نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

نوبت همدلی و همراهی روزنامه نگاران و نویسندگان ایران

عیسی سحرخیز

Aftab_iran@yahoo.com

 

دولت احمدی نژاد در تازه ترین برخورد حذفی و محدود ساز خود با جامعه مدنی ایران از جمله انجمن های صنفی و نهاد های فرهنگی، این بار "كانون نویسندگان ایران"‌ را در كانون نشانه گیری خویش قرار داده است.

در پی اقدام هوشمندانه و بن بست شكل دست اندركاران این پرسابقه دارترین ‏تشکل صنفی نویسندگان ایران در هفدهم تیرماه 87 برای برگزاری انتخابات غیابی از طریق اعلام نظر و رای گیری پستی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد در واكنشی منفعلانه، اما سریع بر "غیرقانونی بودن فعالیت كانون نویسندگان" تاكید كرده است؛ "هیچ نهاد رسمی‎ ‎با عنوان «كانون نویسندگان» در كشور به ثبت نرسیده و نهادی با این عنوان كه ‏مجوزی‎ ‎از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت كرده باشد، وجود خارجی ندارد".‎

محسن پرویز كه در قبال غافلگیری وزارت اطلاعات در برابر برگزاری انتخابات -در شرایطی كه پیش از این مانع هر گونه تجمع اعضای كانون حتی در منازل شخصی اعضا می شده است- در سخنانی غیرمنطقی و غیرقانونی تاكید كرده است : "افرادی كه با این عنوان فعالیت می كنند، ممكن است همانند برخی افراد مختلف گردهم‎ ‎جمع شده اند و ‏«بیانیه سیاسی» صادر می كنند و این فعالیت فرهنگی نیست‎.‎‏"‏ او در عینحال محسنی اژه ای همتای  رئیسش، صفار هرندی را ترغیب كرده است كه فشار به اعضای كانون نویسندگان را تا حد دستگیری و بازداشت افزایش دهند؛ "برخورد با این تشكیل وظیفه ‏دستگاه های ذی ربط است و جایی كه فعالیت فرهنگی و مجوز‎ ‎ندارد، قانون باید با آن برخورد كند"‏.

ورود مستقیم وزارت ارشاد به این ماجرا در شرایطی كه پیش از این، حتی در سال های پایانی دولت خاتمی-  وزارت اطلاعات سكاندار برخورد با كانون نویسندگان و  گردهم آئی های اعضای آن، از جمله تشكیل جلسه ی مجمع عمومی برای انتخاب هیات دبیران و سایر مسئولان كانون بوده است، نقش محوری و مستقیم محفل كیهان در این برخوردها را بیشتر شفاف می كند. برخوردی كه در ماجرای انحلال نهادی مشابه اما با ماموریتی متفاوت، انجمن صنفی روزنامه نگاران، دم خروس ماجرا را آشكار كرد.

دولت احمدی نژاد از همان روزهای اول روی كار آمدن خود، به دلیل تفكر و بینش خاص خویش نسبت به جامعه مدنی و سازمان های غیردولتی از جمله  انجمن های حرفه ای و سندیكاها و همچنین نگرانی نسبت به بالا گرفتن جنبش های مدنی گوناگون، به بهانه ی برخورد با انقلاب های موسوم به "مخملی"، "رنگی" یا "رنگین كمانی" برخورد با این نهادها و كنشگران فعال در این حوزه ها را در دستور كار خود  قرار داده است.

این دولت برآمده از "حزب پادگانی" و شكل گرفته از طریق نیروهای "نظامی- امنیتی- اطلاعاتی" دایره ی آزادی ها را چنان تنگ ساخته است كه حتی برگزاری مراسم ختم  و ترحیم را مستلزم كسب مجوزمی داند. حرف و سخنی كه نه تنها هیچ وجاهت قانونی ندارد، بلكه بر خلاف اصول و مفاد قطعنامه ها و كنوانسیون های بین المللی است كه ایران ملتزم به اجرای آنها است. با  این رویكرد خاص است كه  خانم خدیجه ی مقدم به دلیل برگزاری مراسم یادبود مادر شوهرش در منزل مورد تعرض قرار می گیرد و حتی پای این فعال شناخته شده ی حوزه ی محیط زیست و جنبش زنان را به دادگاه و بازداشتگاه و زندان باز می كند.         یا امكان تجمع سران و اعضای نهضت آزادی را بر سر مزار یكی از بنیانگذاران این حزب پیشینه دار سلب می كنند. هر چند كه به دلیل غیرقانونی بودن این اقدام آشكار و كتمان ناپذیر كه عكس و خبر آن هم در سطح ایران و جهان منتشر شد، مقام های رسمی پس از هفته ها مجبور می شوند كه كل ماجرا و حضور پیشگیرانه بر سر مزار آیت الله طالقانی را تكذیب كنند.

اما از آنجا كه این ضرب المثل پرمغز كه "دروغگو كم حافظه است" باید مصادیق جدیدی بیابد، اندك زمانی بعد این راه و روش بار دیگر در ماجرایی جدید و در مكانی دیگر به نمایش  گذارده می شود؛ مزار یك عضو پیشین كانون نویسندگان ایران.

نیروهای انتظامی، در معیت ماموران اطلاعاتی و امنیتی، عصر روز چهارشنبه دوم مرداد  1387 در حالی كه ده ها تن از علاقمندان به فرهنگ و هنر ایران زمین قرار بود در هشتمین سالگرد درگذشت احمد شاملو بر سر مزارش در امامزاده طاهر كرج گردهم آیند، مانع برگزاری این مراسم به بهانه ی تكراری "نداشتن مجوز ‏قانونی برای گردهمایی " شدند.

اقدامی هماهنگ میان وزارتخانه ها، ارگان های و سازمان های زیر مجموعه دولت احمدی نژاد كه كنسرتی هم ساز در نقض حقوق و آزادی های اساسی، سلب آزادی بیان و اعمال محدودیت گسترده برای اهل قلم، ‌اعم از نویسندگان، مترجمان، روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات می نوازد. طنز ماجرا اینجاست كه زمانی وزارت ارشاد به یاری وزارت كار و امور اجتماعی می شتابد كه "انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران غیرقانونی است و مطبوعات نباید خبر آن را منتشر كنند" و روزی  دیگر مقام های انتظامی و امنیتی به وزارت ارشاد مدد می رسانند كه "دعوت‌كنندگان به این ‏مراسم (كانون نویسندگان ایران) مدت‌هاست كه غیرقانونی اعلام شده‌اند."‏

در این شرایط اقدام هم سو و هم آهنگ مجموعه ی اهل قلم در برخورد با نقض گسترده حقوق بشر در ایران از جمله نهاد گریزی و نهادستیزی دولت احمدی نژاد و برخوردكنندگان با انجمن ها، كانون ها و سندیكاهای صنفی و حرفه ای شاید بتواند تا حدی این تحدیدها را محدود و این تهدیدها را كمرنگ سازد. هم زمانی برخورد با "انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران" و "كانون نویسندگان ایران" می تواند مصداقی دیگر بر این ضرب المثل باشد كه "عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد".

در این شرایط وظیفه ی ما اهالی مطبوعات و روزنامه نگاران است كه هم زمان با تلاش برای حفظ خانه ی ده ساله ی خود، همدلانه حفاظت از خانه ای چهل ساله را نیز در دستور كار خویش قرار دهیم؛ همانگونه كه بر اعضای كانون نویسندگان ایران واجب است كه در شرایط نوین كه دبیران جدید برگزیده شده اند،  در خانه ی خویش را بدون قید و شرط بر روی نویسندگان و روزنامه نگاران جوانتر ایران كه دغذغه ی آزادی و حقوق بشر دارند بگشایند  و بر كمیت و كیفیت نهاد صنفی - مدنی خود بیفزایند و توان مقاومتشان را با حضور نیروهای تازه نفس فرونی بخشند.

 

شنبه 5/5/1387