نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

شنبه 9 دی 1386

بررسی فعالیت‌های آزادی‌خواهانه ایرانیان در گفت و گو با مهندس سحابی

حاشيه خود را با متن وفق دهد

به نقل از سايت ملی مذهبی

عبدالرضا تاجیك: گفت و گویی کوتاه زمینه ساز طرح دو دیدگاه متفاوت در خصوص چگونگی فعالیت های آزادی خواهانه ایرانیان وطن دوست شد. مهندس عزت الله سحابی در گفت و گو با خبرنگار روزنامه اعتماد بر این نکته تأکید کرده بود که "یک مبارز با تجربه ملی به سادگی دچار سرخوردگی نمی شود." او در این گفت و گو انگشت بر شور و حرارت، جوان بودن و کمی تجربه فعالان جریان اصلاح طلب گذاشته بود. انتقادی که با واکنش برخی فعالانی مواجه شد که برای فعالیت های آزادی خواهانه خود به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند. اینک او با پاسخ به سؤالات مطرح شده، در بسط و تبیین دیدگاه های خود تلاش کرده است.

- به نظر شما ترك صحنه آزادي‌خواهان در داخل و رفتن به خارج چه تبعاتي مي‌تواند داشته باشد؟ آيا فكر مي‌كنيد ترك ايران به منزله دور افتادن از جنبش ملي و مبارزه ملي است؟ به عبارت ديگر آيا فعاليت‌هاي آزادي‌خواهانه و وطن‌دوستانه افراد به اينكه در داخل يا خارج از كشور باشند، مربوط و معطوف است؟

انجام تكليف ملي و اجتماعي و پيگيري حقوق يك ملت با زندگي در داخل يا خارج از كشور تفاوتي اصولي و ارزشي ندارد مگر به لحاظ عملياتي.

طبيعي است وقتي همه راه‌هاي فعاليت‌هاي آزادي‌خواهانه و تلاش براي دموكراسي در داخل با هر سطح و شكلي مسدود مي‌شود و نمي‌توان در داخل به تلاش براي پيشبرد حقوق حقه و صددرصد قانوني مردم مگر با تحمل هزينه‌هاي سنگين ادامه داد و از سوي ديگر امكان مبادله فكر و پيام ميان مردم و فعالان هم وجود ندارد، هيچ ايرادي به اينكه به جايگاه امن هجرت شود، وجود ندارد.

همان‌گونه كه جنبش‌ها و نهضت‌هاي بزرگ تاريخ حتي نهضت‌هاي انبيا هم در هجرت موفق به پي‌ريزي جامعه و تمدن نوين و تربيت انسان‌هاي تراز نوين شدند. بنابراين بحث بر سر حقانيت يا بطلان هجرت نيست بلكه بحث بر سر كارآمدي و ثمرات عملياتي شدن يك جنبش در خارج است. اين در حالي است كه ميزان كارآمدي به ميزان جذب و بسيج مردم براي فعاليت‌هاي سياسي يا اجتماعي است. در اين مورد هم ركن و هسته يك جنبش ملي كه به علت مقاومت جناح حاكم، كارش به ايستادگي كشيده شده است در درون كشور است.

- بر چه اساسي اين نظر را ارائه مي‌دهيد؟

به اين دليل كه فشارها، تعديات، جهالت‌ها، نامردمي‌ها و فسادها به طور مستقيم بيشتر در داخل تجربه مي‌شوند. در داخل كسب اطلاعات مستقيم است و در همين جا است كه از عارف و روشنفكر گرفته تا توده مردم طعم سختي‌ها و فضاي بسته را مي‌چشند.

- اما این در حالی است که برخی از فعالان سیاسی با مهاجرت خود به خارج از کشور زمینه آگاه سازی افکار عمومی را فراهم کرده اند.

مسوولان جمهوري اسلامي نشان داده‌اند كه براي اعتماد كشورها و ملت‌هاي جهان نسبت به خود اهميتي قائل نيستند و قيد بدنامي يا شهرت به انحصارطلبي، استبداد و نقض حقوق بشر را زده‌اند و در برابر جو جهاني، حالت بي‌اعتنايي را براي خود انتخاب كرده‌اند چنانچه نسبت به نامه سيصد چهره فرهنگي كه آقاي گنجي زحمت امضا گرفتن از آنها را كشيده‌اند همين موضع را اتخاذ كردند.

- یعنی شما توصيه‌ و گاه اعمال فشار حاكميت به معترضان خود به ويژه آنها كه پتانسيل چهره شدن دارند، مبني بر اينكه به خارج از كشور مهاجرت كنند را در اين راستا ارزيابي مي‌كنيد؟

بله. آنها فكر مي‌كنند اگر چنين چهره‌هايي در داخل بمانند احتمال جذب مردم و تكوين نطفه ايستادگي وجود دارد. در حالي كه اگر آنها به خارج بروند حتي اگر هم به اقدامات جدي در مقابله با نظام دست بزنند به علت آنكه از نظر مردم داخلي دور هستند به حكم آنكه «از دل برود هر آنكه از ديده برفت»، موجبات تكوين و تكامل نطفه‌هاي ايستادگي دروني را نمي‌توانند فراهم كنند. به خصوص اگر برخي از مهاجران به طور علني همكاري و كسب حمايت و قدرت را از دولت يا قدرت خارجي پيشه كنند. در اين صورت است كه مردم در داخل نمي‌خواهند از تلاش‌هاي قانوني و پايبندي‌هاي ملي و وطني تجاوز كرده و به دنبال آن‌گونه مهاجران بروند. بنابراين مبارزه در خارج از اين جهت هم موجب عدم بسيج مردم در داخل مي‌شود.

- بر اين اساس شما براي كار در داخل كشور جايگاه متن و براي خارج از كشور جايگاه حاشيه‌يي قائل هستيد؟

اين نگاه نه به خاطر اهميت خاص براي امثال خود ما كه در داخل زندگي مي‌كنيم، بلكه از اين جهت كه در درون كشور است كه هم تعديات، بي‌قانوني‌ها و فشارها به طور مستقيم احساس مي‌شود و هم مسائل و ملاحظات امنيتي و تاكتيكي كه به طور روزمره مطرح هستند و نياز به چاره‌انديشي دارند، موضوعيت مي‌يابد. بنابراين به طور طبيعي اين حاشيه است كه بايد خود را با متن وفق دهد تا وظيفه تقسيم كار اجتماعي به نحو احسن انجام شود.

- اما ديدگاه‌هاي ديگري‌ نيز در سطح فعالان سياسي ايران به خصوص در خارج از كشور وجود دارد. همانگونه كه سازمان سوسياليست‌هاي ايران در نشريه متعلق به خود با اشاره به مصاحبه شما با روزنامه اعتماد، اين مصاحبه را فرصتي دانسته‌ است كه دو پلت‌فورم با دو نگاه متفاوت به ارزش‌هاي ملي و دموكراتيك و همچنين اجرا و اعمال قوانين حقوق بشر در ايران مطرح و در برابر يكديگر قرار بگيرند. در اين نشريه آمده است كه «ورود به اين گفت‌وگو دقت و ظرافت‌هاي خاص خود را دارد كه اگر به آنها توجه نشود باعث تقويت ديدگاهي خواهد شد كه مخالفان نظر خود را الزاماً جزء مدافعان سياست‌هاي استبدادي و ناقض حقوق بشر و بالاخره جزء نيروهايي ارزيابي مي‌كنند كه از كاروان پيشرفت جهاني عقب مانده است. نظر آقاي علي افشاري بيان‌كننده ديدگاهي است كه مي‌خواهد ثابت كند كه پيشرفت، تكنولوژي و اقتصاد جهاني شده ايجاب مي‌كند كه نيروهاي سياسي تحول‌خواه، چشم‌هاي خود را بشويند و ارزش‌هاي ملي و دموكراتيك و شيوه‌هاي تحقق آنها را از نو مورد ارزيابي و كالبدشكافي قرار دهند.»

در اين مورد نوعي مغالطه يا خلط مبحث وجود دارد. به اين معني كه بين مفهوم جهاني شدن و جهاني‌سازي خلط شده است. جهاني شدن مفهومي است كه از دو يا سه دهه قبل از پايان قرن بيستم در جهان آغاز شده و به سبب گسترش و در واقع انقلاب در ارتباطات همه جهانيان به سوي نوعي هماهنگي و وحدت اطلاعاتي‌ و فرهنگي مي‌روند. اما جهاني كردن يا نظم نوين جهاني، همان فرآيندي است كه پس از فروپاشي شوروي سابق و رويكرد چين به سوي اقتصاد بازار شكل گرفت. زماني كه دولت ايالات متحده به رياست جرج بوش پدر اعلام كرد، جهان امروز به سوي نظم نوين رفته است معناي آن صلح و دموكراسي تحت رهبري ايالات متحده امريكا بود. اين در حالي است كه رهبران قبل و بعد از جرج بوش پدر نيز اعلام كرده‌اند حيطه امنيت ملي امريكا، خليج‌فارس را كه مركز بزرگترين ذخاير نفت و گاز جهان است هم دربر مي‌گيرد. بنابراين از نظر رهبران امريكا اعم از دموكرات، جمهوريخواه و نئوكان‌ها اين منافع ملي امريكاست كه در سراسر جهان به ويژه بر خليج‌فارس سايه انداخته است. به هر حال بايد از اين محل حراست و هر مانعي از سر راه آن برداشته شود. پس جهاني كردن به معناي غلبه و سيطره منافع ملي ايالات متحده امريكاست و اين با جهاني شدن تفاوت ماهوي دارد. در جهاني شدن سلطه و برتري و سركردگي خاص از پيش تعيين شده‌ ای وجود ندارد، میدان رقابت آزاد در سطح جهان در سطح جهان است.

هويت تاريخي ملت‌ها در قالب منافع اقتصادي و سياسي امروزشان تبلور مي‌يابد. بنابراين هر ملتي ولو آنكه به لحاظ فرهنگي و ارزش‌هاي جهاني شده امروزي تسليم يا در واقع عادت كرده باشد، منافع اقتصادي و سياسي آن خدشه‌يي نمي‌پذيرد و ملت‌ها مي‌توانند در چارچوب منافع ملي خود در كاروان پيشرفت و ترقي بشريت مشاركت كنند و خود نيز پله‌هاي ترقي و تعالي مادي و معنوي و اقتدار و امنيت ملي خود را تجربه كنند.

بنابراين چشمان را از چه چيز بايد شست؟ از استقلال و تماميت ارضي‌مان يا از هويت تاريخي‌مان كه سابقه تمدن سه يا چهار هزار ساله دارد؟ ذخاير طبيعي و ذخاير انساني و معنوي يا از حق پيشرفت و ترقي آزاد و مستقلمان؟

- در ارتباطات بين‌المللي همواره چشم ما به اين است كه در مراودات و بده‌بستان‌ها چيزي مادي و ملموس براي خود به‌دست بياوريم تا مايه توسعه و رشدمان شود و در شرايطي كه ايالات متحده دامنه منافع ملي خود را به هزاران كيلومتر دورتر از سرزمين خود يعني خليج‌فارس گسترانده است آيا ما حق نداريم از منافع خودمان دفاع كنيم؟

منافع ملي تغيير ماهيت نمي‌دهند اگرچه ممكن است بر حسب شرايط و متقضيات زمانه شكل تعقيب و پي‌گيري آن تغيير كند.

بنابراين بايد بدانيم كه در كنار حقوق بشر و مردم‌سالاري كه ما طالب آن هستيم و با حاكميت داخلي اختلاف داريم، مسووليت حفظ و حراست از منافع و مصالح و امنيت و تماميت ارضي كشور را هم برعهده داريم.

- با توجه به تعريضي كه آقاي اكبر گنجي پس از مصاحبه شما با روزنامه اعتماد، داشتند من اين سوال را مطرح مي‌كنم، آيا جريان مردم‌سالاري حق دارد با موسسات و مقام‌هاي خارجي يا محافل عمومي بين‌المللي مانند سازمان ملل و كميسيون حقوق بشر سازمان ملل تماس بگيرد و ناله ملت خود را به اطلاع آنها رسانده و از آنها كمك قانوني بخواهد يا آنكه اينگونه تماس‌ها تنها حق حاكمان است كه به چيزي جز اعمال اقتدار و سلطه انحصاري خود نمي‌انديشند.

بدیهی است که حق هر جريان ملي اين است كه براي استيفاي حقوق طبيعي و قانوني مردم خود تلاش كند و ناله و فرياد ملت خود را به جهانيان برساند و از آنها در حدود قانوني و غير مداخله‌جويانه كمك بخواهد. البته در اين مورد رعايت نكاتي براي رعايت خلوص و عدم وابستگي جريان، ضروري است.

اول آنكه جنبش در وجود يك فرد يا شخصيت خلاصه نمي‌شود مگر آنكه از طرف مركزيت جريان آزادي‌خواهي به فرد يا افرادي ماموريت داده شود تا با فلان سازمان رسمي جهاني يا يك حزب يا جمعيت غير بدنام خارجي تماس گرفته و پيام جريان آزادي‌خواهي را به آنان برساند و پاسخ يا پيام آنها را هم به جريان آزاديخواه در داخل كشور گزارش دهد.

دوم آنكه حق فوق مستلزم اين است كه فرد يا افرادي كه از سوي مركزيت جريان آزاديخواه براي مذاكره و تماس ماموريت مي‌يابند نسبت به هويت و سوابق طرف مذاكره‌كننده اطمينان پيدا كنند.

چرا كه وقتي تماس و روابط ميان دو دولت رسمي و قانوني و عضو جامعه ملل كه در چارچوب نظام روابط بين‌الملل به رسميت شناخته شده‌اند، مطرح مي‌شود، در آغاز تماس نسبت به معرفي افراد مذاكره‌كننده طرف مقابل دقت بسيار صورت مي‌گيرد. بنابراين در اين مورد هم كه از طرف يك جريان آزادي‌خواه با مقام‌هاي خصوصي يا عمومي جهاني يا يك كشور قرار ملاقات و مذاكره گذاشته مي‌شود، با توجه به اينكه اين حركت ملي نه در داخل كشور از طرف حاكميت به رسميت شناخته شده و نه در صحنه بين‌المللي حقوق خاصي براي آن قائلند، آيا بي‌قيد و بي‌ضابطه با هر گروه يا نمايندگان دولتي مي‌توان تماس گرفت؟ بنابراين به دنبال شناسايي هويت و سابقه افراد مذاكره‌كننده، نسبت به سمت، سوابق و جايگاه آنها اقدام جدي به عمل آمده و تمام مذاكرات و جزئيات ثبت و ضبط شده براي مركزيت جريان آزاديخواه ارسال شده تا معلوم شود در مذاكرات چه داده و چه گرفته شده است. بدين‌ترتيب، هم راه هرگونه سوءتفاهم و سوءتعبير بسته مي‌شود و هم مقام های داخلي نتوانند اتهام و بهانه خيانت و وطن‌فروشي يا معامله بر سر وطن را نسبت به آزادي‌خواهان زحمتكش وارد سازند. از طرف ديگر امكان وارد كردن خدشه و ترديد توسط گروه‌هاي رقيب نیز كاهش مي‌يابد.

بدين ترتيب يك حركت ملي مي‌تواند به‌رغم مخالفت‌ها و فشارهاي داخلي به پيش‌رود و اگر توانايي آن را ندارد كه مسوولان داخلي را به تمكين نسبت به حقوق ملت وادارد، لااقل خود حركت ملي با دستيابي به يك انسجام دروني، ارزش و اعتبار ملي و جهاني خود را تثبيت كرده و رشد دهد تا لحظه‌هاي تقدير فرا رسد. مانند جنبش استقلال‌طلبي هندي‌ها در هندوستان در زمان استعمار انگلستان كه از چنين ويژگي‌ها و هشياري‌هايي برخوردار بود.

- در نشريه‌يي سخن از اين رفته است كه يكي از آقايان فعال و حاضر در خارج از كشور در كميته‌يي به نام روابط خارجي (سنا يا كنگره) حاضر شده و گفت‌وگو كرده است. اعضاي اين كميته، يك نفر رئيس سابق سيا و ديگري رئيس سابق اف‌بي‌آي و سومی از موسسه رو  بوده‌اند كه آن موسسه نيز از موسسه‌هاي وابسته به دولت امريكا بوده است. آن افرادي كه با اين كميته تماس گرفته‌اند چقدر اطمينان به حسن‌نيت اين كميته با چنين تركيبي داشته و دارند كه صرف نظر از مسائل و اتهام‌هايي كه چنين نهادهايي نسبت به جمهوري اسلامي دارند، مطامع و مقاصدي نسبت به استقلال و منافع و مصالح ملي ما ندارد.

حركت آزادي‌خواهي مردم ايران نه مي‌خواهد و نه مي‌تواند از مصالح و منافع ملي ايران جدا باشد و نسبت به آن مسووليتي نداشته باشد كه در غير اين صورت جايگاه و اعتبار خود را نزد اكثريت مردم ايران از دست خواهد داد و اين در حالي است كه همه موجوديت و اعتبار يك جنبش به ميزان اعتبار و جايگاه آن نزد توده مردم است.

- اما اين سوال مطرح است كه چرا فعاليت‌هاي آزادي‌خواهانه مردم ايران كه قريب به ربع قرن است در داخل و خارج از كشور جريان دارد، هنوز گامي موثر برنداشته است؟

اين عدم پيشرفت از يك سو مربوط به جبهه انحصار داخلي است كه حاضر نيست حتي يك بار يك قدم به سوي تمكين نسبت به حقوق ملت، مندرج در مباني انقلاب و مصرح در قانون اساسي اول و حتي دوم بردارد.

و از سوي ديگر به افراد و نيروهاي مدافع دموكراسي و حقوق ملت برمي‌گردد كه هنوز نتوانسته‌اند به تدوين و تنظيم اهداف فوري و درازمدت يا حداقلي و حداكثري يا تنظيم روابط و مناسبات و تقسيم كار و وظايف دست يابند.

اين در حالي است كه هيچ حركت سياسي يا اجتماعي را نمي‌توان واقعاً موجود و بالفعل خواند مگر آنكه به تدوين اصول، مرام و ضوابط و مقررات و به نوعي تقسيم كار و مسووليت‌ها بپردازد. در غيراين صورت فقط جوشش احساسات يا ظهور آرمان‌ها خواهد بود كه ممكن است با گذشت زمان فروكاسته يا تبديل به ضد خود شود.

- بحث‌ها و گله‌گذاري‌هايي درخصوص چگونگي تلاش براي تثبيت حركت‌هاي مردم‌سالاري ميان فعالان و تلاشگران ايراني رخ داده است. در اين ميان مهندس سحابي نيز مورد نقد و اعتراض قرار گرفته و مي‌گيرد.

اشكالي ندارد. يك نفر آنقدر مهم نيست كه در سرنوشت يا راهبرد يك جنبش ملي و سراسري اين اندازه موثر باشد. صرف نظر از اينكه در اين مدت مرتكب اشتباهي شده باشم يا نه آيا بهتر نيست كه پس از ربع قرن به طرح و تدوين ضوابط و قانونمندي‌هايي بپردازيم كه براي يك جنبش ملي جنبه اصولي و ارزشي دارد، آنگاه براساس همان ضوابط هر كس قصور يا اشتباهي داشته باشد در رفع و جبران آن از او بخواهيم كه اقدام كند؟

- در مصاحبه کوتاهی که شما با روزنامه اعتماد انجام داده اید اشاره ای نیز به فعالیت ها و اقدامات آقای گنجی داشته اید.

 برخی افراد از این سخنان اینطور برداشت کرده اند که شما نسبت به اقدامات و تحرکات فعلی آقای گنجی انتقاد دارید. بر این اساس آیا شما معتقدید که ایشان از اصول خود عدول کرده اند؟

خیر. منظور من این نبوده است که آقای گنجی از اصول خود عدول کرده اند. بدیهی بوده و هست که یکی از اصول قطعی ایشان همان مبارزه ملی و استقلال طلبانه است. بر این اساس من هرگز نظر نداشته و ندارم که آقای گنجی برای حمله نظامی امریکا به ایران، تبلیغ می کند.

- پس انتقاد شما در كجا قرار می‌گیرد؟

نظر من در آن گفت و گوی کوتاه این بود که آقای گنجی در سال 1378 بعد از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ششم به قدری خوشحال و هیجان زده بودند که در میزگردی که در تاریخ 21 اسفند 1378 در حسینیه ارشاد برگزار شد،اعلام کردند که ما در مجلس ششم خیلی کارها انجام خواهیم داد. حتی گفته شد که برخی از اصول قانون اساسی اصلاح خواهد شد. من نسبت به این سخنان یا وعده ها حرف داشتم. بنابراین حرفم در گفت و گو با روزنامه اعتماد این بود که در پیروزی اولیه و موقت معمولاً افراد جوان، خیلی زود هیجان زده می شوند و وعده هایی می دهند که حاکی از عدم توجه به موانع پیش رو است. در حالیکه افراد سرد و گرم چشیده می دانستند که موانع وجود دارد. چنانچه جناح راست در برابر خواست مردم عقب ننشست. این در حالی بود که در پایان همان سال آقای حجاریان ترور شد و در اوایل اردیبهشت 1379 مطبوعات به صورت فله ای توقیف شدند و بقیه حوادث و بحران هایی که اتفاق افتاد. در هرصورت من به آقای گنجی علاقه مندم و از زحماتی كه كشیده و صدماتی که تا كنون تحمل کرده اند تقدیر می کنم، به خصوص بعد از دیدگاه ایشان در تاریخ 27 آبان 1386 پیرامون کمک مالی محافل و مقام های خارجی. بنابراین اگر سوء تفاهمی پس از گفت و گوی اینجانب با روزنامه اعتماد پیش آمده باشد، پوزش می خواهم. اما امیدوارم آقای گنجی، توصیه برادر پیر خود را بپذیرد و سعی کند با دوستان قدیم و هم رزمان خودشان در جنبش دوم خرداد یا جبهه مشارکت حرکت کنند. چراكه حرکت جمعی حتی اگر کندتر و پرفراز نشیب تر باشد، آثار درازمدت تری برای ملت و مبارزان راه ملت دارد.