|
||
« تا فردا »
شادي مثل پرچم هاي گل عشق شبيه دانه هاي گياه مهر مثل ابر آبستن باران و دوستي مثل درياي خاطرات ما از لبه ساحل شني كه موج بر سينه ساحل بوسه مي زند . اين دوستي را در برابر آئينه هايمان تا بي نهايت ادامه مي دهيم قطره هاي مهرت مثل پژواك بوسه ها از سر شاخه هاي لبخند و تبسم سر ريز مي كند . به پرتگاه بازگشتي نيست چشم ها به دور دست به فردا به نور و خورشيد و قلبها گره خورده در هم تا فردا !
شعر از منصور اسالو رئيس هيئت مديره سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه 15/3/1387
|