نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

سخنی با آقای خاتمی.

 

من یکی از بسیار کسان در میان انبوه انتخاب کنندگان شما در هردو دوره انتخابات گذشته بوده ام. رای من بشما بر دو عامل استوار بود  . یکی عقلی و دیگری تربیت مذهبی. عقلی.آنکه از میان بد وبدتر من بد را انتخاب کردم و بار دیگرهم اگر شما خود را نامزد کنید و شرایط همان انتخاب میان بد و بدتر باشد باز شمارا انتخاب خواهم کرد . .دومین عامل تربیت مذهبی بود .  همان توکل گرائی که همه تربیت شدگان دنیای مذهبی بدان گرفتارند وما بیشترازدیگران.. آن اینکه، آنجا که عقلمان در میان انتخاب درست وغلط باز میماند وخسته میشود در همه کارها ، بجای تلاش و کوشش بیشترواطمینان ازدرستی تصمیمی که باید میگرفتیم، به واژه هائی چون به امید بخدا و انشاءالله و گفتارگذشتگان مورد قبول و احتراممان تسلیم میشویم . دیندارانش به حدیث و روایات واستخاره و  روشنفکرنمایانشن به حافظ ومولوی ودیگرسرمایه های موزه افتخاراتمان پناه میبرند . که سرچشمه هردو همان دین و تسلیم بجای خردورزی درحل مشگلات است . شاهد زنده این گفته اینکه درچند دهه اخیربیشترین کسانیکه سالها عمررا صرف آموزش دانش و تخصص در رشته های گوناگون علوم اجتماعی کرده اند از ناتوانی وعدم اعتماد بخود در زمان تصمیم گیری به راه حلهای چند صدسال و چند هزارسال پیش پناه برده اند. غافل ازاینکه  ، اگرآن راهنمائیها ورفتارها در رابطه بامشگلات آن زمان میتوانسته بهترین بوده باشد ، با چه اعتمادی میتواند امروز بکارگرفته شود ؟ آیا مشگل ما مشگل صدسال ودویست سال و پانصدسال گذشته است که راه حلهای صدسال و دویست سال و پانصد سال گذشته جواب آنها باشد؟ مهمتر آنکه در این گردش ایام آن گفتارها ورفتارها که به آن بزرگان نسبت داده میشود  نیز از دستبرد نسلهای میان ما و آنها در امان نمانده وهزاران کس برای پیشرد اهدافشان آن نامها را مورد سوءاستفاده قرار داده و به آن گفتارها  چیزها افزوده ویا از آنها زدوده اند ، همانطورکه امروز نیز شاهد این عمل زشت هستیم .

دلیل محکم این ادعا سخننان امام جمعه مشهد در باره نظرآقای خمینی درعدم مداخله سپاه و بسیج در سیاست است. امام جمعه مشهد بدون هیچ تردیدی آنرا شایعه و دروغ و جنگ روانی میخواند . اماچند روز بعد قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار آقای خمینی به ادعای امام جمعه مزبورپاسخ میدهد .

 

بجاست گفتار هر دو طرف را بادقت بخوانیم تابه میزان درستی آنچه هر روز از بام تا شام میشنویم  آگاهی بیشتری بیابیم. چه بسا اگر این موسسه نبود و یا بهر دلیل نمیخواست و یا اجازه نداشت در باره هر نسبتی که  به آقای خمینی داده میشود موضعگیری کند ، یکی دو نسل آینده چیزهائی را به ایشان نسبت میشد که بفکر نامبرده نیز راه نیافته بود.

« امام جمعه مشهد:

اينکه سپاه و بسيج به‌عنوان نيروي نظامي نبايد در سياست مداخله کنند، حرف دشمنان خداست

علم الهدي گفت: بايد مواظب بود شايعات دروغ، بسيج را از عرصه سياست نظام کنار نزند.

سيد احمد علم‌الهدي در جمع بسيجيان مشهد يکي از جنگ‌هاي رواني دشمن را شايعه‌پراکني‌هاي دروغ خواند و مدعی شد: اين که مي‌گويند سپاه پاسداران و بسيج به عنوان نيروي نظامي نمي‌توانند در سياست مداخله کنند و آن را به امام نسبت مي‌دهند، حرف دشمنان خدا و جريانات فاسدي است که بسيج را سد راه خود مي‌داند.

وي ادعا کرد: معناي اين که بسيج در سياست دخالت نکند، اين است که بسيج سکولار و بي‌دين شود، در صورتي که همه محور بسيج دين، ايمان و اعتقاد به خداست.

امام جمعه مشهد خطاب به بسيجيان مدعی شد: امام رحمة الله عليه هيچ‌گاه چنين چيزي نفرمودند و شما حواستان جمع باشد که مورد سوء استفاده دشمنان قرار نگيريد.

وي تصريح کرد: در همه صحنه‌هاي سياسي بسيج حضور دارد و بايد حضور داشته باشد و من از فرماندهان مي‌خواهم که در جلسات مقابل اين شايعه‌ها مقاومت کنند.
علم‌الهدي خاطرنشان کرد: در زمان انتخابات مجلس دوم يا سوم بود که امام رحمة الله عليه فرمودند نيروهاي نظامي اعمال نفوذ نکنند، يعني مردم را به زور وادار نکنند که به چه کسي راي بدهند، چرا که خلاف انتخابات آزاد است و از اول انقلاب تا به امروز الحمدالله اين کار صورت نگرفته است.

وي ادامه داد: اولين بسيجي و فرمانده بسيج در تاريخ اسلام امام رضا عليه‌السلام است، چرا که در حقيقت ايشان در برابر جريان استکباري و غاصب مامون به عنوان اولين امام و رهبر مانور بسيج را به منصه ظهور گذاشتند.

وي افزود: ما سابقه بسيج را از امام رضا عليه‌السلام داريم و اين که امام خميني رضوان الله تعالي عليه فرمان ارتش 20 ميليوني مي‌دهند، يک نقطه تجربه شده در زندگي سياسي حضرت رضا عليه‌السلام بود.

وي با بيان اين که امام رضا عليه‌السلام در دو جبهه داخلي و خارجي با سلاح سياست، تحليل و مناظره با دشمنان مي‌جنگيدند، يادآور شد: در داخل با جريانات سرآورده از دل شيعه ناب و همچنين جريانات الحادي و التقاطي و در خارج با تهاجم فکري و فرهنگي خارجي در جبهه کلامي مي‌جنگيدند.

علم‌الهدي با بيان اين که اگر ما نسخه بسيج را از امام رضا عليه‌السلام بگيريم، بايد براي تحقق رسالت بسيج از اين نسخه استفاده کنيم، گفت: رسالت بسيج تنها به عنوان يک ارگان نظامي جنگ با دشمن خارجي نيست، بلکه مقابله با جريانات داخلي است.

وي افزود: امروز پس از 29 سال دشمن به اين نتيجه رسيده است که از بيرون نمي‌تواند انقلاب را بين ببرد، چرا که در جنگ 8 ساله اين مساله را تجربه کرد. جنگ، انقلاب را بيمه و نظام را تثبيت کرد، چرا که قبل از جنگ انقلاب ما مثل آب لرزان بود و جريانات مختلف فکري مانند مارکسيست‌هاي ملحد، منافق‌هاي مشرک و فرصت‌طلباني که ماسک دين زده بودند، اما دستشان در دست آمريکا بود از نظام اسلامي سهم‌خواهي مي‌کردند.

عضو مجلس خبرگان رهبري ادامه داد: انقلاب ما به دست کساني بود که طرح انفجار جماران و خاکستر کردن امام را طراحي کرده بودند.
علم‌الهدي تصريح کرد: 8 سال جنگ و خون شهدا معلوم کرد که انقلاب بايد دست چه کسي باشد و امروز کار به جايي رسيده است که مردم حاضر نمي‌شوند يک فرد کمتر از حزب‌اللهي ذوب شده در ولايت را قبول کنند.

امام جمعه مشهد با بيان اين که باب تهاجم خارجي دشمن بسته شده است، گفت: اگر هجوم خارجي صورت بگيرد هم انقلاب قوي خواهد شد و هم دشمن نابود مي‌شود.

وي افزود: از آنجايي که دشمن به دنبال جريانات داخلي است، بنابراين کار بسيج نيز بايد براندازي جريانات منافقانه و مضر باشد، چرا که بسيج پاسدار انقلاب است.

وي خطاب به بسيجيان گفت: شما هر جا هستيد بايد توجه داشته باشيد که جريانات ضد ولايي و آلوده در جامعه رشد نکنند.

وي افزود: جنگ عمليات رواني دشمن اين گونه است که به مقاومت شما حرکت ضد دموکراتيک، ضد آزادي، خشن و چماق‌داري اتلاق مي‌کنند و شما بايد حواستان جمع باشد، سوژه اين عمليات رواني قرار نگيريد، چرا که آن چيزي که براي شماست خشونت نيست، بلكه مقاومت است، يعني نيروي مقاومتي که هيچ‌چيزي نمي‌تواند تکانش بدهد.
علم‌الهدي خاطرنشان کرد: اگر در اين نظام مقاومت شما بسيجيان را از دست بدهيم، همه‌چيز را از دست داده‌ايم، چرا که هيچ قدرتي نمي‌تواند نيروي مردمي و مقاومت شما را به حساب نيروي خودش محاسبه کند.

وي با بيان اين که امروز بسيج يک جريان بومي شده در ميان نسل ماست، گفت: امروز از پيرمرد 85 ساله تا نوجوان 12 ساله بسيجي هستند كه اين پشت دشمن را مي‌لرزاند و اجازه تجاوز به دشمن را نمي‌دهد، چرا که هر آسيبي که به انقلاب برسد، بسيجيان جلوي آن را مي‌گيرند.»
(1)

وحال به موضعگیری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار آقای خمینی توجه کنید.

« حمید انصاری، قائم‌مقام موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) در پی برخی تاویل‌ها و تفسیرها از بیانات حضرت امام درباره نقش نظامیان در قبال انتخابات، نوشتاری را به خبرگزاری دانشجویان ایران ارسال و طی آن به تشریح دیدگاه حضرت امام در این باب و فرامین و وصایای صریح ایشان به سپاه، بسیج و نیروهای مسلح پرداخته است.

نوشتار انصاری به این شرح است:
بسمه تعالی
وفاداران به خط و راه امام خمینی بخوانند!
فرامین و وصایای صریح امام به سپاه، بسیج و نیروهای مسلح
سعى كنید جهات سیاسى در سپاه وارد نشود

هفته بسیج بر بسیجیان بیداردل و بی‏ادعا مبارک باد. چندی است که زمزمه‏هایی در برخی از محافل درباره لزوم تأویل و تفسیر سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی که پیاپی نسبت به مخاطرات جدی دخالت نیروهای نظامی در مسائل سیاسی داخلی مرتبط با احزاب و جناحها و گروهها هشدار داده‏اند به گوش می‏رسد، این اظهار نظرها متأسفانه بر خلاف نص پیامهای صریح و غیرقابل تأویل امام خمینی در حالی مطرح می‏شوند که بیش از چند ماه به انتخابات بسیار مهم مجلس شورای اسلامی نمانده است، از این رو دغدغه دلسوزان انقلاب اسلامی نسبت به یکی از مهمترین دست‏آوردهای انقلاب و نهضت امام قابل درک است؛ اما مهمتر از آن این واقعیت تلخ و دردناک است که هنوز در حالی که بیش از دو دهه از رحلت معمار کبیر این نظام مقدس نمی‏گذرد که سخنان بی‏تکلف و آشکار امام خمینی بعضاً به مضامینی برخلاف منظور امام راحل تفسیر و ترویج می‏شود؛ اکنون که هنوز طنین صدای امام در گوش جان میلیونها تن از پیروان او در جمع یاران نسل اول و دوم انقلاب باقی است و اکنون که هنوز بحمدالله جمع زیادی از رزمندگان و ایثارگران و جانبازان انقلاب که بارها هشدارهای امام خمینی در این باره را مستقیماً از کلام و پیام او شنیده‏اند حضور دارند، اینچنین بعضاً وصایا و هشدارهای او در این باب نادیده گرفته می‏شود چند دهه دیگر وضعیت چگونه خواهد بود.

آنچه را که در ادامه این نوشته خواهید خواند سخن و تحلیل اینجانب نیست، بلکه مستند به عین متن رهنمودها و پیامهای امام خمینی است، اگر هنوز بر سر پیمانهای بی‏شماری که با امام بسته‏ایم وفاداریم و اگر این پیام روشن رهبر معظم انقلاب را باور داریم که «راه ما راه امام خمینی است» باید در آموزه‏ها و هشدارهایی که امام خمینی آنهم از موضع مرجع دینی و رهبر کبیر انقلاب و فرمانده کل قوا خطاب به عزیزان بسیجی و سپاهی و ارتشی فرموده‏اند تأمل کنیم و تکلیف خویش در قبال تأویلها و رویکردهای مخالف آن مشخص سازیم.

اجازه دهید قبل از نقل وصایا و هشدارهای امام، ابتدا نمونه‏ای از تفسیرهایی که اشاره شد را نقل کنم: بنا به نقل سایتهای مختلف خبری، امام جمعه محترم یکی از مراکز استانها در جمع بسیجیان سخنانی فرموده‏اند که مطمئناً از سر تعهد و دلسوزی بوده است اما احتمالاً ایشان تمام مواضع امام خمینی در این‏باره را در اختیار نداشته‏اند. فرازهایی از سخنان ایشان بدین شرح است: «این که می‏گویند سپاه پاسداران و بسیج به عنوان نیروهای نظامی نمی‏توانند در سیاست مداخله کنند و آن را به امام نسبت می‏دهند حرف دشمنان خدا و جریانات فاسدی است که بسیج را سد راه خود می‏داند. معنای این که بسیج در سیاست دخالت نکند این است که بسیج سکولار و بی‏دین شود... امام هیچگاه چنین چیزی نفرمودند و شما حواستان جمع باشد که مورد سوء استفاده دشمنان قرار نگیرید... من از فرماندهان می‏خواهم که در جلسات مقابل این شایعه‏ها مقاومت کنند». این امام جمعه محترم برداشت و تفسیر خود از نهی صریح امام خمینی در این زمینه را محدود به این معنی می‏داند که: «در زمان انتخابات مجلس دوم یا سوم بود که امام(ره) فرمودند نیروهای نظامی اعمال نفوذ نکنند یعنی مردم را به زور وادار نکنند که به چه کسی رأی بدهند، چرا که خلاف انتخابات آزاد است» ـ در ادامه با ملاحظه متن صریح سخنان امام خمینی مشخص خواهد شد که هشدارهای مکرر امام خمینی در این زمینه منحصر به انتخابات مجلس دوم و یا سوم نبوده بلکه به‏عنوان یک اصل تخطی ناپایدار و دستورالعمل و وصیت همیشگی مطرح شده است ـ امام جمعه محترم در ادامه با تأکید بر مبارزات امام رضا(ع) با جریانات الحادی و التقاطی داخلی و تهاجم فرهنگی خارجی و تأکید بر اینکه «ما سابقه بسیج را از امام رضا(ع) داریم» می‏گوید «باید برای تحقق رسالت بسیج از این نسخه استفاده کنیم، رسالت بسیج تنها به عنوان یک ارگان نظامی جنگ با دشمن خارجی نیست، بلکه مقابله با جریانات داخلی است! ... 8 سال جنگ و خون شهدا معلوم کرد که انقلاب باید دست چه کسی باشد و امروز کار به جایی رسیده است که مردم حاضر نمی‏شوند یک فرد کمتر از حزب‏اللهی ذوب شده در ولایت را قبول کنند... از آنجایی که دشمن به دنبال جریانات داخلی است، بنابراین کار بسیج نیز باید برانداز جریانات منافقانه و مضر باشد چرا که بسیج پاسدار انقلاب است، شما هرجا هستید باید توجه داشته باشید که جریانات ضدولایی و آلوده در جامعه رشد نکنند.»

از خوانندگان محترم تقاضا می‏شود در تحلیل و رویکرد فوق و خصوصاً این جمله که نهی از مداخله نیروهای نظامی و سپاه و بسیج در سیاست را حرف دشمنان خدا و جریانات فاسد دانسته‏اند و نسبت آنرا به امام ناروا معرفی کرده‏اند تأمل کنند، چنانکه اشاره شد مدتی است که مکرراً مشابه همین تحلیل این سو و آن سو شنیده می‏شود.

اینک به دقت سخنان و مواضع امام خمینی را در این باره مرور کنیم: امام خمینی در 24 اسفند 1360 یعنی در شرایطی که نه تنها در عرصه جریانات داخلی کشور احزاب نیرومند اسلامی حضور فعال داشته بلکه هنوز جنایتهای سازمان منافقین در اوج بود، و حزب توده و بسیاری از احزاب کمونیستی و ملی‏گرا رسماً و علنی فعالیت می‏کردند، یعنی در شرایطی که اگر قرار بود سپاه و بسیج و قوای نظامی در مسائل سیاسی احزاب مداخله کنند قطعاً آن دوران مصداق بارز آن بوده است اما امام خمینی که بنیانگذار این نظام الهی و پایه‏گذار بسیج و سپاه و ارتش جمهوری اسلامی است با صراحت می‏فرماید: «ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است، این را باید بدانید و شرعاً جایز نیست».

برخلاف برخی تحلیلهایی که اخیراً در مورد لزوم جانبداری بسیج و سپاه از رشد و توفیق احزاب و جناحهای سیاسی خاص و خالص دینی می‏شود امام خمینی در همین سخنرانی ـ و در فرازهایی دیگر که نقل خواهد شد ـ ورود قوای نظامی و بسیج به عرصه مناقشات سیاسی حتی به نفع خالصترین جناحها و جریانهای صددرصد اسلامی را نیز صراحتاً نهی کرده است. امام می‏فرماید:

«من عرض مى‏كنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا كه این افراد در هیچ‏یك از احزاب سیاسى، در هیچ‏یك از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسدار یا سایر قواى مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشوید، در گروهها وارد نشوید اصلاً. تكلیف الهى ـ شرعى همه شما این است كه یا بروید حزب یا بیایید ارتش باشید؛ مختارید از ارتش كناره‏گیرى كنید بروید در حزب، میل خودتان، اما هم ارتشى و هم حزب، معنایش این است كه ارتشى باید از ارتشى‏اش دست بردارد، بازیهاى سیاسى باید توى ارتش هم وارد بشود. در هر گروهى كه وارد هستید باید از آن گروه جدا بشوید، ولو یك گروهى است كه بسیار مردم خوبى هم هستند، ولو یك حزبى است كه بسیار حزب خوبى هست، لكن اصل وارد شدن در حزب براى ارتش، براى سپاه پاسداران، براى قواى نظامى و انتظامى وارد شدنش جایز نیست، به فساد مى‏كشد اینها را. و من عرض مى‏كنم كه كسانى كه در رأس ارتش هستند و كسانى كه در رأس سپاه پاسداران هستند موظف هستند كه ارتش را و سپاه را و سایر قواى مسلح را از احزاب كنار بزنند و اگر كسى در حزب هست، باید او را از ارتش بگویند یا در آنجا یا در اینجا و همین‏طور سپاه پاسداران و همین‏طور سایر قواى مسلح باید وارد در جهات سیاسى نشوند تا انسجام پیدا بشود. اگر وارد بشوید، بالاخره به هم خواهید زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهید ایستاد و نظام را به هم خواهید زد و اسلام را تضعیف خواهید كرد. تكلیف همه شما این است كه با هم باشید بدون اینكه در یك حزب یا در گروهى وارد شده باشید، هر گروهى مى‏خواهد باشد. گروه فاسد كه ان‏شاءاللّه‏، وارد نمى‏شوید، گروههاى بسیار خوب هم وارد نشوید. باید شما مستقل، بدون اینكه پیوند به یك گروهى داشته باشید مستقل باشید و از حزب اللّه‏ تعالى شأنه. ...

این گروههاى اسلامى هم نباید دخالت در امور ارتش بكنند و نباید در آنجا افراد داشته باشد، تا بتوانید یك عضو صالح و یك ارتش و سپاه پاسداران منسجم و صالح و قدرتمند باشید. ورود سیاست در ارتش شكست ارتش است، این را باید بدانید و شرعاً جایز نیست. و من امر مى‏كنم به شما كه یا در ارتش یا در حزب، دوم ندارد كه بخواهید هم ارتشى باشید، هم حزبى، نمى‏شود.»

امام جمعه محترم ـ که اشاره شد ـ سخنان خویش را به مناسبت میلاد امام رضا(ع) در جمع بسیجیان مطرح کرده بود نکته اتفاقی جالب توجه آنکه سخنان زیر از امام خمینی نیز به مناسبت سالروز تولد امام هشتم(ع) در جمع مسئولین نظام ایراد شده است: «همه دنیا كه دنبال این هستند كه ارتششان از امور سیاسى كنار باشد، آنها یك چیزى مى‏فهمند كه مى‏گویند این را ـ ما كه مى‏خواهیم كه سپاه و ارتش جنداللّه‏ باشند و دسته‏بندى نداشته باشند و جهات سیاسى را كنار بگذارند، براى اینكه اگر جهات سیاسى و مناقشات سیاسى در سپاه رفت و در ارتش رفت، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم.»

امام خمینی، همان عزیزی که بوسه بر دست و بازوی بسیجیان و سپاهیان را افتخار می‏دانست و آنان را در خالصانه‏ترین مناجاتهای خویش دعا می‏کرد در همین سخنرانی در روز ولادت امام رضا(ع) با عمق آگاهی که نسبت به خطرهای عظیم ورود قوای مسلح به مسائل انتخاباتی و مسائل سیاسی جناحها داشت فتوا و نظر صریح شرعی خویش را خطاب به اعضای سپاه چنین بیان می‏کند: «براى سپاهیها جایز نیست كه وارد بشوند به دسته‏بندى، و آن طرفدار آن یكى، آن یكى طرفدار آن یكى. به شما چه ربط دارد كه در مجلس چه مى‏گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند كه بین سپاهیها هم باز صحبت هست. خوب! انتخابات در محل خودش دارد مى‏شود، جریانى دارد، به سپاه چه كار دارد كه آنها هم اختلاف پیدا كنند؟ براى سپاه‏جایز نیست این. براى ارتش جایز نیست این. سپاهى را از آن تعهدى كه دارد، از آن مطلبى كه به عهده اوست باز مى‏دارد و همین طور ارتش را. و ما در گفتارمان، در كردارمان كه در محضر خداى تبارك و تعالى واقع است، باید فكر بكنیم...»

امام خمینی در سال 62 خطاب به نماینده خویش در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) و مسئولین سپاه اصفهان می‏فرماید: «...اصفهان مردم خوب و متدینی دارد، آقایان كه آنجا مى‏روند توجه داشته باشند كه به هیچ كس گرایش پیدا نكنند، و سعى كنند سپاه مستقل باشد، البته نسبت به همه با صمیمیت برخورد كنید، سعى كنید اختلاف نظرها را كه در تمام جاهاست به سپاه نكشانید.»

این عین سخن امام خمینی است که زمان تشکیل وزارت سپاه فرموده است: «باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود، که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود جهات نظامی آن از بین می‏رود. همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند»

و امام خمینی در پیام 29 فروردین 1361 خطاب به تمامی نیروهای نظامی چنین می‏نویسد: «از امور مهمى كه باید تمام نیروهاى مسلح از آن پیروى كنند و اغماض از آن به هیچ‏وجه نمى‏توان كرد و باز هم تذكر داده‏ام، آن است كه هیچ‏یك از افراد نیروهاى مسلح، چه رده‏هاى بالا یا پایین در حزب و گروهى با هر اسم و عنوان نباید وارد شوند، هرچند آن حزب و گروه صددر صد اسلامى و به جمهورى اسلامى وفادار باشند. و هر كس در یك حزب و گروه وارد شد باید از ارتش و سپاه و سایر قواى انتظامى و نظامى و قواى مسلح خارج شود. و فرماندهان و مسئولان موظف هستند كه هر كس در یكى از احزاب یا گروههاى سیاسى یا دینى وارد شد به او تذكر دهند كه از حزب و یا گروهها و یا سازمان خارج شود، و اگر تخلف كرد او را از ارتش یا دیگر قواى مسلح اخراج كنند، و همه افراد موظف‏اند چنین اشخاصى را به فرماندهان معرفى نمایند. و باید توجه داشته باشند كه ورود قواى مسلح در احزاب و گروهها و سازمانها، پایه قواى مسلح را متزلزل خواهد كرد و غفلت از این امر موجب پیگرد خواهد بود.»

در برخی از تحلیلها چنین زمزمه می‏شود که نهی و هشدارهای امام مربوط به ارتش و سپاه است و شامل بسیج نمی‏شود همچنین چنانکه نقل شد برخی نهی امام را مربوط به یک دوره خاص در انتخابات مجلس دوم و یا سوم دانسته‏اند، فرازی که ذیلاً نقل می‏شود، از وصیت‏نامه جاوید امام خمینی است که آن را برای همیشه و خطاب به همه وفاداران به راه و رسم انقلاب اسلامی به نسل حاضر و نسلهای آینده نوشته‏اند. اهمیت این موضوع بدان حد بوده است که امام آن را در بندی مستقل خطاب به نیروهای مسلح آن هم در وصیتنامه‏ آورده است که در آن وصایا و خط‏مشیهای اصولی و تأویل‏ناپذیر خویش را به عنوان منشور همیشگی انقلاب اسلامی ابلاغ کرده است.

آنانکه به راه و رسم امام وفادارند و هزاران بار در شعارهای حقیقتاً برخاسته از عمق جانشان از بی‏وفایی کوفی‏صفتان تبری جسته و تا پایان عمر به رهروی راه امام پیمان دارند خصوصاً فارغ التحصیلان «مدرسه عشق»، بسیجیان دریادل و سپاهیان عزیز، تفسیر و منظور امام را از خود کلام امام و از متن وصیتنامه او بجویند که فرمود: «وصیت اكید من به قواى مسلح آن است كه همان طور كه از مقررات نظام، عدم دخول نظامى در احزاب و گروهها و جبهه‏ها است به آن عمل نمایند؛ و قواى مسلح مطلقاً، چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهى وارد نشده و خود را از بازیهاى سیاسى دور نگه دارند. در این صورت مى‏توانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون گروهى مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراى دفاع و مجلس شوراى اسلامى وظیفه شرعى و میهنى آنان است كه اگر قواى مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملى انجام دهند یا در احزاب وارد شوند كه ـ بى‏اشكال به تباهى كشیده مى‏شوند ـ و یا در بازیهاى سیاسى وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند. و بر رهبر و شوراى رهبرى است كه با قاطعیت از این امر جلوگیرى نماید تا كشور از آسیب در امان باشد.»

هرگز فراموش نکنیم آنچه که امام خمینی با بینش ژرفی که عمیقترین مسائل سیاسی گذشته و حال جهان و ایران را می‏شناخت در فراز فوق تکلیف همیشگی سپاه و بسیج در موضوع مناقشات سیاسی و جناحی و در عرصه فعالیتهای انتخاباتی و دیگر زمینه‏های مسائل سیاسی را با وضوح کامل روشن کرده است این وصیت همان کسی است که اسلام را عین سیاست می‏دانست و تفکیک دین از سیاست را هرگز روا نمی‏شمرد. امام با شناخت دقیقی که از شرایط جامعه ایران داشت و با اشرافی که به تکالیف عمومی و اختصاصی اشخاص و نهادها و قشرهای مختلف داشت در مقام راهبری نظام اسلامی و فرمانده کل قوا بخوبی این حقیقت را دریافته بود که نیروهای مسلح عموماً، و بخصوص دو نهاد برآمده از متن انقلاب اسلامی یعنی سپاه و بسیج که حافظان مسلح این مرز و بوم و پاسداران جان بر کف انقلاب اسلامی‏اند هر گاه به وادی مناقشات احزاب و گروههای سیاسی ـ که بطور طبیعی و همواره در جامعه با دیدگاهها و سلایق مختلف حضور دارند ـ وارد شوند بمنزله سم مهلکی است که آنان را از مظاهر وحدت و انسجام ملی و اسلامی به مظهر حمایت از این جناح و آن حزب متنزل می‏سازد و افزون بر خطر اختلافات داخلی که از این ناحیه در درون مهمترین نیروهای حافظ کشور و انقلاب پدید می‏آورد به تدریج آنان را از حمایت افکار عمومی تمامی اقشار ملت که لامحاله دارای گرایشات مختلف و متکثر می‏باشند محروم می‏سازد. و خدای ناکرده اگر رویکرد اصولی که برگرفته از خط‏مشی امام و مقام معظم رهبری بر بی‏طرفی قوای مسلح نسبت به مناقشات سیاسی و انتخابات و تعاملات احزاب و گروههای درون نظام تاکنون حاکم بوده است، به‏تدریج تحت تأثیر تفسیر و رویکردهای جناحی و سیاسی تغییر کند و عزیزانی که سرمایه‏های بی‏بدیل حراست از کیان ملک و ملت و انقلابند به عرصه منازعات جناحها کشیده شوند و در انتخابات با توجیهاتی همچون تکلیف شرعی و انقلابی برخلاف صریح وصایای امام و رهبری به نفع این گروه و آن گروه وارد میدان شوند یقیناً به کیان جایگاه رفیع ایشان در نزد افکار عمومی و همچنین به سلامت روندی که طبق نظر امام و رهبر انقلاب، حراست از سلامت آن واجب شرعی و عینی است صدمات جبران‏ناپذیر وارد خواهد شد. البته آنچه که گفته شد صرفاً دغدغه‏هایی است پیشگیرانه که قطعاً فرماندهی معظم کل قوا و مسئولین و سرداران متعهد و آگاه سپاه و بسیج و یادگاران دفاع مقدس کاملاً مراقبند و انشاءالله هیچگاه چنین اتفاقی نخواهد افتاد.

اینکه گفته شده است نهی امام از دخالت نیروهای مسلح و بسیج در سیاست منحصر به انتخابات دور دوم و یا سوم بوده، آنهم با این تعبیر که منظور امام جلوگیری از به زور وادار کردن مردم برای رأی دادن در انتخابات بوده است در پاسخ باید گفت اولاً شأن ملت بزرگ ایران و امام آزادیخواه آن و شأن عزیزان سپاهی و بسیجی و ارتشی در دوران انقلاب اسلامی همواره بالاتر از آن است که فرمانده کل قوا از آنان بخواهد که به زور کسی را وادار به رأی دادن نکنید. این ادبیات مربوط به دوران طاغوت و زمانی بود که مردم هیچکاره بودند و به تعبیر امام، زور سرنیزه حکومت می‏کرد، ثانیاً همانگونه که در سخنان امام مشاهده می‏کنیم مبنای ایشان در هشدارها و نهی مذکور و وصیتنامه خویش مبنای استدلالی و منطقی است که اساس آنرا پیش‏گیری از خطرات مهلک ورود مناقشات سیاسی و گروهی در قوای مسلح تشکیل می‏دهد. اگر در انتخابات نیز که مصداق بارز فعالیتهای سیاسی جامعه است امام خمینی تذکرات خویش را مؤکداً بیان کرده‏اند از همین باب است که مبادا اعضای قوای نظامی کشور به عنوان تکلیف دفاع از احزاب صد در صد اسلامی و به عنوان مقابله با جریانهایی که از دیدگاه جناحی، آنها را منحرف و آلوده و یا نامحرم می‏دانند و در مسائل انتخابات و جناح‏بندیهای آن به نفع یک جریان وارد شوند. پرسش و پاسخ زیر که در شفافترین وجه ممکن صورت گرفته است حجت را بر همه پیروان امام تمام می‏کند که منظور از این هشدارها چیست. پس از شهادت نماینده امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (شهید محلاتی)، جانشین وی در سپاه طی نامه‏ای به امام خمینی می‏نویسد: «]با فرا رسیدن ایام انتخابات مجلس شوراى اسلامى و امر موهکد حضرتعالى در مورد عدم ورود نیروهاى مسلح در مناقشات سیاسى استدعا دارم به دلیل ابهاماتى كه براى بعضى برادران پیش آمده است، در صورت امكان پاسخ دو سؤال ذیل را مرقوم فرمایید: 1ـ مسئولیت رسیدگى به مسئله عدم ورود نیروهاى سپاه و بسیج در مناقشات سیاسى بر اساس حكم حضرتعالى بر عهده نماینده حضرتعالى و شورایعالى سپاه بوده است. آیا اینجانب به عنوان جانشین نمایندگى حضرتعالى در مورد رسیدگى به تخلفات در امر انتخابات كه مصداق روشن عدم ورود در مناقشات سیاسى است مسئولیتى دارم یا خیر؟ 2ـ آیا این حكم، خاص سپاه كشورى (سپاه قدیم) است یا شامل نیروهاى سه گانه سپاه كه به امر حضرتعالى تشكیل شده است نیز مى‏باشد؟

امام خمینی نیز در پاسخ چنین می‏نویسند:
بسمه تعالى
در مورد مسئله اول جنابعالى مسئول مى‏باشید. و در مورد دوم، حكم شامل همه سپاه ـ سپاه قدیم و نیروهاى سه‏گانه سپاه مى‏باشد.
66/11/19 ـ روح‏اللّه‏ الموسوى الخمینى»

نکته آموزنده آنکه امام خمینی که می‏خواست بسیج و سپاه و ارتش مظهر وحدت و انسجام و همبستگی ملی باشند و نه عرصه مناقشات سیاسی و جناحی، به عنوان فرمانده کل قوا خود ایشان بیش از همه عامل به این سفارش اکید بود. فرمان ایشان در اوج منازعات سیاسی و جبهه‏بندیهای گروهها در کشور، خطاب به اعضای دفتر خویش و پاسداران بیت چنین است:

«من اخطار مى‏كنم به تمام كسانى كه در دفتر هستند و یا در دفتر و منزل اینجانب مى‏آیند كه باید با كمال بیطرفى و بى‏نظرى عمل كنند، و هیچ گفتار یا كردارى كه از آن انتزاع طرفدارى از اشخاص یا گروهها و مخالفت با اشخاص، یا گروهها گردد به جا نیاورند؛ و تخلف از این امر، مخالف شرع و مصلحت انقلاب اسلامى است. و كسانى كه بخواهند تخلف كنند نباید در دفتر یا منزل اینجانب بمانند. و نیز به پاسداران اطراف منزل اخطار مى‏كنم كه حق ندارند تعرض و خلاف آداب اسلامى با اشخاص از هر گروهى هستند، روحانیون معظم و شخصیتهاى دولتى و انقلابى، رفتار كنند.»

تدکر این نکته ضروری است که در ادبیات امام خمینی«بسیج» در دو معنای عام و خاص بکار رفته است: در معنای عام آن، مراد فرهنگ بسیجی است که نمایانگر اوج معنویت و اخلاص، دفاع از ارزشها و مقاومت تا حد جانبازی در راه اهداف الهی و مشارکت همه جانبه در دفاع از کشور در مواقع خطر و تجاوز دشمنان است؛ در این معنا بسیج شامل همه آحاد ملت است اما آنجا که امام در کنار دیگر قوای نظامی از بسیج نام برده‏اند و از موضع فرماندهی کل قوا خطاب به ایشان رهنمود داده‏اند ـ نظیر فرازهایی که در این مقاله نقل شد ـ منظور امام: سازمان بسیج و اعضای رسمی آن است که به عنوان بازوی مسلح سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارای هویت سازمانی مشخص و وظایف قانونی معین می‏باشند. فتاوا و فرامین امام مبنی بر حرمت ورود بسیج و دیگر قوای نظامی در مناقشات سیاسی و احزاب و گروهها مربوط به همین معنای خاص از بسیج می‏باشد.

چه آنکه کوشش برای اقتدار و اعتلای روزافزون ارتش و بسیج و سپاه سربلند همواره مورد سفارش اکید امام بود و می‏فرمود:

«من تا آخر پشتیبان ارتش و سپاه و بسیج خواهم بود و تضعیف آنان را حرام می‏دانم»

این افتخار برای عزیزان سپاهی و بسیجی کافی است که امام فرمود: «شما فرزندان دفاع مقدس و پرچمداران عزت مسلمین و سپر حوادث این کشورید»

در پایان مقاله، این گل‌واژه‏های زیبا از کلام دل‏انگیز را به مناسبت هفته بسیج تقدیم بسیجیان وارسته و وفادار به وصایای امام می‏کنم که فرمود: بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمرى است كه شكوفه‏هاى آن بوى بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق مى‏دهد. بسیج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهیدان گمنامى است كه پیروانش بر گلدسته‏هاى رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده‏اند. بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاك اسلامى است كه تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى‏نشانى گرفته‏اند. بسیج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‏اند. » (2)

.دامنه این نسبت دادن ها نه تنها به رفتگان که به زندگان نیزکشیده شده است .  عجبا که این مدعیان در این استنادها وافزودن و کم کردن و تحریفها ها لحظه ای هم فکر نمیکنیند  که این ادعاها چه تضادهائی میتواند با دیگر نظریات منتسب داشته و چه زیانهائی به ارزش و احترام او در نزد مردم وارد آورد  . باشد تا,این فرصت تاریخی را ،که در این آشفته بازارادعاهای قدرتمردان امروز و,دامنه گسترده ای که وسائل ارتباط جمعی برای آگاهی همگان دردسترس ما قرار داده است غنیمت شماریم وخرد « عقل پرسشگر» مانرا را متوجه گفتارهای گویندگان از هرطیف که باشند بکنیم وهر سخن را تنها بدلیل ارادتی که به گوینده آنسخن و یا نسبت آن به بزرگان مورد احترممان نپذیریم.  .  باشد در گفتن و نوشتن روزی جایگاه خود را بشناسیم ودانسته و یا ندانسته سبب گمراهی خود ودیگران نشویم.. باشد درخیال وروئیا برای خود مدینه فاضله ای نسازیم و بتبلیغ آن نپردازیم ,که چنین کاری خود فریفتن است و خود فریبی زیانبارترین نوع خدعه است.  باشد ,بود را در نبود  و آفتاب را در تاریکی نجوئیم. 

اما روی سخن باشماست که به انتخاب امثال من از فرزانگان قدرتمردان کشورما هستید . من سخنان سنجیده ومستدلل از شما زیاد شنیده وگاه هم با بازگوکردن و دفاع ازآن گفتارها اماج حملات دیگران قرار گرفته ام . اما گفتارهای شما در مشهد که قسمتی از آن در زیرآورده میشود پرسشهائی بوجود

آورده است که باید خود جواب گو باشید.

سخنرانی آقای خاتمی

من گفتارشما را که بانام « دروغ گفتن به مردم بزرگترین فساد در جامعه اسلامی است » و در سایت (امروز . بتاریخ پنجشنبه 22.11.2007 قسمتهائی از آنرا آورده است ) نیز در اینجا بدون تغییر می آورم و سپس به برسی فرازهائی ازآن خواهم پرداخت.

 

« سيد محمد خاتمي در جمع مردم مشهد:

دروغ گفتن به مردم بزرگترين فساد در جامعه اسلامي است ....

امروز:رییس جمهور سابق کشورمان گفت: : ما خواستار حضور مردم در انتخابات و تشكيل مجلس آگاه، مومن، شجاع، داراي درك كارشناسانه و آشنا به مطالبات مردم اعم از حقوق و آزادي‌ها و نيازها، تلاشگر براي حفظ اسلام و عزت ملت، دفع توطئه‌ها از كشور، ارتقا ظرفيت و شخصيت ملت و كشور در عرصه‌هاي جهاني هستيم

به گزارش سایت امروز به نقل از روابط عمومی بنیاد باران ،حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی كه در آستانه ميلاد امام رضا(ع) به دعوت مجمع روحانيون مبارز استان به مشهد سفر كرده است شامگاه چهارشنبه در سالن شهيد بهشتي اين شهرگفت: امام رضا(ع) مظهر عقلانيت اسلام است؛ حضرت علي‌ابن موسي الرضا(ع) دو كار عمده در حوزه اسلام انجام داد.

وي عرضه و ارائه جنبه عقلاني و معنوي دين خدا و حقيقت دين و نيز تبيين پايه‌هاي نظري و اجتماعي سيستم مطلوب حكومت عدل اسلامي با محوريت امام معصوم را دو اقدام مهم امام رضا(ع) دانست.

سید محمد خاتمي گفت: امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در دوره برزخي تحول حكومت اموي و عباسي مجالي يافتند تا چهارچوب اساسي نظام حقوقي و اسلامي را از ديدگاه شيعي شكل داده و تثبيت كنند و امام رضا مظهر عقلانيت اسلام باشد.

وي با بيان اينكه دراين زمينه حوزه‌هاي علميه و مجامع ديني ما كم كار كرده‌اند افزود: آنگونه كه در تبيين نقش امام صادق(ع) و امام باقر(ع) در تثبيت حقوق اسلام فعاليت شده بايد امروز در نقش امام رضا(ع) در تبيين عقلانيت اسلام و نشان دادن چهره مطلوب نظام سياسي و اجتماعي اسلام تلاش شود كه اين امر دستاوردهاي زيادي براي جامعه ما خواهد داشت.

وي در ادامه با اشاره به رد پيشنهاد خلافت از سوي امام رضا(ع) در توضيح علت اين اقدام امام گفت: اگر به سيره پيامبر(ع) و امام علي(ع) رجوع كنيم مي‌بينيم كه‌امام‌صادق(ع) هم پيشنهاد مشابهي را در جريان سرنگوني ديكتاتوري اموي از سوي سياه‌جامگان نپذيرفت و پيامبر(ص) هم وقتي حكومت تشكيل داد كه همه مردم مدينه با او بيعت كردند و همه از او خواستند.

رييس بنياد باران افزود: امام رضا(ع) هم پيشنهاد خلافت مامون را نمي‌پذيرد و خطاب به او مي‌فرمايد "اگر خلافت حق توست نبايد آن را به ديگري ببخشي و اگر حق تو نيست چرا چيزي را كه از آن تو نيست مي‌بخشي." وي گفت: از ديدگاه اين بزرگان، حكومت اسلامي در صورتي مشروع است كه مورد رضايت همه اقشار جامعه باشد.

وي افزود: از ديدگاه شيعي و اسلامي اگر گروهي به زور متوسل شده و حكومت را به دست بگيرد حتي اگر حكومت‌كنندگان انسانهاي شايسته‌اي باشند آن حكومت مطلوب نيست.

خاتمي ادامه داد: اگر حكومت بدون اتكا به راي مردم از طريق تزوير به دست آمده باشد مطلوب نيست. امام رضا حكومت تضميني مامون باشد را نه به انتخاب و راي مردم، نمي‌پذيرد.

وي در ادامه با اشاره به اينكه امام خميني(ره) در اوج فساد حاكم آمد و در راس يك انقلاب قرار گرفت افزود: آنچه كه از دل اين انقلاب اسلامي برون آمد و مردم به آن راي دادند جمهوري اسلامي بود.

رييس جمهور سابق کشورمان ادامه داد:امروز كساني مي‌گويند "راي مردم مفهوم ندارد و به هر قيمتي كه هست بايد بر مردم حكومت كنيم."


وي افزود: اين در حالي است پيشنهاد جمهوري اسلامي در آن زمان و اينكه امام خميني(ره) ميزان را راي ملت دانستند خود ريشه‌اي مهم و اساسي است كه سبب شده جنبش اسلامي مردم ايران از جنبشهاي ظاهري و تو خالي ديگري كه به نام اسلام است، جدا شود.

وي تصريح كرد: از دل انقلاب شما جمهوري اسلامي برخاست و اما از جنبش‌هاي پوچ آنان عمارت اسلامي افغانستان.

او گفت: از دل اين انقلاب حكومت مظلوم برآمده نه حكومت جباران بر بردگان، حكومت مردم آزاده، متفكر و مومن خويشتن.

خاتمي گفت: در بينش اسلامي امام پاسدار عدل و محور جامعه عدل بنياد است و خداوند هم مي‌فرمايد "پيامبران را فرستاديم و كتابها نازل كرديم و صاحب قيام ناس(مردم) هستند.

رییس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها وتمدنها اظهار داشت: پيامبران نيامدند كه چيزي را به زور بر مردم تحميل كنند آمده‌اند آگاهي دهند، اراده‌ها را تقويت و ايمان را بالا ببرند تا خود مردم عدل را پياده كنند و آنگاه امام معصوم پاسدار، نگهدار و نگهبان عدل باشد.

وي با بيان اين حديث كه امام بايد جهان را پر از عدل كند افزود: حكومت بايد متكي بر آرا و نظرات مردم باشد، پيشنهاد جمهوري اسلامي يك پيشنهاد خلق‌الساعه نيست، پيشنهادي اساسي است زيرا اگر ما خواهان جمهوري هستيم، تعيين‌كننده راي ملت است.

سید محمد خاتمي ادامه داد: ما به عنوان يك مسلمان و انقلابي و انساني كه خواستار عزت و عظمت اسلام و مسلمانان است از حقوق و آراي مردم دفاع مي‌كنيم.

وي در اين راستا آنچه اهميت دارد تقويت نهادهاي مردمي در جمهوري اسلامي دانست و گفت: ما خواستار پيشرفت و توسعه همه جانبه كشور بر مبناي مشاركت و حضور همه جانبه مردم هستيم.

رییس بنیاد باران افزود: ما خواستار عدالت هستيم اما عدالت به معنای توزیع فقر نيست و جامعه‌اي مي‌خواهيم كه در آن ثروت باشد اما اين ثروت عادلانه توزيع شود.

وي بزرگترين فساد در جامعه اسلامي را دروغ گفتن به مردم و بدترين فسادها را تحقير آنان و اجازه ندادن به آنها تا راي خود را آزادانه اعلام كنند، دانست.

خاتمی گفت:" ما معتقد به دفاع از راه امام خميني(ره) و جمهوري اسلامي هستيم و كساني را دلبسته انقلاب نمي‌دانيم كه حاصل انقلاب يعني جمهوريت نظام اسلامي را قبول ندارد."
خاتمي در آستانه انتخابات مجلس گفت: ما خواستار حضور مردم در انتخابات و تشكيل مجلس آگاه، مومن، شجاع، داراي درك كارشناسانه و آشنا به مطالبات مردم اعم از حقوق و آزادي‌ها و نيازها، تلاشگر براي حفظ اسلام و عزت ملت، دفع توطئه‌ها از كشور، ارتقا ظرفيت و شخصيت ملت و كشور در عرصه‌هاي جهاني هستيم.

وي ابراز اميدواري كرد: ملت با همه وجود براي ايجاد چنين مجلسي تلاش كند و همه مسوولان و دست‌اندركاران به دفاع از اسلام و جمهوري اسلامي و راه امام، راههاي برگزاري انتخاباتي سالم و آزاد را فراهم كنن» (3)

 در اینجا توجه خوانندگان را بگفتار شما جلب نمایم ، تا اگر درک من از سخنان شما اشتباه است ,به من منت گداشته و با توضیحات خود راهنمائیم فرمایند. 

شما گفته اید :« در اشاره به رد پیشنهاد خلافت ازسوی امام رضا و امام علی میبینیم که امام صادق هم پیشنهاد مشابهی را در جریان سرنگونی دیکتاتوری اموی از سوی سیاه جامگان نپذیرفت ., امام رضاهم  پیشنهاد خلافت مامون را نمیپذیرد » وخطاب به او می فرماید.:«  اگرخلافت حق توست نباید آنرا بدیگری ببخشی و اگر حق تو نیست ,چرا چیزی را که از آن تو نیست میبخشی »و شما اضافه کرده اید :« از دیدگاه این بزرگان حکومت اسلامی در صورتی مشروع است که مورد رضایت همه اقشار باشد.»و میگوئید امام رضا حکومت تضمینی مامون را که نه به انتخاب و رای مردم است نمی پذیرد.».

دراین سخن که آیا پیشنهاد سیاه جامگان همطراز پیشنهاد خلیفه باشد جای تامل است . اما اینکه عدم قبول خلافت آنهم چون به رای مردم نبوده است, دقت بیشتری برمی انگیزد پرسشهای بسیاری بوجود می آورد.

اگر کسی به رضایت مردم مدینه به تاسیس حکومت اسلامی بوسیله پیغمبر استناد کند ,لازم است که شرایط آنزمان و جمعیت شهرمدینه را درآن دوران نیزاز نظر دور ندارد.  اگرپیغمبر در مدینه( با جمعیت محدود یک شهر ,در 1450سال پیش , که گفته شده است مرکب از حد اکثر هزار ودویست خانوار بوده ) با رضایت وبیعت( رای) مردم حکومت برقرارکرد, آیااین کار در زمان امام علی و امام رضاهم امکان پذیر بود.؟  آیا جمع کثیری ( مردم ایران و مصر و سوریه) که اکنون جزئی از امپراطوری اسلام در سال سی ام هجرت هستند به حکومت امام علی رای دادند ؟ که یکصد وپنجاه سال پس ازآن امام رضا بدان دلیل خلافت را نپذیرفته باشد ؟  اصلا اگر خواست قلبی آن امامان هم بود آیا در شرایط آنزمان چنین کاری عملی بود ؟. آیا مذهب شیعه که با شناخت حق حکومت نسل اندر نسل در خانواده امام علی بر سرزمینهای اسلام ازدیگر مذاهب دین اسلام تمیزداده میشود وآنرا امری الهی میداند, جائی برای انتخاب کردن میگذارد.؟  . این تضاد حل نشدنی ی انتخاب مردم را, چه بارضایت وچه از ناچاری چگونه میتوان با مقام الهی امام به حکومت حل کرد. ؟ . آیا عدم قبول حکومت از طرف امام علی و امام رضا , مقام و وظیفه ای را که از طرف خداوند مقرر شده است,نمیتوان به نافرمانی وسرپیجی از اوامر الهی تعبیرکرد  ؟ .. تضاد مشابهی نیز در حق مردم بر انتخاب امام حاکم که به امرخدا منصوب شده است پیش میآید و مردم در نصب او نمیتوانستند اثر گذار باشند . مگر نه آنکه ,.آنچه از مردم خواسته شده است, اطاعت از امام است , نه انتخاب امام. ؟

اما آنجا که گفته اید امام رضا عقلانیت اسلام را نشان داده است و  به خلیفه وقت گفته اند که اگر خلافت حق توست که نباید بدیگری ببخشی نیز درمصاف با عقل پذیرفته نیست ..بنظرنگارنده , این گفته چون با عقلانیت مغایراست .نمیتواند گفتارامام باشد . زیرا اول اینکه انسان هرچه دارد میتواند بدیگری ببخشد مگرانسانهای دیگری که بااو نسبت دارند که در آنصورت بایدرضایت آنها را بدست آورد.  دوم اینکه خلافت تنها یک حق نیست بلکه یک وظیفه است . اگر کسی بداند که دیگری این وظیفه را بهتر از او انجام میدهد و حاظر است بپذیرد ,اگرواگذار نکند و کناره گیری نکند عملی ناشایست در حق خود وخیانت نسبت بهمه جامعه کرده است. دیگر اینکه اگرغاصبی زمانی پس از غصب متوجه عمل خلاف خود شد آیانمیتواند ونباید اجازه داشته باشد, موردغصب شده را بصاحبش برگرداند ؟

پرسش دیگری که در رابطه با گفتار شما  پیش میآید اینکه, اگر پیشنهاد مامون و رد پیشنهاد از طرف امام رضا بر همان استدلال( اگر مال تو نیست که نمیتوانی ببخشی ) باشد باید  پرسید که چطور نیابت (جانشینی و تصاحب ) آن ایرادی نداشته و امام رضا در جایگاه ولیعهدی مامون مشغول رتق و فتق امور شده است.؟

با این پرسش و پاسخ سئوالی دیگر برای بیشتر شیعیان پیش میآید که اگر خلافت حق امام است  چرا حالا که به او تقدیم میشود نمی پذیرد  ؟ویا چرا قبول امر خدا را تا مرگ خلیفه غاصب بعقب می اندازد.. ؟  و یا چگونه امام بر حق میتواند خلافت را نه  , ولی جانشینی خلیفه غاصب را قبول کند ؟ .ورضایت دهد که خلیفه تا زنده است برخلاف رضایت خدا ومسلمانان بر آنان حکمرانی وستم کند ؟

دیگر آنکه,اگر امام رضا خلافت مامون را حکومتی ناحق وخلاف رضایت مردم میداند و نمیپذیرد پس جانشینی همان خلیفه را بچه دلیل خلاف نمیداند وقبول میکند ؟ اگر خلیفه همان روز ویا بعدها ,بهرحال قبل از فوت امام رضا میمرد و یاکشته میشد.تکلیف دستگاه خلافت و تکلیف ممالک اسلامی و مسلمین چه میشد  ؟آیا امام باید خلافتی را که رضایت مردم درآن شرط لازم است و در آنزمان وجود نداشت بهمان شکل باطل که بود بعهده میگرفت ؟  ویا خلافت را رها میکرد ؟  و یا ادامه آنرا مشروط به یک همه پرسی از مسلمانان پراکنده در وسعتی بیشتر ازامپراطوری ایران و رم مینمود ؟.  البته دراتنخابی آزاد وبا امکان حق شرکت نامزدهائی دیگر ,چون در غیر اینصورت انتخاب معنی نداشت ! آیا قبول نامزدی دیگربتنهائی حقانیت الهی امام را زیر سئوال نمیبرد ؟. آیا در شرایط آن زمان امکان برگذاری چنین انتخابی محال نبوده است.؟.در این رابطه میتواند پرسشهای بسیاری پیش آید که همگی بی جواب خواهد ماند 

جوابی که برای همه پرسشهای بالا و موارد مشابه میتواند به ذهن برسد شاید این باشد که امام بمصلحت روزعمل کرده است صلاح را در عدم قبول یکی وقبول دیگری دانسته است.  برای حفظ جایگاه و احترام بزرگان دین باید پذیرفت که امامان همه به مصلحت روزعمل کرده اند.   در غیر اینصورت نمیتوان هم صلح امام حسن وهم جنگ امام حسین را که اولی با بیش از چهل هزار سپاهی ی آماده جنگ صلح را مصلحت دانست , و دیگری بدون سپاه, جنگ و شهادت  خود وهمه بستگانش را انتخاب کرد توضیح دیگری داد.

 باید پذیرفت که آنها به مصلحت روزعمل کرده اند. . امروزچون آنروز نیست و جهان هم جهان 1400 سال پیش نیست , درسی که از رفتاروتصمیم آن بزرگان میتوان گرفت باید این باشد که شرایط زمان خود را درک کنیم و با راهنمائی های عقل مجرد ومستقل صلاح خود و جامعه را برگزینیم. 

اینگونه روایات و حدیثها درهمه ادیان هست.  .بیشترکتابهای مذهبی از دیدگاه عقل کنونی درچنین موقیتی قراردارند .  درجهان امروز دین بعنوان یک استوره برای انسان قابل پذیرش و احترام است . کوشش در اثبات حقانیت هراستوره ای آنرا بمیدان داوری علم وخرد آوردن است و.داوراین آزمون در تشخیص درستی و نادرستی آن عقل مجرد انسان در این زمان است وشرایط حاکم بر مناسبات امروزاست, نه عقل و شرایط پنجاه سال پیش و نه هزاره ای پیش ازاین. . عقل آنگاه حکم به درستی چیزی میکند که نخست تمام درهای شک و تردید راببندد.و برای هر پرسشی پاسخی قابل قبول در سطح دانش وفهم  آن زمان داشته باشد.

بزرگان همه ادیان سالهاست راهنمائی های خردمندانه انبیاء را تبلیغ میکنند ,ولی از آن سرمشقی برای همه زمانها نمیسازند.و بدین وسیله توانسته اند احترام بزرگان ادیان را از دایره قضاوت مردم خارج کرده و احترام و ارادت پیروان را حفظ وایمان وامید های آنها را دستخوش تردید ننمایند.و به دایره آزادی ومسئولیتی که خداوند برای فرد فرد انسانها قائل شده است  تجاوز نکنند.   باشد که ما نیز بزرگان دین رابیش از این  به میدان این آزمایش  نبریم وبحقوق دیگران تجاوزنکنیم.

اما به باوربسیار کسانیکه با نام و موضعگیری های شما در اینمدت آشنایند وشما را از فرزانگان مبلغین اسلام و واقع گرا میدانند .شاید صلاح ملت ایران, که شما هم عضوی از آن هستید, در این باشد که راه عقلانیت خود را ادامه دهید و استناد و اثبات نوشتارهائی این چنان را به دیگران واگذارید.

 

پ. بهمن

چهارشنبه  ۷ آذر ۱٣٨۶ -  ۲٨ نوامبر ۲۰۰۷

 

زيرنويس:

 

1ـ  امام جمعه مشهد: اينکه سپاه و بسيج به‌عنوان نيروي نظامي نبايد در سياست مداخله

 کنند، حرف دشمنان خداست

http://emruz.info/ShowItem.aspx?ID=11151&p=1

 

2 ـ  پاسخ قائم‌مقام موسسه تنظیم و نشر آثارامام به ادعاهای امام جمعه مشهد؛ منع صریح

سپاه و بسیج از فعالیت سیاسی و انتخاباتی توسط امام ـ

1386/09/05

به نقل از سايت امروز

 ـ http://emruz.biz/ShowItem.aspx?ID=11253&p=1

 

3 ـ سيد محمد خاتمي در جمع مردم مشهد: دروغ گفتن به مردم بزرگترين فساد در جامعه اسلامي است ....

به نقل از سايت امروز

http://www.emruz.biz/print.aspx?ID=11157