از بین سه  شخصیت  قرن بیستم ایران : رضا شاه ، خمینی و مصدق فقط این سومی از آزمایش زمان سربلند بیرون آمده . آن دو دیگر نه آبرویی دارند و نه اعتباری .

اگر بخواهند کسی را از بابت سیاسی بی حیثیت کنند کافیست به یکی از آن ها مانندش سازند. همینقدر که هو انداختند قالیباف می خواهد رضاشاه اسلامی بشود همه از او گریختند و خمینی هم وضعیتی دارد که هیچ کس حتا فرزندان معنوی اش  حاضر نیستند از نام وی محض کسب اعتبار استفاده نمایند.

می ماند مصدق که حتا دشمنان قدیمی اش هم می خواهند به هر نحو شده از نام و میراثش سوء استفاده کنند.

اسلامگرایان که نبض تحولات جامعه ی ایران را از نزدیک به دست دارند و از میزان ارادت مردم ایران به مصدق و میراث فکری اش آگاهند بیشتر در این راه می کوشند و سعی می کنند در عین دشمنی چند نسلشان با   شخصیت های لیبرال و در صدر همه ی آنان مصدق ؛ هر از گاهی به ترتیبی و به اندازه ای که امکاناتشان اجازه می دهد دستبردی به خاطره ی نهضت ملی بزنند و درعین احتراز از اشاره به لیبرال بودن آن بر استقلال طلبی اش تکیه کنند و خود را ادامه دهنده ی همین راه قلمداد نمایند.

رفسنجانی که  یکی از هفت خطش خط امام است در این میان مهارتی بیش از باقی نشان داده است . او قبل از انقلاب تحت عنوان ساختن شهرک « مصدقیه » در نزدیکی کرج دوستداران نهضت ملی را تلکه کرد و زمین هایی را به آن ها فروخت که پس ا زانقلاب  پس گرفت . چندی پیش هم  نشریه «کارگزاران» را که خدمتگزاران خودش می گردانند واداشت تا برای 29 اسفند و سالگرد ملی شدن صنعت نفت  شماره ی مخصوص منتشر کنند و اصلا هم به روی بی ریش خود نیاورد که این روز در زمان حکومت رفیق فعلی اش خاتمی از فهرست تعطیلات رسمی حذف شد.

حالا احمدی نژاد با تمام بی دست و پایی که می بینیم و بی سرو زبانی که می شنویم  وارد معرکه شده تا بلکه از نمد ملی گرایی کلاهی ببرد و بیوه ی دکتر فاطمی را به حضور پذیرفته تا به بهانه ی دریافت «کتابچه ی خاطرات دکتر فاطمی » که  در زندان به آیت الله زنجانی سپرده شده بود و بعد هم به دست صدر حاج سیدجوادی افتاد و او چند برگی از آن را منتشر ساخت از دکتر فاطمی قدردانی نماید.

از افاضات رئیس جمهور اسلامی این بوده که دکتر فاطمی را رژیم شاه کشت که البته کشف بزرگی نیست و دیگران هم قبل از او دریافته بودند . ولی چیزی را که هنوز متوجه نشده و طبعا فراموش کرده بگوید اینست که یکی از رفقای فدایی  اسلامی اش یعنی محمد عبد خدایی عضو فعلی هیات موتلفه قبل از حکومت شاه کوشید تا فاطمی را بکشد ولی فقط موفق به زخمی کردن او شد و در حقیقت زدن تیر خلاص بود که برعهده ی حکومت  شاه افتاد . 

ما ا زبابت میراث مصدق نگرانی نداریم و می دانیم که دزدیدنی نیست . یا  کسی آزادیخواه و استقلال طلب است که حاجت به جارو جنجال ندارد و راهش همان راه مصدق است یا این که نیست و با این کلک ها کسی را نمی تواند گول بزند. تمامی این حرکات فقط نشانه ی بالا رفتن اعتبار مصدق  و پیشروی فکر لیبرال است . اولی از دوران حیات مصدق تا به امروز یکسره ادامه داشته است و دومی هم پس از انقلاب هر روز گروه بزرگتری را به سوی خود کشیده . نگرانی ما فقط از بابت کتابچه ای است که به اسلامگرایان سپرده شده و به احتمال قوی مثل بسیاری اسناد دیگر در « مرکز اسناد ملی » آن ها خاک خواهد خورد تا هر ازچندی بخشی از ان برا ی تبلیغات موضعی مورد استفاده قرار بگیرد.

فقط بدانند که این هدیه مسموم است چون بالاخره همین فکر لیبرال و لاییک است که آن ها را خواهد کشت ، اگر به میل خودشان می بلعند چه بهتر – نوش جان !

ایران لیبرال