقدار زيادي اسلحه و مهمات از پادگان «حر» که نزديک مرکز حزب بود، به حزب مي آورد و انبار مي کرد، اما دو سه روز بعد همه آنها را براي انتقال به «محل امن» از مرکز حزب بيرون مي برد... مرحوم شيخ حسن لاهوتي، مسوول پادگان، روي سادگي يا... به طور آزاد اين سلاح ها را در اختيار وي قرار مي داد و بعدها که سراغ سلاح ها را گرفتيم، معلوم شد نامبرده عامل نفوذي سازمان مجاهدين در حزب بود. و سلاح ها هم به محل امن سازمان منتقل شده است.»

 

این ادعا مربوط به نوشتهء حاضر نیست .همان زمانیکه بر اساس تصویب حزب  اعلام اخراج وی از حزب بعهده ء من گذاشته شد که من نیز آنرا دریک مصاحبه ء مطبوعاتی اعلام کردم این اتهام واهی به وسیلهء این حضرت در روزنامهء اطلاعات مطرح شد. در همان زمان من یادداشتی برای آن روزنامه که مدیر مسؤل آنروز آن آقای حاج حسین مهدیان بود ارسال داشتم. که آن روزنامه  از درج آن خوداری کرد. در تماسهای مکرری که با آقای مهدیان گرفتم  تا  شاید بتوانم ایشان را قانع نمایم که دستور چاپ آنرا بدهند با لاخره موفق نشدم و فقط آن نامه در نشریهء هفتگی خلق مسلمان  بتاریخ 28.مرداد 1358 بچاپ رسید .

 

در این نامه کلیهء اظهارات ا یشان را در جابجائی اسلحه و مهمات دیگر از پادگان « حر » (باغشاه سابق) و انتقال آنرا به سازمان مجاهدین  به شدت رد کردم و اعلام کردم که علیه اظهارات غیر واقع و اتهامات بی اساسی که وی  مطرح کرده است  به دستگاههای قضائی شکایت خواهم کرد.

 

البته بسیاری از کسانی که در آن زمان و حتی تا به امروز در دستگاههای مختلف حکومت دست اندر کار بوده ویا هستند ، بخصوص آن عده که در زمان نظام پادشاهی حد اقل از سال 1352  در زندان بسر می بردند میدانند که  من ( حسین منتظر حقیقی) با اینکه برادر علی اضغر منتظر حقیقی، از اعضاء سازمان مجاهد ین خلق  و جانشین دکتر علی باکری مسؤل شیمی سازمان بود، هستم  اما هیچگاه به این جهت که او جزء این سازمان بوده و کشته شده است ، افتخار نکرده ام، بلکه افتخار من این بود ه است که او نیز  از سنین جوانی ،روحیه ء ظلم ستیزی داشت و حاضر بود در این راه از تمام هستی خود بگذرد. بهمین جهت هم هیچ گاه حاضر نبودم بخاطر وابستگی برادرم به این سازمان، از موضعگیری در برابر این  سازمان خودداری کنم. موضعگیری من در برابر  سازمان مجاهدین خلق ، بر محور  سه بعد ایدئولوژی ، استراژی و تشکیلاتی قرار داشت  که حتی حضورمان با مرحوم موسی خیابانی و مسعود رجوی  در یک بند زندان ، چه زندان قصر و چه زندان اوین ، نتوانست از این اختلافات بکاهد که هیچ ، بلکه شدت نیز گرفت. روابط من با این سازمان  با این کیفیتی که مطرح کردم ، در خاطرات تعداد زیادی از زندانیان که پس از انقلاب ، در جای جای حکومت جمهوری  اسلامی قرار داشته و دارند منعکس شده است و نیازی نمی بینم اسناد دیگری را مطرح کنم. این بخش از نوشته را به این منظور آوردم که اگر آقای خسروشاهی به آن توجه میکردند ، مجبور نمیشدند دروغی را بسازند که هر مرغ پخته ای را بخنده وادارد..اگر ایشان توجه به نوع رابطهء من و سازمان مجاهدین بخوبی توجه میکردند ، حتما" نه وصلهء نا رنگ عامل نفوذی سازمان مجاهدین در خلق مسلمان را مطرح میکردند  و نه  اتهام بی اساس  نقل و انتقال اسلحه به حزب خلق مسلمان و از آنجا به سازمان مجاهدین خلق را و نه مجبور بودند دروغی بزرگتر را مطرح کنند و بگویند که من خود شاهد  این نقل و انتقال ها بوده ام.

در پایان بار دیگر تکرار میکنم که شیوهء نوشتهء اقای خسروشاهی شیوهء حسین شریعتمداری است مدیر مسؤل روزنامهء کیهان که با هر کسی که مخالف است برای او یک پرونده ء امنیتی نیز تشکیل میدهد که البته در نظام جمهوری اسلامی ، این متاع هنوز خریداران زیادی دارد. والسلام

 

در زیر لینک نوشته ء آقای خسروشاهی ،

 مندرج در نشریه اعتماد را در اختیار خوانندکان قرار میدهم 

http://www.etemaad.com/Released/87-05-31/264.htm