نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

 

يوسفی اشکوری

به نقل از ـ خسرانی ـ  پرشين بلاگ

http://www.mkasrani.persianblog.ir/

 

يوسفي اشکوري: ازصندوق شوراي نگهبان دموکراسي بيرون نمي آيد

 

روز-حسين محمدي:حسن يوسفي اشکوري، نماينده دوره اول مجلس شوراي اسلامي، که بعد ازدوم خرداد به جرم شرکت در کنفرانس ‏برلين و سخنانش در آن جا به اعدام و سپس به خلع لباس محکوم شد، در حال حاضر مشغول تهيه و تدوين کتابي ‏در مورد تاريخ اسلام است. با اين روحاني خلع لباس شده که به نيروهاي ملي ـ مذهبي نزديک است، در مورد ‏انتخابات پيش رو و فضاي عمومي کشور سخن گفته ايم. وي بر اين باور است که"گرم کردن تنور انتخابات به يک ‏شگرد سياسي در جمهوري اسلامي تبديل شده است."متن اين مصاحبه را در پي مي خوانيم.‏
‏ ‏
‎‎از هم اکنون بحث داغ محافل سياسي ايران، انتخابات مجلس هشتم است. به نظر مي¬رسد امسال فضاي ‏انتخاباتي زودتر از سال¬هاي قبل حاکم شده است. به نظر شما دليل اين مسأله چيست؟
‎ ‎
اگر به گذشته برگرديم و روزشمار تمام انتخابات
¬هاي جمهوري اسلامي را مرور کنيم، به يادمي آوريم که همواره ‏مسئولان و شخصيت¬ها و گروه¬هاي سياسي و مجموعه کنشگران عرصه سياست و انتخابات، در آستانه هر ‏انتخاباتي از "مهم" و حتي "سرنوشت ساز" بودن آن انتخابات سخن گفته¬ ومردم را به مشارکت فراخوانده¬اند. هر ‏چند، با توجه به شرايط ويژه هر انتخاباتي، تا حدودي اين سخن درست بوده است اما اين رويکرد و نوع سخن ‏گفتن، در جمهوري اسلامي به يک عادت و يا شگرد سياسي براي گرم کردن تنور انتخابات تبديل شده است؛ داغ ‏کردني که صد البته فقط به کار پختن نان دو آتشه، بر وفق ذائقه حاکمان و غالباً جناح راست و حاکم آمده است.‏
در انتخابات مجلس هشتم نيز همين سياست و حساسيت به ميدان آمده است تا انتخابات پرشور و با حضور بيشتر ‏مردم و با رأي بالاي رأي دهندگان برگزار شود. در عين حال اين نيز يک واقعيت است که حذف کامل جناح ‏اصلاح طلب حاکميت از يک سو و پيامدهاي انتخابات مجلس هفتم و رياست جمهوري نهم و عملکرد بسيار منفي ‏اين مجلس و دولت، و در نتيجه اوضاع بد اقتصادي و سياسي و اجتماعي و فرهنگي و خطراتي که کشور و جامعه ‏را تهديد مي
¬کند از سوي ديگر، سبب شده هم اصلاح طلبان به پيروزي¬ و بازگشت به قدرت اميدوار شوند و براي ‏تغيير وضعيت موجود بکوشند و هم راست گرايان معتدلتر و مخالف دولت احمدي¬نژاد در انديشه جايگزين مناسب ‏باشند تا در نهايت حاکميت مطلقه اصول¬گرايان را در قالب ديگر استمرار بخشند. البته در اين ميان مردم و به ويژه ‏نخبگان و طبقات شهري و طبقه متوسط نيز به بهبود اوضاع و پروژه اصطلاح طلبي تمايل دارند. مجموعه اين ‏عوامل سبب شده است که از اوايل سال 86 مسآله انتخابات مجلس هشتم مطرح شود و به تدريج اوج بگيرد و در ‏روزهاي آينده هم به اوج خود خواهد رسيد.‏

‎‎فکر مي کنيد انتخابات مجلس هشتم تا چه حد قادراست روند دموکراسي در ايران را تسريع بخشد؟‎ ‎‎‎
‏ در روز ششم تيرماه 84 [يک روز پس از پيروزي احمدي نژاد] در همين "روز" نوشتم که تا اطلاع ثانوي از ‏صندوق شوراي نگهبان دموکراسي بيرون نمي
¬آيد و اکنون نيز بر همين باورم. حاکميت جناح راست و اعضاي ‏اتاق فکرشان عزم خود را جزم کرده¬اند تا هيچ نيروي اصلاح طلب جدي و اثرگذاري وارد کادر حکومت و نهاد¬‏هاي مهم و کليدي [و حتي غير کليدي] آن نشود. اما اين بدان معنا نيست که اين انتخابات هيچ اهميتي ندارد و نمي¬‏تواند در روند دموکراسي مؤثر واقع شود و يا کنشگران سياسي و مردم نسبت به آن بي¬تفاوت باشند.‏

‎‎پيش بيني شما از روند رد صلاحيت ها ـ با توجه به موضع گيري هاي سران شوراي نگهبان ـ چيست؟‎ ‎‎‎
ترديد ندارم که شوراي نگهبان به نمايندگي از تصميم
¬گيران واقعي و پشت صحنه حاکميت، بر همان منوال گذشته و ‏به ويژه مجلس هفتم عمل و از ورود عناصر دموکرات و جدي و اثر گذار اصلاح طلب به مجلس و حتي عرصه ‏رقابت انتخاباتي جلوگيري خواهد کرد و هرگز اجازه نخواهد داد که اکثريت مجلس و حتي اقليت مؤثر از اصلاح ‏طلبان باشد. اما اگر شوراي نگهبان انعطاف نشان دهد، احتمال دارد برخي چهره¬هاي معتدل و کم خاصيت و کاملاً ‏مورد اعتماد از اصلاح طلبان شناخته شده و وابسته به حزب اعتماد ملي و يا مشارکت و يا منفرد به مجلس راه ‏يابند و حداکثر شمار اقليت کنوني مجلس، اندکي افزايش پيدا کند.‏

‎‎سخنان آقاي جنتي در مورد در نظر نگرفتن اصل برائت را چگونه تحليل مي کنيد؟‎ ‎
واقعيت اين است که اين مدعا با معيارهاي حقوقي و قانوني و دموکراتيک در تعارض است و هيچ مبنايي ندارد، ‏اما اگر مباني ايدئولوژيک نظام ولايت فقيه و عملکرد شوراي نگهبان در طول سه دهه را در نظر بگيريم، چنين ‏انديشه و سخني طبيعي و عادي و قابل فهم است. مگر تاکنون غير از اين عمل شده است؟

‎‎فکر مي کنيد اصلاح طلبان براي پيشگيري از رد صلاحيت هاي احتمالي چگونه برخورد خواهند کرد؟ ‏آيا همچون انتخابات شوراها نيروهاي احزابي چون مشارکت و مجاهدين انقلاب در حاشيه خواهند بود؟‎ ‎‎‎
اصلاح طلبان براي جلوگيري از رد صلاحيت
¬هاي گسترده کانديداهاي خود، تنها راهي که مي¬شناسند و معمولاً از ‏آن استفاده مي¬کنند ديدار با مقامات عالي و مؤثر نظام و رايزني با آنان است که معمولاً نيز بي¬ثمر بوده است. البته ‏در اين ميان کوشش مي¬شود که افکار عمومي را هم به سود خود تشويق و تحريک کنند و شوراي نگهبان را تحت ‏تأثير قرار دهند و گاه نيز شخصيت¬هايي چون کروبي، تلويحاً رقيبان را با افشاگري تهديد مي¬کنند اما تجربه نشان ‏داده است که اين شگردها، محافظه¬کاران را در اقداماتشان حتي دچار ترديد نيز نکرده است. ‏

پيش بيني مي
¬شود که در انتخابات مجلس هشتم، شمار بيشتري از اعتماد ملي تأييد صلاحيت شوند و به مجلس راه ‏يابند ولي احزابي چون مشارکت و به ويژه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در حاشيه خواهند بود و مخصوصاً ‏هيچ يک از اعضاء و يا کانديداهاي راديکال و جدي و شناخته شده آن¬ها نه تأييد صلاحيت مي¬شوند و نه وارد ‏مجلس خواهند شد. در اين ميان سرنوشت و سرانجام احزاب و يا عناصر مستقل وبه ويژه اپوزيسيون قانوني، ‏کاملاً روشن است.‏

‎‎در صورت ردصلاحيت کانديداهاي اصلاح طلبان در انتخابات، فکر مي کنيد واکنش آن ها چه خواهد ‏بود؟‎ ‎
اگر رفتار پيشين سران اصلاح طلب را معيار قرار دهيم، مي
¬توان قاطعانه پيش¬بيني کرد که در برابر رد ‏صلاحيت¬هاي گسترده و غير قانوني، اينان جز چند اظهار نظر انتقادي و شکوه آميز و دوستانه واکنش نشان ‏نخواهند داد و در نهايت همه چيز به خوبي و خوشي، و البته به کام اصولگرايان، تمام خواهد شد. شايد هم به ‏شکايت بردن نزد خداوند و احاله امور به روز قيامت بسنده کردند.‏

‎‎فکر مي کنيد موضع گيري نيروهاي دموکراسي خواه در اين انتخابات بايد چگونه باشد؟‎ ‎
اگر اين گزاره درست و قابل قبول باشد که دموکراسي از راه
¬ها و شيوه¬هاي مسالمت آميز و دموکراتيک و به ‏تدريج حاصل مي¬شود، نيروهاي دموکرات نبايد در انتخابات جاري از اول قهر کنند و نسبت به جريان انتخابات ‏بي¬تفاوت باشند و هر نوع تلاشي را بي¬ثمر بدانند. دموکراسي خواهان مي¬توانند با ثبت نام و رد صلاحيت¬ها، از ‏يک سو هزينه حاکميت را بالا ببرند و از سوي ديگر افشاگري کنند و عدم مشروعيت اقدامات محافظه¬کاران را ‏براي عموم مردم به شکل مستند نشان دهند. همچنين مي¬توانند از طريق گفتگو با مردم و حضور در محافل ‏عمومي و يا در همين مطبوعات زير سانسور، سطح آگاهي را بالا ببرند و به هر حال مردم را فعال و آماده براي ‏انتخابات بعدي و در شرايط مساعد¬تر نگه دارند.‏

‎‎آيا تحريم انتخابات مجلس، راهکار مناسبي براي نيروهاي اپوزيسيون است؟‎ ‎
بديهي است که تحريم انتخابات در هر انتخاباتي، خود يک گزينه دموکراتيک است و هر فرد و يا حزبي در ‏صورت مساعد بودن شرايط و يا گريزناپذير بودن و مفيد بودن تحريم، حق دارد از اين شيوه از موضع اعتراض و ‏براي مبارزه با انحصار طلبي و يا پيشبرد دموکراسي سود جويد. اما در شرايط فعلي تحريم انتخابات به مثابه يک ‏راهبرد مؤثر عملاً ممکن نيست. ‏

‎‎آيا تحريم انتخابات، مشکلاتي را که بعد از انتخاب آقاي احمدي نژاد به رياست جمهوري براي ‏نيروهاي دموکراسي خواه به وجود آورد، دوباره ايجاد نخواهد کرد؟ 
واقعيت اين است که سياست هوشمندانه جمهوري اسلامي تا کنون به گونه
¬اي بوده که مردم و احزاب و جريان¬هاي ‏سياسي و اپوزيسيون و نيروهاي دموکرات را در وضعيتي قرار داده است که تقريباً نتوانند هيچ اقدام مؤثري بکنند. ‏آنها شرايط را به گونه¬اي پيش برده اند که منتقدان و مخالفان هر تصميمي بگيرند به زيان خود آنان و مردم تمام مي ‏شود. در واقع همه را به مرگ گرفته¬اند تا به تب راضي شوند. حداقل از انتخابات مجلس هفتم به بعد، نه مشارکت ‏فعال در انتخابات راهگشا بوده و نه از آن سو تحريم کمکي به مردم و بهبود اوضاع کرده است. اما بناست که اين ‏وضعيت متناقض تا کي ادامه يابد؟ به راستي نبايد به اين تناقض پايان داد؟ آيا اساساً اميدي به شکستن اين بن بست ‏وجود دارد؟ تا کي بايد اپوزيسيون و تحول خواهان جدي منفعلانه از سياست¬هاي حاکم پيروي کنند و مغلوب ‏شرايط باشند؟ با اين همه من فکر مي¬کنم در شرايط کنوني، اگر واقعاً اندک اميدي به بهبود اوضاع وجود داشته ‏باشد، چاره¬اي نيست که مردم در انتخابات شرکت کنند و به کانديداهاي اصلاح طلبان رأي دهند.‏

‎‎تحليل شما از نزديکي نيروهاي ملي ـ مذهبي با احزابي همچون مشارکت چيست؟‎ ‎
طيف ملي مذهبي يک جريان نسبتاً قديمي و ريشه دار است و مستقلاً به فعاليت خود ادامه مي
¬دهد، اما طبيعي است ‏که در انتخابات و يا در موارد مشخص ديگر، به هر جريان و يا حزبي که نزديکي قابل قبولي دارد نزديک شود و ‏مواضع دموکراتيک و ملي آنان را مورد حمايت قرار دهد. در جبهه مشارکت نيز، همچون ملي- مذهبي ها، تکثر ‏و تنوع وجود دارد ولي در سال¬هاي اخير در مجموع مواضع سياسي و اجتماعي مشارکت[به ويژه جناح ‏دموکرات¬تر و راديکال¬تر آن]به ملي - مذهبي¬ها نزديک¬تر از جريان¬هاي ديگر بوده است. از اين رو گاه بين اين دو ‏جريان همسويي و ائتلاف موردي وجود داشته است. ‏