نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

ما سالگرد تأسيس اسراييل را جشن نمی گيريم

برجسته ترين چهره های يهودی دانشگاهی، فرهنگی ، هنری، و سياسی انگلستان

برگردان: محمد علی اصفهانی

به نقل از سايت ققنوس

http://www.ghoghnoos.org

 

در شصتمين سالگرد رسميت بخشيدن به غصب سرزمين فلسطين، و حلال کردن جان و مال و خون انسان فلسطينی بر «نژاد برتر» و «قوم برگزيده»، يهوديانی آزاده، بار ديگر سکوت را در هم شکستند تا بر اين حقيقت روشن گواهی دهند که ميان انسان تا انسان، فاصله، نه قوم و تبار و مذهب و مسلک و مرام و نژاد، که تنها انسان است و بس.
و اين بار، از انگلستان.
بيش از صد تن از برجسته ترين چهره های دانشگاهی و فرهنگی و هنری و سياسی يهودی انگليسی در نامه يی به روزنامه ی گاردين، اعلام کرده اند که نمی خواهند و نمی توانند بر اجساد نيمه جان فلسطينيان، بر خانه های ويران شده، بر سفره های تهی مانده از نان، بر نعش های برهم انباشته ی مرد و زن و پير و جوان، و برگلبرگ های پرپر شده و فرو ريخته ی جان کودکان شيرخواره ی فلسطينی از دامان مادرانشان بر خاک، پای بکوبند و دست بيافشانند.
ترجمه ی متن اين نامه را همراه با نام ها، و نيز با توضيحاتی که به نظرم لازم می آمد در زير آورده ام.

۲۰ ارديهشت ۱۳۸۷
۹ مه ۲۰۰۸

 

در اين ماه مه، سازمان های متعدد يهودی، شصتمين سالگرد تأسيس دولت اسراييل را جشن می گيرند. و اين، در صورتی که صدها سال زجر و آزار يهوديان را که در اوج خود به هولوکاست انجاميد به خاطر داشته باشيم قابل درک است.
امّا، ما يهوديانی هستيم که در اين جشن شرکت نخواهيم کرد.
زمان آن فرا رسيده است که روايت ديگر را نيز بدانيم. روايت تقاصی که از مردمی ديگر در آن سوی جهان، به جرم يهود ستيزی اروپا، و نسل کشی هيتلر در اين سوی جهان، گرفته شده است.
همچنان که ادوارد سعيد می گفت، آنچه هولوکاست با يهوديان کرد، اشغال فلسطين به وسيله ی يهوديان، بر مردم فلسطين روا داشت.

در سال ۱۹۴۸، در ماه آوريل، همان ماهی که در آن، کشتار دير ياسين اتفاق افتاد (۱) و همان ماهی که شهروندان عادی فلسطين، در بازار حيفا مورد آن حمله ی معروفِ پر از تلفات قرار گرفتند، اجرای طرح «دالت» (۲) آغاز شد.
اين طرح، طرح ويران کردن قريه های فلسطينی و بيرون انداختن ساکنان اصلی آن ها بود.
ما اين را جشن نمی گيريم.

در ژوئيه ی ۱۹۴۸، در دل گرمای سوزان تابستان، هفتاد هزار فلسطينی را از رام الله و اللُد بدون آب و بدون غذا به بيابان پرتاب کردند. و در ميان راه، صدها تن از اين فلسطينيان جان باختند. اين به عنوان «راه پيمايی مرگ» شناخته شده است. (۳)
ما اين را جشن نمی گيريم.

[در همان آغاز کار] هفتصد و پنجاه هزار فلسطينی آواره شدند و چهارصد قريه ی فلسطينی از نقشه ی جهان زدوده و محو شد.
و اين، هنوز پايان پاک سازی قومی و نسل کشی نبود و نيست.
هزاران فلسطينی، در حالی که شهروند اسراييل بودند، در سال ۱۹۵۶ از «الجليل» اخراج شدند.
و هزار ها فلسطينی ديگر نيز، به هنگامی که اسراييل نوار غزه و کرانه ی رود اردن را اشغال کرد، به سرنوشتی اينچنين گرفتار آمدند.
بر مبنای قوانين بين المللی و همچنين بر مبنای قطعنامه ی ۱۹۴ سازمان ملل متحد، پناهندگان از حق بازگشت به سرزمين خود و يا دريافت غرامت برخوردارند. [در حالی که اسراييل اين حق طبيعی و مسلّم پناهندگان فلسطينی را حتّی به صورت ظاهری و شفاهی و واهی هم که باشد به رسميت نشناخته است؛ و بلکه بر عکس، رسماً و کتباً مردودش دانسته است ـ م]
ما اين را جشن نمی گيريم.

ما نمی خواهيم اين را جشن بگيريم. ما نمی خواهيم تولد دولتی را خجسته بداريم که با تروريسم، با کشتار دسته جمعی، و با دزدی زمين مردم بنا شده است.
ما نمی توانيم تولد دولتی را جشن بگيريم که بر پاکسازی قومی و نسل کشی، اصرار می ورزد. که به قوانين بين المللی تجاوز می کند. که بر مردم عادی غزه تنبيه دسته جمعی شنيع و مهيب و هولناکی را تحميل می کند. که فلسطينيان را از حقوق انسانی آن ها و از آرزو ها و آمال ملّيشان محروم می سازد.

ما آن هنگام، جشن خواهيم گرفت که عرب و يهودی، در خاورميانه يی سرشار از صلح و مسالمت، با حقوقی مساوی و همسان، با هم و در کنار هم زندگی خواهند کرد.
[توضيحات، در پايين صفحه، بعد از نام ها آمده است.]

 

Seymour Alexander

Ruth Appleton

Steve Arloff

Rica Bird

Jo Bird

Cllr Jonathan Bloch

Ilse Boas

Prof. Haim Bresheeth

Tanya Bronstein

Sheila Colman

Ruth Clark

Sylvia Cohen

Judith Cravitz

Mike Cushman

Angela Dale

Ivor Dembina

Dr. Linda Edmondson

Nancy Elan

Liz Elkind

Pia Feig

Colin Fine

Deborah Fink

Sylvia Finzi

Brian Fisher MBE

Frank Fisher

Bella Freud

Catherine Fried

Uri Fruchtmann

Stephen Fry

David Garfinkel

Carolyn Gelenter

Claire Glasman

Tony Greenstein

Heinz Grunewald

Michael Halpern

Abe Hayeem

Rosamine Hayeem

Anna Hellman

Amy Hordes

Joan Horrocks

Deborah Hyams

Selma James

Riva Joffe

Yael Oren Kahn

Michael Kalmanovitz

Paul Kaufman

Prof. Adah Kay

Yehudit Keshet

Prof. Eleonore Kofman

Rene Krayer

Stevie Krayer

Berry Kreel

Leah Levane

Les Levidow

Peter Levin

Louis Levy

Ros Levy

Prof. Yosefa Loshitzky

Catherine Lyons

Deborah Maccoby

Daniel Machover

Prof. Emeritus Moshe Machover

Miriam Margolyes OBE

Mike Marqusee

Laura Miller

Simon Natas

Hilda Meers

Martine Miel

Laura Miller

Arthur Neslen

Diana Neslen

Orna Neumann

Harold Pinter

Roland Rance

Frances Rivkin

Sheila Robin

Dr. Brian Robinson

Neil Rogall

Prof. Steven Rose

Mike Rosen

Prof. Jonathan Rosenhead

Leon Rosselson

Michael Sackin

Sabby Sagall

Ian Saville

Alexei Sayle

Anna Schuman

Sidney Schuman

Monika Schwartz

Amanda Sebestyen

Sam Semoff

Linda Shampan

Sybil Shine

Prof. Frances Stewart

Inbar Tamari

Ruth Tenne

Martin Toch

Tirza Waisel

Stanley Walinets

Martin White

Ruth Williams

Naomi Wimborne-Idrissi

Devra Wiseman

Gerry Wolff

Sherry Yanowitz

توضيحات:

عنوان و لينک نامه:
We're not celebrating Israel's anniversary

www.guardian.co.uk/world/2008/apr/30/israelandthepalestinians

 

۱ ـ «دير ياسين»، قريه ی کوچکی در فلسطين بود. با جمعيتی در حدو ۱۲۰۰ نفر. در نهم آوريل ۱۹۴۸ دو گروه تروريستی اسراييلی که رهبر يکی از آن ها مناخيم بگين نخست وزير بعدتر اسراييل بود؛ و رهبر آن ديگری، اسحاق شمير، باز هم چون آن يکی، نخست وزير بعدتر اسراييل، قرار گرفت.
اين دو گروه تروريستی، به رهبری دو نخست وزير آينده ی اسراييل، دست به قتل عام تمامی مردم اين قريه ی کوچک و فقير زدند؛ و بنا به نوشته ی مطبوعات همان زمان، موفق شدند که ۲۵۴ نفر از آن ها را به قتل برسانند، و مابقی را وحشتزد، زخمی، و لت و پار شده فراری دهند. البته بعد تر، جايزه ی صلح نوبل نيز به رهبر يکی از آن دو گروه ـ مناخيم بگين ـ تقديم شد!
ماه آوريل، همچنين يادآور قتل عام سهمگين مردم شهر کوچک قانا در جنوب لبنان، به وسيله ی يک نخست وزير ديگر اسراييلی ـ و باز هم برنده ی جايزه ی صلح نوبل ـ يعنی شيمون پرز است در سال ۱۹۹۶.
همان قتل عامی که نزار قبانی، در منظومه ی بلند خود «چهره ی قانا» آن را ترسيم می کند:

 

پريده رنگ، همچون سيمای عيسی
و هوای دريا در ماه آوريل...
باران های خون و اشک...

... بر روی اجسادما
وارد قانا شدند
و پرچم نازيان را
بر فراز سرزمين جنوب بر افراشتند
و ايّام آدمسوزی را باز گردانيدند...

... گندمزاران را
و درختان زيتون را
و بوته های تنباکو را
در هم کوبيدند.
و آوای بلبلان را.

کادموس را
در مرکبش در هم کوبيدند
دريا را درهم کوبيدند
و افواج مرغان دريايی را.

حتّی بيمارستان ها را هم در هم کوبيدند
حتّی مادران شيرده را
و کودکان مدرسه يی را.

زيبايی زنان جنوبی را در هم کوبيدند
و باغستان های چشم های عسلی را
 غارت کردند...

ده سال، بعد نيز در سال ۲۰۰۶ در جريان تجاوز ۳۳ روزه به لبنان به منظور آماده سازی حمله ی آمريکا به ايران و سوريه، و «استقرار دموکراسی از دمشق تا تهران»، نخست وزير فعلی اسراييل، باز قتل عامی ديگر را در همان قريه ی معصوم مرتکب شد. اين يک البته بر خلاف آن دو نخست وزير ديگر هنوز به دريافت جايزه ی صلح نوبل، مفتخر نشده است. بعد از نابودی تمام مردم غزه، که تروريست به دنيا می آيند و تروريست زندگی می کنند و تروريست می ميرند، مخصوصاً کودکانی که قرار است نسل های آينده ی تروريست ها را تشکيل دهند، شايد با ياری «محمودعباس» آژان آمريکا و غرب به گفته ی رابرت فيسک، و رييس احتمالی «دولت ويشی» از نوع فلسطينی آن به گفته ی جان پيلجر، نخست وزير فعلی اسراييل هم بتواند جايزه ی صلح نوبل را از طرف «جامعه ی جهانی» دريافت کند. که گفته اند: «تا سه نشه، بازی نشه».
در ارتباط با آنچه در اين قسمت آمد، می توانيد به صفحات متعدد «خبر و نظر» سايت ققنوس، و مخصوصاً به لينک های زير، مراجعه کنيد:

http://www.ghoghnoos.org/honar/honarg/honarg01/kabbani_ghana.html

http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/warschawski-l.html

http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/pilger-gaza.html

http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/welcome.html

 

۲ـ «طرح دالت» که نام آن از حرف عبری «دالت» معادل «دال» در فارسی و عربی گرفته شده است، طرحی است که در فاصله ی پاييز ۱۹۴۷ تا بهار ۱۹۴۸ به وسيله ی يک گروه شبه نظامی يهودی در منطقه ی فلسطين به اجرا در آمد. با هدفِ تصرّف هرچه بيشتر زمين های مردم ساکن فلسطين (مسيحی، يهودی، مسلمان، و ...) به دولتی که قرار بود بر مبنای اصالت برتری نژاد و قوم و مذهب يهود در انتگريست ترين و بنيادگرا ترين تعريف آن، در دل خاورميانه تشکيل شود.

۳ ـ «راه پيمايی مرگ» يا به زبان انگليسی
Death marches در معنای عام آن، به راندن گروه های انسانی به اسارت در آمده، از نقطه يی به نقطه ی ديگر، توسط دشمن، با زور و بدون توجه به وضع و حال آن ها و زنده ماندن يا کشته شدنشان بر اثر مشقت های راه پيمايی، اطلاق می شود.
در اينجا نويسندگان نامه، به «راه پيمايی مرگ» معروف در جريان جنگ جهانی دوم نظر دارند که طی آن، نازی ها ـ که نه عرب بودند؛ نه عرب تبار بودند؛ و نه فلسطينی بودند؛ و نه فلسطينی تبار بودند؛ و نه مسلمان بودند؛ و نه مسلمان تبار بودند ـ در اين سوی جهان، در اروپا، هزاران اسير را ـ که اکثريّتشان را يهوديان تشکيل می دادند ـ از اردوگاه های نزديک به مرزها، به اردوگاه های داخل آلمان بردند. با همان شيوه ی رفتار اسراييليان با هفتاد هزار فلسطينی، در دل گرمای سوزان تابستان، و در حالی که حتی آب آشاميدنی را نيز ـ به نوشته ی نويسندگان يهودی اين نامه ـ از آنان دريغ می داشتند. تا جايی که صدها تن از آن بی پناهان، که تنها و تنها جرمشان فلسطينی بودن و فلسطينی زاده شدن بود، در راه جان باختند. يعنی به قول قاتلانشان تلف شدند...