نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

ترکیه، الگويی نو در جهان اسلام
نهضت آزادي ايران
سه شنبه 30 مرداد 1386
Tues 21 Aug 2007

تجدید پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات زودهنگام مجلس ملي ترکیه نشان از تثبیت جایگاه اسلامگرایان در ساختار سیاسی ترکیه دارد. تاكنون، که در حدود 6 سال از نخستين پیروزی انتخاباتی این حزب در انتخابات سال 2002 با كسب 4/34 درصد كل آرا و تشکیل دولت به نخست وزیری «رجب طیب اردوغان» می‌گذرد، اسلامگرایان نشان داده‌اند که به خوبی از عهده مديريت یک کشور مدرن برمي‌آيند و از توانمندي بالايي در اداره امور اقتصادی و سیاسی برخوردارند. بر اين پايه، حزب ياد شده توانست در انتخابات اخير، با كسب 7/46 در صد كل آرا، 340 كرسي از 550 كرسي مجلس را به دست آورد.

در این دوران ـ که غرب با تمام نيرو از یک سو حکومت های ناسالم و غیردموکراتیک خاورمیانه را نماد حکومت اسلامی و از سوی دیگر بنیادگرایان تروریست را نماد مسلمانان معرفی می کند ـ پیروزی اسلامگرایان مدرن
 در ترکیه می‌تواند به عنوان یک الگو در جهان اسلام شناخته شود. تجربه ترکیه در ساختن الگویی نوين از حکومت در جهان اسلام که تعامل دوسویه اسلام و مدرنیته را به نمایش می گذارد، راهبرد دیرینه روشنفکران دینی ایران
 در صد سال گذشته بوده است. اگرچه هنوز برخی از مسائل مبهم مانده و شکل مطلوب يا آرماني این الگو قوام نیافته است، تجربه برادران ترك موجی از امید را در میان اسلامگرایان نوگرا در سطح منطقه پديد آورده است.
 پیش بینی می شود كه تلاش‌های آینده این نحله فکری در همه کشورهای اسلامی بتواند نگرش جهانیان را نسبت به اسلام از یک مكتب خشونت طلب و عقب افتاده به یک مكتب نوگرا و طرفدار صلح تغییر دهد. 

نهضت آزادی ایران، با گرامی داشتن این تجربه مبارك در کشور همسایه ایران، در این بیانیه به تحلیل علل و عواملي پیروزی «حزب عدالت و توسعه» ترکیه مي‌پردازد. طبيعي است كه تجربه گسترش ارزش‌های سکولاریسم در ترکیه، كه گروه های اسلامگرا و لائیک هر دو بر آن‌ها تاکید دارند، می تواند پرسشهاي ذهني بسیاری را درباره مفهوم سکولاریسم برانگيزد. به نظر می‌رسد که روشنفکران دینی باید بيش از پيش بر روی این مفهوم تامل کرده، زوایای تاریک آن را برای مردم بگشایند.

در طول سالهای رشد و پیشرفت اسلامگرایان در سیستم حکومتی ترکیه، تورم 110 درصدی سال 1980، که در سال 2002 به 9/44 درصد رسیده بود، در دوره نخست ریاست جمهوری آقاي طیب اردوغان و حاكميت حزب عدالت و توسعه به 7/7 درصد در سال گذشته رسید و همزمان نرخ رشد اقتصادی در سال 2005 به 6/7 درصد صعود کرد. درآمد سرانه مردم ترکیه، که در سال 2001، برابر 2123 دلار بود، در سال 2006 به 5477 دلار رسید.

توفيق اسلام‌گرايان تركيه در رشد اقتصادي كشورشان، ايجاد فضاي آزاد سياسي و بهبود كيفي زندگي مردم در دوره پيشين، بي‌ترديد در گرايش مردم تركيه به سوي حزب يادشده در اين دوره نيز اثرگذار بوده است. افزايش نرخ رشد اقتصادي و كاهش ميزان بدهي‌هاي خارجي از 4/78% توليد ناخالص ملي در سال 2002 به 8/44% در سال 2006 از نقاط قوت مديريت اين حزب اسلامي در دوره پيشين زمامداري آن است. همچنين، نحوه برخورد دولت اسلامگرا با مخالفانش نيز قابل تعمق است. يادآور مي‌شويم كه هيچ روزنامه‌اي در اين دوره به علت يا بهانه مخالفت
 با سياست‌هاي دولت توقيف نشد و فعاليت هيچ حزبي نيز به همين دليل متوقف نگرديد، كردها نيز، كه تا پيش از آن همواره در تضاد با حكومت بودند، توانستند در مجلس تركيه داراي فراكسيون شوند. به علت همين شيوه مديريت، در هيچ دوره‌اي عضو شدن تركيه در اتحاديه اروپا تا اين حد براي تركها قابل دسترسي نگرديده است.

 

سکولاریسم، لائیسیسم و اسلامگرایی

به نظر می رسد كه استفاده از واژه «سکولاریسم» به جای «لاييسيسم» در ادبیات سیاسی ایران یک اشتباه سهوی و عمومی است. مفهوم سکولارسيم، که به اوایل دوران مسیحیت در روم بازمی گردد، برای نخستين بار دررابطه
 با تفکیک مالیات امپراتور از مالیات کلیسا مطرح شد. بدین ترتیب، سکولاریسم یک مفهوم سیاسی در ارتباط با قدرت و حکومت بود. در این معنا، سکولاریسم به جدایی نهاد دین (کلیسا) از نهاد حکومت (دولت) اتلاق می شود. ریشه اين تفكر نیز، به گفته بسیاری از متفکران به حضرت مسیح (ع) که گفته بود: "کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا واگذارید"، باز مي‌گردد.

اما «لايیسیسم» جنبشی بود که پس از قرون وسطی و همزمان با رنسانس آغاز گشت و واکنشی در برابر اختناق مذهبی و تفتیش عقاید در قرون وسطی بود. جنبش لايیسیسم بسیار فراتر از حوزه سیاست به نوعی دین زدایی
 در تمام عرصه های اجتماعی پرداخت. این جنبش، علاوه بر جدایی دین و دولت، بر بی توجهی نظام های سیاسی به مسائل دینی تأكيد داشت و به ترویج الحاد رسمی می پرداخت. در واقع، اين جنبش نوعی دین زدایی از جامعه را در دستور کار خود قرار داد.

همچنین، باید يادآور شد که گسترش مفهوم سکولاریسم از «جدایی نهاد دین از نهاد حکومت» به عبارتی کلی چون «جدایی دین از سیاست» بی معناست. بسیاری از روشنفکران دینی معتقدند که دین را نمی توان از جامعه مدنی حذف كرد.

بنا بر تجربه بشري، باید به یک تفکیک ساختاری و کارکردی ميان دین و دولت پرداخت. برخی از فیلسوفان غربی نیز درسال های اخیر برحضور دین در عرصه عمومی تاکید کرده اند.

با توجه به تعاریف بالا کاملا روشن است که می توان سکولارها را به دو دسته دیندار و لايیک تقسیم كرد. سکولارهای دین‌دار در واقع به نوعی سکولاریسم حداقلی در مفهوم جدایی دین و دولت باور دارند، اما بر حضور دین در عرصه عمومی و در حوزه جامعه مدنی تاکید مي‌كنند. سکولارهای لایيک، اما، به تفکیک ساختاری و کارکردی دین و دولت رضایت نداده، دین زدایی را در تمام عرصه های عمومی و اجتماعی دنبال می کنند. در واقع، آنان بیش از آنکه بر مفهوم سیاسی سکولاريسم تاکید داشته باشند، متاثر از جنبش ضد دینی لايیسیسم هستند.

پيشگفتار بالا گویای این نكته است که در كشور ترکیه، برخلاف اصطلاح رایج در ادبیات سیاسی، اختلافي میان سکولارها و اسلامگرایان وجود ندارد بلکه منازعه‌اي میان سکولارهای اسلامگرا و سکولارهای لايیک در گرفته است. رجب طیب اردوغان به درستی خود را پایبند به ارزش های سکولار خوانده است چرا که این مفهوم هیچ منافاتی با دیندار بودن و طرفداری از حضور دین در عرصه اجتماع ندارد. عملکرد اسلامگرایان حتي نشان داده است که می توان در سیاست‌گذاری های عمومی مسائل دینی را نیز در نظر گرفت، بدون آنکه تفکیک ساختاری و کارکردی دین و دولت به خطر افتد یا آسيبي به دموکراسی و حقوق بشر وارد شود. از این زاویه، یک دولت سکولار هم می‌تواند برخی از نیاز های اجتماعی شهروندان دیندار را در کنار سایر نیازهای عمومی مردم برآورده سازد.

 و شايد مناسبترين وجه انتخابات اخير تركيه را بتوان رقابت ميان سكولارها و لاييك‌ها دانست، سكولارهايي كه بدون داشتن موضع منفي نسبت به دين و تنها در راستاي جلوگيري از آلوده شدن گوهر دين به ابزار سياست، مايلند كه مشروعيت ديني را از حكومت و اركان آن و نيز از قوانين اجتماعي بردارند، با لاييك‌هايي كه براي دين حتي در عرصه خصوصي زندگي مردم نيز جايگاهي قايل نيستند و جهان آرماني آنها جهاني عاري از هرگونه عقيده ديني است. تجربه كشور تركيه نشان دادكه اسلام سكولار چگونه مي‌تواند در يك فرايند انتخابات آزاد و در يك جامعه ديني از رقيبان قدرتمندش پيشي گيرد.

 

سکولاریسم عملی

اما نکته مهمی که در تجربه ترکیه وجود دارد، و روشنفکران دینی ایران باید به آن توجه کنند، استقرار سکولاریسم در نتیجه عمل سیاسی و نه در عرصه نظر است. سکولاریسم عملی نتیجه تعاملات و کنش های سیاسی میان اسلام گرایان و لايیک‌ها در بیست سال گذشته است. این گونه سکولاریسم پیش از آنکه زاییده نظریه سیاسی باشد از رحم عملگرایی سیاسی بیرون آمده است. رویکرد تورگوت اوزال به اسلامگرایان زمینه های اولیه حضور احزاب اسلام گرا را در ترکیه فراهم آورد. تجربه دولت ائتلافی نجم الدین اربکان، به عنوان نخستين دولت اسلامگرا، و سپس شکست آن اثر بسیار زیادی بر افرادی چون طيب اردوغان و عبدالله گل گذاشت. آنان، که خود روزی از اعضای متعصب احزاب اسلام گرای رفاه و فضیلت بودند، به تدریج در عرصه عمل سیاسی آبدیده شده، راه تعامل و تفاهم با سکولارهای لايیک را یافتند. به باور برخی انديشه‌ورزان ایرانی، تحول در مفهوم سکولاریسم و اسلامگرایی در ترکیه بیشتر محصول همكنشي فعالان دو جناح در صحنه و عمل سیاسی بوده است تا تغییر در مبدا و منظر تئوریک. تغییر نگرش تئوریک درترکیه از بستر کنش سیاسی به دست آمده است، نه به عکس.

رویکرد غیرایدئولوژیک دولت اسلامگرای ترکیه در خلال سالهای 2002 تا 2007 و نيز توجه و تمرکز آن
 بر خدمت دادن به مردم، از طريق بهبود وضعیت اقتصادی، بخش مهمی از سکولاریسم عملی اسلامگرایان، که آنان را از هرگونه اتهامی از سوی نظاميان لايیک بركنار مي‌دارد، بوده است. تجربه اسلامگرایان ترک در استقرار سکولاریسم عملی می‌تواند از سوی روشنفکران دینی ایران مورد توجه و مطالعه قرار گیرد. در این رابطه، ذکر دست‌كم دو نکته مفید خواهد بود:

1- سکولاريسم عملي بدون تساهل و تسامح فرهنگي ناممكن است. بحث تساهل و تسامح فرهنگی در ميان روشنفکران و دینداران ایران بحث تازه ای نیست. اين بحث كاملا در چارچوب نظريه اختيار و آزادی دراسلام قابل طرح است.

2- سكولاريسم عملي در فضاي مفاهمه و گفتگو (ديالوگ) ممكن است. از آنجا كه در جبهه تقابل اسلامگرايان با سكولارهاي لاييك در تركيه امكان ايجاد گفتگو بيشتر فراهم است، «مفاهمه» ميان روشنفكران ديني و مخالفان لاييكشان پيشرفت مناسبي داشته است. اما، در ايران، به اين دليل كه سنت گرایان مسلمان قائل به گفتگو و لوازم آن نيستند، مفاهمه و گفتگو صورت نگرفته است. در نتيجه، به نظر مي‌رسد كه نخستين گام براي پيشبرد سكولاريسم عملي در ايران كوشش در راستاي ايجاد فضاي گفتگو و مفاهمه میان روشنفکران دینی و سنت گرایان است.

بستن روزنامه‌ها و ديگر رسانه‌هاي عمومي از سوي محافظه کاران و سنت گرایان و محدود كردن فضاي دانشگاه‌ها كه كانون‌هاي اصلي بحث و گفتگو درباره مسائل كلان هستند، عمده ترين علل عدم شكل گيري فضاي گفتگو و مفاهمه درايرانند. به نظر مي‌رسد كه سنت گرایان درايران به عمد و تنها در جهت جلوگيري از گفتگوي روشنفكران ديني با جامعه سنتي دست به تحديد رسانه‌ها و دانشگاه‌ها زده اند.

مواجهه روشنفكران ديني با لاييك‌ها در تركيه بسيار آسان تر از مواجهه آنها با سنت گرایان در ايران است، چرا كه لاييك‌ها به دليل مشي مدرنشان قائل به عقلانيت و گفتگو هستند اما سنت گرایان ایران چنين گرايشي ندارند. علت ناموفق بودن روشنفكران ديني، يا سكولارهاي مسلمان، در ايران در پيشبرد اهدافشان اين است كه آنان نتوانسته‌اند در ايجاد گفتگو با سنت گرایان توفيق يابند. شايد بخشي از اين ناكامي به ذهنيت غيرمدرن سنت گرایان بازمي گردد، اما بي‌ترديد بخش مهمي از آن به تقابل گرايي روشنفكران ايراني، كه هيچ گونه تعامل و همنشيني با سنت گرایان را برنمي‌تابند، ارتباط دارد. تجربه نهضت آزادي ايران نشان داده كه تعامل روشنفكران ديني و روحانيت تا چه اندازه درآشنايي اين نحله فكري با مفاهيم مدرن موثر بوده است. در برهه‌هايي كه روشنفكران جامعه از روحانيت فاصله گرفته اند، روحانيت سنتي بيشتر به سوي بنيادگرايي ميل كرده است تا به سوي مدرنيته.

از سوی دیگر، همان مشکلي که اسلامگرايان ترکيه با لاييک‌هاي آن كشور دارند، روشنفکران و نوانديشان ديني ايران نيز با لاييک‌هاي ايراني دارند. تنها فرق ميان دو مورد اين است که لاييک‌ها در ترکيه قدرت را در دست دارند، ولي در ايران فاقد قدرتند. اين مسأله البته در وجه نظري اهميت چنداني ندارد. لاييک‌هاي ايران (شامل چپ‌ها و ليبرال‌هاي لاييک) بر اين باورند که شعار « اصلاح گري ديني» روشنفکران ديني اصولاً بي‌پايه است و دين هيچ نسبتي با آزادي و دموکراسي ندارد. آنان روشنفکران ديني را متهم مي‌كنند که تنها با جملات قشنگشان بنيادگرايي ديني را آرايش مي‌کنند. با اين حال، تلاش صدساله روشنفکران ديني ايران، از سيدجمال‌الدين اسدآبادي گرفته تا بازرگان و شريعتي و سروش اين بوده و هست که نشان دهند مي‌توان قرائتي از دين را با قرائتي از مدرنيته به‌گونه‌اي پيوند داد که تعارضي عملي ميانشان رخ ندهد.  اين پيوند همچنين شامل مجموعه ترجمه هايي است که زبان ديني را به زبان مدرن و برعكس برمي‌گرداند. حال اگر اين عمل پيوند به جاي آن كه در اتاق‌هاي جراحي ايران صورت گيرد در تركيه انجام يافته است، بازهم مي‌تواند به عنوان يك نمونه و الگوي موفق مطرح باشد.

تجربه تركيه تجربه مسلماناني است كه با بكارگيري عقل مدرن چگونگي حفظ دين و افتخار به مسلمان بودن را در دنياي جديد فراگرفته‌اند و به ديگر مسلمانان نيز مي‌آموزند كه تا زماني كه در ذهنيتشان تاملي جدي نكنند و برعقايد ديني‌شان نگاهي دوباره نيندازند و انطباق اين انديشه‌ها برجهان مدرن را جدي نگيرند، نخواهند توانست مبلغان شايسته‌اي براي دينشان باشند.

 

به نظر نهضت آزادي ايران، اگرچه شرايط فرهنگي ـ اجتماعي ايران، با پيشينه فرهنگ استبدادي آن، با شرايط تركيه متفاوت است و اين تفاوت‌ها بايد در برنامه‌ريزي‌هاي اجتماعي مورد توجه قرار گيرد، وجوه اشتراك دو ملت مسلمان همسايه ايران و تركيه و دستاوردهاي اجتماعي آنان، به ويژه تجربه‌هاي ارزشمند حزب اسلام‌گراي عدالت و توسعه مي‌تواند براي حاكمان و جامعه مدني ايران، به ويژه احزاب و فعالان سياسي، آموزنده و راهگشا باشد.

 

نهضت آزادي ايران بار ديگر پيروزي چشمگير حزب عدالت و توسعه تركيه را در يك انتخابات آزاد، سالم و رقابتي به دبيركل حزب عدالت و توسعه و نخست وزير محترم جمهوري تركيه و همه اعضا و علاقه‌مندان آن حزب و ملت تركيه تبريك مي‌گويد و براي آنان سعادت، موفقيت وبهروزي بيشتر آرزو مي‌كند.