|
||
گرجستان كوچك و بيدفاع؟
ميخائيل گورباچف ترجمه: كاوه شجاعي 23/5/1387 به نقل از وب سايت روزنا
حوادث هفته اخير در
اوستياي جنوبي هر كسي را در بهت و درد فرو ميبرد. در طول 5 روز هزاران نفر
مردند و دههاهزار نفر بيخانمان شدند و از شهرها و دهكدههاي فراواني هم
جز ويرانه چيزي نماند. هيچ چيزي نميتواند اين مرگها و خرابيها را توجيه
كند. اين يك هشدار به ماست.ريشههاي اين فاجعه به تصميم رهبران
استقلالطلب گرجستان در سال 1991 برميگردد كه خودمختاري اوستياي جنوبي را
ناديده گرفتند و اين بعدا به يك بمب ساعتي براي تماميت ارضي گرجستان تبديل
شد. هرگاه كه رهبران بعدي گرجستان تلاش كردند، خواست خود را با زور در
اوستياي جنوبي يا آبخاز اعمال كنند - كه در مورد خودمختاري مشكلاتشان شبيه
به هم است- تنها اوضاع بدتر شده است و زخمهاي كهنه سر باز كردهاند.
با وجود اين، هنوز هم ميتوان راهحلي
سياسي براي اين دو مشكل پيدا كرد. براي مدتي، آرامش نسبي در اوستياي جنوبي
برقرار بود. نيروهاي صلحبان - سربازان روس، گرجي و اوستيايي - به ماموريت
خود عمل ميكردند و اوستياييها و گرجيهاي معمولي، كه نزديك به يكديگر
زندگي ميكنند، دستكم زمينههاي مشتركي يافته بودند و زندگيشان را
ميكردند. در طول اين سالها، روسها هميشه تماميت ارضي گرجستان را به
رسميت شناختهاند. بدون شك تنها راه براي پايان دادن به بحران اوستياي
جنوبي از طريق ابزارهاي صلحآميز است. در يك جهان متمدن چارهاي جز اين
نداريم. رهبري گرجستان اما به اين اصل كليدي
توجهي نكرد. آنچه در شب هفتم آگوست رخ داد، واقعا غيرقابل درك است. ارتش
گرجستان با چند راكتانداز به تسخينوالي، مركز اوستياي جنوبي، حمله كرد.
حمله طوري طراحي شده بود كه مناطق وسيعي را نابود كند؛ و روسيه بايد جواب
ميداد. روسيه را به تهاجم به <گرجستان كوچك و بيدفاع> محكوم كردن نهفقط
متظاهرانه و رياكارانه است كه نشاندهنده كمبود حس انسانيت است. حمله نظامي
عليه بيگناهان يك تصميم بدون ملاحظه بود كه عواقب فاجعهباري به بار
آورد كه دامن هزاران نفر از مردم از قوميتهاي مختلف را گرفت. دولت گرجستان
اين اقدام را بدون شك با حمايت عيني و دلگرميهاي يك نيروي قدرتمند ديگر
انجام داد. نيروهاي نظامي گرجستان توسط صدها حرفهاي آمريكايي آموزش
ديدهاند و تجهيزات نظامي پيچيدهشان از كشورهاي مختلفي وارد شده است.
اينها، به همراه قول عضويت در ناتو، رهبران گرجستان را به اين نتيجه رساند
كه ميتوانند هر كاري در اوستياي جنوبي بكنند و از تبعات <حملهاي برقآسا>
جان سالم به در برند. به عبارت ديگر ميخائيل ساكاشويلي،
رئيسجمهور گرجستان، انتظار حمايت بيقيد و شرط غرب را داشت، و البته غرب
در ايجاد اين توهم كاملا مقصر بود. حالا كه عمليات نظامي گرجستان شكست
خورده هم سران تفليس و هم هواداران آنها مجبورند در مواضع خود بازنگري
كنند. اقدامات خصمانه بايد به سرعت به پايان
برسد و گامهاي فوري براي كمك به قربانيان برداشته شود، رسانههاي غربي
متاسفانه اين فاجعه انساني را بسيار كم پوشش دادند. در همين حال بسيار مهم
است كه درباره نحوه خروج از وضعيت كنوني فكر بكنيم. اين يكي از دردناكترين
و مهمترين مسائل منطقه حساس قفقاز است. هنگامي كه براي اولينبار اوضاع
اوستياي جنوبي و آبخاز به هم ريخت، فكر ميكردم مشكل از طريق تشكيل يك
فدراسيون كه خودمختاري گسترده اين دو جمهوري را تضمين ميكند، قابلحل است.
گرجيها اين ايده را نپذيرفتند و حالا دستيابي به يك توافق بهمراتب
دشوارتر شده است. در اروپا و نقاط ديگر دههها طول كشيد
تا تنشهايي مشابه به پايان برسد و هنوز هم مشكلات بهطور كامل حل نشده
است. درمان چنين زخمهاي كهنهاي زمان ميبرد و البته بايد علاوه بر صبر،
خرد هم پيشه كنيم. ملتهاي كوچك قفقاز پيشتر كنار يكديگر زندگي كردهاند و
اين ثابت ميكند كه دستيابي به صلحي پايدار امكانپذير است. در طول چند روز
گذشته چندين كشور غربي مواضعي نامتعادل را در شوراي امنيت سازمان ملل اتخاذ
كردند. شايد به همين خاطر بود كه شوراي امنيت نتوانست در حل بحران كارساز
باشد. وقتي ايالات متحده منطقه قفقاز را، كه هزاران كيلومتر از قاره
آمريكا دور است، جزو منافع ملياش قلمداد ميكند، اشتباهي بزرگ مرتكب
ميشود. بدون شك صلح در قفقاز به نفع همه است. اما عقل سليم حكم ميكند،
بپذيريم روسيه كه با جمهوريهاي قفقاز جغرافياي مشترك و سدهها تاريخ دارد
منافع ملياش را در منطقه جستجو كند. روسيه به دنبال گسترش قلمرواش نيست،
اما منافع مشروعي در منطقه دارد. هدف بلندمدت جامعه بينالمللي بايد تشكيل
يك سيستم كوچك منطقهاي امنيتي و همكاري باشد كه هرگونه تحريك به جنگي را
غيرممكن سازد. به وجود آوردن چنين سيستمي بسيار دشوار است و بدون همكاري
تمامي كشورهاي منطقه امكانپذير نيست. كشورهاي خارج از منطقه ميتوانند به
اين روند كمك كنند، البته تنها در صورتي كه موضعي عادلانه و واقعگرايانه
اتخاذ كنند. بازيهاي ژئوپليتيك هميشه و در همهجا - نهفقط در قفقاز -
خطرناكاند؛ اين مهمترين درس حوادث اخير است. * آخرين رهبر اتحاد جماهير شوروي و
برنده جايزه نوبل صلح در سال 1990 منبع: واشنگتنپست انتهاي خبر // روزنا - وب سایت اطلاع رسانی اعتماد ملی// www.roozna.com
|