نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 
انتخابات مهره چيني شده را مي توان خنثي کرد

مهندس محمد توسلی

به نقل از سايت ميزان نيوز


مهندس محمدتوسلي، عضو شوراي مركزي نهضت آزادي ايران و اولين شهردار تهران پس از انقلاب در گفت ‏وگوبا روز تاکيد مي کند که علي رغم انتقاد نسبت به شوراي نگهبان وعملکرد وزارت کشور، معتقد است اگر ‏مردم درانتخاب شرکت کنند، سناريويي که محافظه کاران براي برگزاري يک انتخابات مهره چيني شده ‏وفرمايشي طراحي کرده اند، تاحدودي خنثي مي شود. متن اين مصاحبه در پي مي آيد. ‏ ‏

 

 


سه شنبه 18 دي 1386
Tues 8 Jan 2008


 

‎آقاي پورمحمدي وزير کشور اعلام کرده که تنها احزاب وگروه هاي سياسي شناسنامه دار مي توانند ‏درانتخابات شرکت کنند. شما به عنوان نهضت آزادي چه تفسيري از اين اظهارات داريد؟‎
وقتي وزارت کشور موضوع احزاب شناسنامه دار را مطرح مي کند، احتمالا نظرش همان نهضت آزادي ايران ‏است، براي اينکه نهضت آزادي ويا ساير گروه هاي اپوزيسيون داخل حاکميت نتوانند در انتخابات حضور پيدا ‏کنند. درگذشته منطق وزارت کشور يا مسئولاني که نمي خواستند نهضت آزادي در انتخابات شرکت کند اين بود ‏که مي گفتند نهضت غيرقانوني است. گاهي به نامه منتسب به امام استناد مي کردند، گاهي هم به چيزهاي ديگر. ‏ما در مصاحبه هاي متعدد به صورت مستدل گفتيم که آن نامه غير قانوني است ونمي تواند مستند چنين اظهار ‏نظرهايي باشد. درخصوص اين هم که نهضت را غيرقانوني مي دانند به دليل اينکه پروانه يا مجوز ندارد، توضيح ‏مفصلي داده ايم که طبق مواد قانون اساسي و قانون احزاب، فعاليت احزاب درداخل کشور نيازي به مجوز ندارد، ‏بلکه وزارت کشور تنها بايد پروانه صادر کند که ما هم اين درخواست را درسالهاي 67 و68 بعد از تصويب ‏قانون احزاب داديم. بنابراين سخناني که توسط وزيرکشور مطرح شده خلاف قانون اساسي واحزاب است.‏

‎الان بحث مجوزمطرح مي شود ويانامه آيت الله خميني؟‎
الان اين دومنطق را کنار گذاشته اند ومي گويند فقط احزاب شناسنامه دارمي توانند درانتخابات شرکت کنند، چون ‏حربه شان درارتباط با غيرقانوني بودن نهضت وبحث مجوز کند شده است. به اين معني که سياهه اي از احزابي ‏را که از نظرشان شناسنامه دارند دروب سايت وزارت کشور منتشر مي کنند ومي گويند اينها مي توانند در ‏انتخابات شرکت کنند وبقيه نمي توانند. اين کار وزارت کشور نقض اصل 24 قانون اساسي وقانون احزاب است. ‏اما نهضت آزادي اعتقاد دارد با وجودي که آنها نمي خواهند احزاب خارج از حاکميت در انتخابات شرکت کنند، ما ‏بايستي کماکان برحضور درانتخابات اصرار داشته باشيم. چون اين يک حق ملي است و اگر اينها بخواهند ما را از ‏اين حق ملي محروم کنند ما بايد درمقابل حقوق اساسي ملت ايستادگي و از آن صيانت کنيم. ‏

برهمين اساس است که به رغم همه انتقاداتي که به شوراي نگهبان ورفتار وعملکرد وزارت کشورداريم، و به ‏رغم برگزاري انتخابات هاي ناسالم و غيرآزاد مجلس هفتم ورياست جمهوري نهم، درراستاي همين سياست ‏راهبردي، اصرار داريم که دربحث انتخابات ايستادگي واز اقداماتي که خلاف قانون انجام مي شود، جلوگيري ‏کنيم. ‏

‎اينکه نظام سياسي چنين حذف خودآگاهي را توسط برخي نهادها مانند شوراي نگهبان انجام مي دهد، ‏چه تبعات ومخاطراتي را متوجه کشور مي کند؟‏‎
فکر مي کنم پيامدهاي محروم کردن بخشي مهمي از جامعه مدني ايران از شرکت درانتخابات دقيقا درجهت ‏تضعيف نظام جمهوري اسلامي وکاهش مشروعيت آن است. چنين روندي موجب مي شود که هم درداخل وهم ‏درسطح جهاني، اعتبار جمهوري اسلامي کاهش پيدا کند وبنابراين فشارهاي بين المللي برايران افزايش يابد. ‏ازجمله شواهد تضعيف نظام جمهوري اسلامي مي توان به فشاري که روسيه دردرياي خزر وارد کرده اشاره ‏داشت که درشرايطي که ما در موضع ضعف هستيم، مي خواهند سهم ايران را از وضعيت 50-50 به کمتر از ‏بيست درصد وبه قول وزير امورخارجه به 11.2 درصد کاهش بدهند. درجنوب کشور در حوزه کشورهاي خليج ‏فارس فشارهاي خود را افزايش داده اند وبا حضور رييس جمهوري ما قطعنامه عليه تماميت ارضي کشور صادر ‏مي کنند. آقاي طالباني درغرب کشور، در عراق که اين همه روي آن سرمايه گذاري کرديم وارتباط نزديکي با ‏آنها داريم بحث بي اعتبار بودن قرارداد الجزاير را مطرح وصحبت لغو آن رامي کند. اگر چه بعدا خواستند اين ‏بحث را با توضيحاتي اصلاح کند، اما عملا طرح چنين مباحثي، موضع گيري آنها را در قبال جمهوري اسلامي ‏ايران نشان مي دهد. ‏

درسطح جهاني هم مشخص است که چين وروسيه و بازار مشترک هم علاوه برآمريکا از ضعيف شدن پايه هاي ‏مردمي جمهوري اسلامي سوء استفاده مي کنند که اين درراستاي منافع ملي ايران نيست. بنابراين احزاب وگروه ‏هاي سياسي که به فکر نسل هاي آينده کشورهستند بايد درمقابل اين روند ايستادگي کنند و تسليم آن نشوند. ‏

‎چه نگراني هايي باعث مي شود که بخشي از حاکميت چنين هزينه اي را درسطوح مختلف متحمل شود ‏اما از مشارکت بخش هايي از نيروهاي فعال جامعه مدني وجامعه سياسي جلوگيري کند؟‎
‏ فکر مي کنم نگراني شان اين است که اگر انتخابات آزاد وسالم برگزار شود آنها جايگاهشان تضعيف مي شود. ‏براي حفظ موقعيت خودشان است که قانون اساسي ومعيارهاي شناخته شده جهاني را در برگزاري انتخابات آزاد ‏ومنصفانه نقض مي کنند. يعني فکر نمي کنم اين بخش به جز بقاي خود به ارزش ديگري فکر کند. صرفا بحث بقا ‏است. من فکر مي کنم همه نظام هاي توتاليترچنين انديشه اي دارند. اما اين کوتاه مدت خواهد بود. آنچه که اتفاق ‏خواهد افتاد چيزي نيست که در راستاي منافع ملي باشد. توصيه مشفقانه ما به مسئولان جمهوري اسلامي اين بوده ‏که مقداري به تاريخ بيشتر توجه وتجربيات گذشته را مرور کنند واجازه ندهند آنچه خير وصلاح مملکت نيست رخ ‏دهد. ما هميشه درطي سي سال گذشته در جايگاه اپوزيسيون قانوني همين خط مشي را داشته ايم. ما کوشش کرده ‏ايم مشفقانه به مسئولان جمهوري تذکر دهيم که تسليم قانون و اراده ملت شوند چون اين ارزشي است که پايدار ‏است و حتي مي تواند ادامه حضور آنها را درقدرت بيشتر تضمين کند. يعني احتمالش از اين راه خيلي بيشتر است ‏تا اينکه روش هايي را به کار ببرند که همراه با نقض حقوق اساسي ملت است. اين حرف ها گهگاه موثربوده ولي ‏درعمل و در انتخابات مجلس نشان داده شده که کماکان دنبال اين روش هستند وما اين را چالشي براي مسئولان ‏نظام مي دانيم وهشدار مي دهيم تا آنجا که مي توانند خود را مهار کنند وخلاف منافع ملي عملي انجام ندهند.‏

‎با توجه به اظهارات وزير کشور، نهضت آزادي هنوز هم برشرکت درانتخابات پافشاري مي کند؟‏‎ ‎‎
ما دربيانيه اخيرمان هم تصريح کرديم که حضورمان درانتخابات را براي رسالت آزادي بخش خودمان ضروري ‏مي دانيم. نوع رويکردمان هم بستگي به شرايط دارد. يعني تاکتيکي است که درراستاي استراتژي کلي خودمان ‏انتخاب مي کنيم. ما فکر مي کنيم نيروهاي ملي هم بايددر اين مرحله ثبت نام کنند و خود را تسليم اين اقدامات ‏خلاف قانون نکنند تا به جاي اينکه هزينه اش را ملت پرداخت کند، شوراي نگهبان و کساني پرداخت کنند که ‏خلاف قانون صلاحيت افراد را رد مي کنند. ‏

‎شما اشاره به لزوم تجربه اندوزي از روندهاي مختلف درتاريخ کرديد. چنين نگاه تاريخي شامل چه ‏رويدادهايي مي شود؟‎
به نظرم بعد ازانقلاب، دوره مشروطه شايد دوره تاريخي آموزنده اي باشد براي ديدن اين واقعيت که حاکماني که ‏نخواهند تسليم اراده ملت بشوند به چه سرنوشتي دچارمي شوند. اين يک تجربه تاريخي است و فکر مي کنم ‏مخاطبين شما همه با اين تجربه آشنا هستند. ديگر تجربه اينکه بعد ازکودتاي 28 مرداد با اينکه رژيم کودتا حاکم ‏بود، ولي نهضت مقاومت ملي وکساني که از همين ارزش ها پاسداري مي کردند، در آن شرايط هم شعارشان اين ‏بود که بايد درانتخابات شرکت و حقوق اساسي ملت را مطالبه کرد. اين شعار را همان موقع هم مطرح مي کردند ‏که ما درانتخابات شرکت مي کنيم يا پيروز مي شويم يا رسوا مي کنيم. من فکر مي کنم اين تجربه تاريخي ما مي ‏تواند براي نسل امروز مفيد باشد. پس ازانقلاب هم روش ما همين بود. مجلس اول مجلس آزادي بود وهمه مي ‏توانستند حضورپيدا بکنند. ما درانتخابات هاي ديگر حضور داشتيم و بحث آزادي وسلامت انتخابات را هميشه ‏مطرح کرديم. اسناد ومدارک ما را نگاه کنيد، ببينيد سمينارهايي که ما براي سلامت انتخابات برگزار مي کرديم با ‏چه حکم ها وبرخوردهايي مواجه مي شد. وقتي که آن حداقل شرايط فراهم نمي شد بيانيه مي داديم که در آن ‏انتخابات راي نمي دهيم. از مجلس پنجم که شرايط نسبي فراهم شد حضور و مشارکت بيشتري داشتيم. بنابراين در ‏هر مقطعي متناسب با شرايط آن تاکتيک مناسب را اختيار کرديم. فکر مي کنم تجربه صد سال اخير ومقاطع ‏مختلف مي تواند براي تصميم گيري احزاب سياسي وفعالان سياسي در شرايط کنوني مفيد باشد.‏

‏ البته بايد تصريح کنم که گفتمان سياسي درشرايط کنوني هم گفتمان آزادي و حقوق بشر است وآن گفتماني که در ‏دهه چهل و پنجاه مطرح بود ديگر مطرح نيست. بنابراين ما با توجه به اين گفتمان جهاني و واقع بيني، تاکتيک ‏هاي خودمان را انتخاب مي کنيم. ما فکر مي کنيم تاکيد برآزادي، حقوق بشر و دموکراسي وشرکت در انتخابات ‏وزمينه سازي براي رشد و آگاهي مردمي که حقوق سياسي اجتماعي خودشان را مطالبه کنند درشرايط کنوني يکي ‏از رسالت هايي است که هم احزاب سياسي وهم رسانه ها بايد دنبال کنند. ‏

‎طي سالهاي گذشته برخي از گروه هاي سياسي وافراد مطرح موضوع تحريم انتخابات را مطرح کرده ‏اند. درحالي که با توجه به ماهيت غيرحزبي راي دادن، بخش عمده اي از راي دهندگان، عملا چنين موضوعي ‏فاقد کارايي بوده است. به علاوه تصور اينکه دموکراسي ـ درهرشکلش ـ بخواهد با تحريم به کار بيايد اندکي دشوار ‏است. شما اين تاکتيک را چگونه ارزيابي مي کنيد؟‎
ببينيد، بعضي ازفعالان سياسي درگذشته تاکتيک تحريم وعدم مشارکت را به عنوان تاکتيک درست انتخاب کرده ‏ومورد عمل هم قرارداده اند. اين تاکتيک درشرايطي که احزاب وگروه هاي سياسي بتوانند اکثريتي از جامعه را ‏بسيج وآنها را متقاعد کنند که مثلا بيش از 50 درصد مردم درانتخابات شرکت نکنند يک تاکتيک کاملا ‏دموکراتيک است وموثر. اما مي دانيم که چنين تاکتيکي درشرايط کنوني کشور ما موثر نيست. تجربه گذشته هم ‏نشان داده که تحريم جز منزوي کردن مردم نتيجه ديگري ندارد. بنابراين بهتر است که درشرايط کنوني نگاه مثبتي ‏داشته باشيم ومردم را به شرکت درانتخابات دعوت کنيم. تجربه چند انتخابات گذشته نشان مي دهد که هر جا که ‏مردم بيشتر حضور داشته اند، نتيجه انتخابات بيشتر درراستاي منافع ملي ما بوده است. نمونه اش دوم خرداد سال ‏‏76 است. در شوراي شهر اول وسوم که حضور ومشارکت مردم بيشتر بود، شوراها ملي تر وبيشتر در جهت ‏مصالح ملي بوده است. درانتخابات شوراي دوم با اينکه انتخابات از آزادي نسبي برخوردار بود، اما چون مردم ‏شرکت نکردند، شوراها دراختيار محافظه کاران قرارگرفت ومحافظه کاران درتحليل هاي خود به اين نتيجه ‏رسيدند که مردم درشهرهاي بزرگ وتهران خودزني کردند وخود مردم هم درتحليل نهايي به اين جمع بندي ‏رسيدند که دودستي امکانات شهر تهران را در دراختيار محافظه کاراني قرار دادند که سکوي پرشي شد براي ‏انتخابات مجلس هفتم وانتخابات رياست جمهوري بعدي. بنابراين هر وقت مردم حضوربيشتري داشتند، به رغم ‏همه چالش هايي که شوراي نگهبان به وجود آورده، وقتي انتخاب بين بد وبدتر شده باز نتيجه به نفع مردم بوده ‏است. ‏

‎با توجه به روندي که در خصوص انتخابات مجلس هشتم شکل گرفته است، چه تفاوت وشباهتي بين ‏مجلس ششم اصلاحات، مجلس هفتم اصول گرا ومجلس پيش روي هشتم مي بينيد؟‎
آنچه درمجلس ششم اتفاق افتاد زمينه هايي بود که درانتخابات رياست جمهوري دوم خرداد ايجاد شده بود. مردم ‏حضور داشتند وتوانستند نمايندگان خود را انتخاب کنند. مجلس ششم هم علي رغم همه انتقاداتي که به آن وارد است ‏اما درمجموع کارنامه درخشاني را درتاريخ پارلماني ايران از خود برجاي گذاشته است. پيامد شرايط دوران هشت ‏ساله اصلاحات و شوراي دوم وعدم حضور مردم باعث شد با بسته شدن فضاي ايران و سياست هاي خاصي که ‏شوراي نگهبان اعمال کرد و رد صلاحيت گسترده اي که درخصوص جمع کثيري از داوطلبان انجام داد، مجلس ‏هفتم شکل بگيرد. در مجلس هشتم به نظر مي رسد جريان محافظه کاربه دنبال تشکيل مجلسي شبيه مجلس هفتم ‏است تا نمايندگاني انتخاب شوند که طرفدار محافظه کاران باشند واگر اقليتي هم وجود دارد، اقليتي بي تاثير باشد. ‏اين جرياني است که محافظه کاران دنبال مي کنند اما اگر مردم حضور داشته باشند و ثبت نام کنند وکوشش کنند تا ‏جريان را تغيير دهند موثر خواهد بود. در دوم خرداد جريان محافظه کار دنبال چه رييس جمهوري بود؟ آيا با ‏حضور مردم آن جريان موفق شد؟ به نظر مي رسد مقداري مشکل باشد اما درهر حال با حضور مردم ـ چه اينکه ‏کساني ثبت نام کنند وچه با حضور موثر درانتخابات ـ اين احتمال وجود خواهد داشت که سناريويي که آنها براي ‏برگزاري يک انتخابات مههرچيني شده وفرمايشي طراحي مي کنند تاحدودي خنثي شود. اما اتفاقات روزهاي آينده ‏نشان خواهد داد که کدام گزينه در تحليل نهايي به واقعيت نزديک تر است.
 

Roozonline‏