نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

هزینه واقعی جنگ عراق

 

3000000000000 دلار هزینه واقعی جنگ عراق

پیامد های اقتصادی و سیاسی جنگ عراق

 

Bild 1

jungewelt

کار تحقیقی:

جوزپ استیگلیتز و  لیندا بیلمز

Joseph E. Stiglitz  وLinda J. Bilmes

 

بخش دوم

 
برگردان ناهید جعفرپور

 

جوزپ استیگلیتز دارنده نوبل اقتصاد در کتاب جدیدش که به همراه لیندا بیلمز نوشته است، پیامدهای فاجعه بار جنگ عراق را فاش می کند. این دو در این کتاب تنها هزینه های اقتصادی این جنگ را برای آمریکا و جهان محاسبه ننموده اند، بلکه همچنین آنها تاثیرات طولانی مدت سیاسی، اجتماعی و غیر بشردوستانه این جنگ را که در ابتدا در سال ها و دهه های آینده خود را نشان می دهند را هم مشخص نموده اند.

بخش دوم

برای اینکه ما به عدد سه بیلیون دلار برسیم می بایست به طرح های مالی ناقص و سیستم گمراه کننده حسابداری دولت آمریکا نظری بیافکنیم. شاید بنظر عجیب باشد اما این جنگ به لحاظ اقتصادی موضوعی بسیار پیچیده است.هیچ شرکت مدرنی تلاش نخواهد کرد تجارتش را بدون اطلاعات امروزی و دقیق انجام دهد. این اطلاعات کمک می کنند تا سیستم حسابداری این شرکت دقیق باشد. اما ادارات  دولتی آمریکا از متدهائی برای حسابداری بخش همگانی استفاده می کنند که بسیار بد و غیر قابل اطمینان است. همانطوری که کمبود صورت حساب در بخش اقتصاد خصوصی سرمایه گذاران را گیج و گمراه می کند، همانگونه حسابرسی ی نا مطمئن در بخش دولتی شهروندان را در باره مسائل واقعی و وضعیت مالی دولت گمراه می سازد. زمانی که توماس ویلسون از گارد ملی که در کویت مستقر شده بود، از وزیر دفاع اسبق آمریکا دونالد رامزفلد پرسش معروف خود را نمود که:" به چه دلیل ما سربازان باید مراکز زباله های محلی را بدنبال آهن پاره و شیشه خرده بگردیم تا بدان وسیله خودرو هایمان را زره پوش سازیم؟ رامزفلد پاسخ داده بود که :" آدم با ارتشی به جنگ می رود که دارد نه با ارتشی که دلش می خواست داشته باشد و یا برای آینده آرزو می کند".

در ماه مارس 2003 در ارتشی که ما داشتیم کمبود ابزار وجود داشت. ابزاری چون لباس ضد گلوله و یا خودروهای ضد گلوله ـ ابزاری که برای انجام یک چنین جنگی بسیار ضروری بودند. در حالیکه همین ارتش از زیر دریائی و دیگر تسلیحات سنگین که برای عملیات بر علیه دشمنی در جنگ سرد بکار می رود مزین بود. در همان زمان نمایندگان رده بالای سازمان بین المللی انرژی اتمی ( سازمانی که مامور بود مطمئن شود که آیا رژیم صدام از سلاح کشتار جمعی برخوردار است یا نه) در خواست نمود که شش ماه دیگر به آنها وقت داده شود تا کارشناسان آنها کار تحقیقات خود را در عراق به انجام رسانند. اما آمریکائی ها برای حمله به عراق آنچنان عجله داشتند که به توصیه های سازمان انرژی اتمی توجه ای نکرده و مردان و زنان جوان خود را به جبهه جنگ روان نمودند بدون اینکه آنها را با ابزار متناسب برای حفاظت از جانشان در مقابل خطرات ایمن سازند. از برنامه مالی دولت آمریکا مشخص می شود که هزینه های آغاز جنگ عراق نسبتا کم بود ـ اما اکنون کشور در گیر هزینه های طولانی مدت برای تامین سربازانی است که در این فاصله زخمی شده اند.

5 سال بعد از شروع جنگ افکار عمومی آمریکائی بشدت در باره استراتژی خروج از عراق به بحث و گفتگو می پردازد. تنها شرکت کنندگان بسیار قلیلی در این بحث ها برای اشغال دائمی عراق رای می دهند. بحث ها بنظر می رسد دیگر بر سر این نیست که آیا آمریکا باید عراق را ترک کند یا نه بلکه بحث ها بر سر این است که کی اینکار را می کند.

با وجود اینکه رئیس جمهور جرج بوش بررسی در باره هزینه های جنگ را با این دلیل که سیاست دفاعی را نمی توان با نظر حسابرسان نخود شمار تعیین نمود، بی اهمیت دانسته است اما باید در تصمیمات برای سرمایه گذاری میان گزینش های حقیقی، به وضوح هزینه ها را  بعنوان فاکتورهائی حساب نمود که قابل مطالعه و بررسی باشند.

نه تنها مقدار هزینه های تا کنونی و طریقه مصرف آن بلکه همچنین تاثیرات تصمیمات آتی هم باید مورد توجه و بررسی قرار گیرند. تصمیمات همیشه بر بستر اطلاعات ناقص گرفته می شوند. اما روند  مدرن علمی اقتصاد بما کمک می کند تا در باره اطلاعاتی که در دسترس ما می باشند آگاهی بهتر پیدا کنیم و تحت یک چنین وضعیت نامناسبی تصمیمات بهتری بگیریم.

خدمات ناقص معلولین

مستقل از اینکه آیا رفتن به جنگ درست بود یا غلط و یا اینکه اعتقاد داشت که جنگ خوب یا بد اجرا شد، اکثر آمریکائی ها وظیفه اخلاقی خود می دانند کسانی را که جان خود را برای کشورشان کف مشت قرار دادند و در نتیجه جنگ معلول شدند می بایست از خدمات درمانی و سایر خدمات معلولیت برخوردار نمود. این مسئله خود مسئله ای بسیار پر هزینه است و دولت آمریکا باید در این راستا ابزار کافی مالی را فراهم سازد.

تا کنون دولت آمریکا به اندازه کافی و مناسب به این امر رسیدگی ننموده است و برای معلولین جنگ عراق که به خانه برگشته اند، خدمات درمانی و اجتماعی کافی فراهم ننموده است. بیمارستانهای وزارت معلولین در کمبود مالی و بودجه بسر می برند. در بسیاری از شهر ها خدمات درمانی ناکافی است ـ رسیدگی به تقاضا نامه های معلولین برای مدد های درمانی و اجتماعی با بی مسئولیتی بسیار طولانی انجام می پذیرد. روی بسیاری از این تقاضا نامه ها بطور ناقص رسیدگی می شود و سربازان آمریکائی می بایست اعتراض نمایند و بعد از مراجعت به آمریکا جنگی جدید را شروع کنند، اما اینبار با ماموران دولت خودشان  ـ  در سال 2005 زمانی که جنگ در گرماگرم خود بود، وزارت معلولین طرح بودجه درمان پزشکی معلولین را اعلام نمود که به تخمینات شروع جنگ بر می گشت ( به لحاظ تعداد معلولین و به لحاظ مقدار پول). زمانی که جنگ در سال 2006 گسترش یافت این وزارت خانه طرح بودجه اش را نسبت به سال 2003 تنظیم نمود. بنابراین دیگر برای ما تعجب آور نخواهد بود که بودجه این وزارت خانه تمام شود ـ مسئله ای که کنگره آمریکا را مجبور نمود به طوری کوتاه مدت سه میلیارد دلار دیگر تصویب کند تا برنامه این وزارت خانه برای دوسال دیگر به پیش برده شود.

در سال 2007 پریزیدنت بوش مجددا از کنگره خواهان بودجه اضافی در حدود چندین میلیارد دلار شد تا بدان وسیله بیمارستانهای معلولین ارتشی قادر باشند از پس تعداد بسیار زیاد سربازان معلول جنگی در این بیمارستان ها مراقبت نمایند.

اما حتی این مقدار بودجه خارج از برنامه هم کافی نخواهد بود تا عدالت را برای معلولین برگشته از جنگ اجرا نمود. وابستگان سربازان معلول برگشته از جنگ می بایست خود برای این کمبود تدارکات درمانی بپردازند.

همانطور که در فصل سوم کتاب آورده شده است، این بیمارستانهای ارتشی اوج قله یخ رسوائی ملی آمریکائی است. سربازان زخمی بعد از مراجعت به وطن دچار یک بوروکراسی وحشتناک و مبارزه میان وزارت دفاع و وزارت معلولین که برای مجروحین اوژانسی جنگ کاغذی و مجادله طولانی مدت بر سر هزینه های مالی انجام می دهند، می شوند. با توجه به این واقعیت که هنوز در فضای جنگ عراق و افغانستان 900000  سرباز آمریکائی وجود دارند، مهم است این اشتباهات را تصیح نمود تا در آینده برنامه های درمانی و باز نشستگی قربانی  خودکامگی سیاسی نگردند ـ همانطوری که در 5 سال گذشته اتفاق افتاد.

ادامه دارد