دكتر حسين فاطمي در جريان
قضاياي كودتاي 28 مرداد به دليل سوابق فعاليت سياسي
و صادقانه و همچنين صراحت و سرسختياش در دفاع از
آرمانهاي نهضت ملي و ايستادن در برابر دربار و ديكتاتوري،
بيش از همه مورد كينهء شاه قرار داشت.
دكتر فاطمي همراه با ديگر ياران مصدق مثل مهندس ايرجزاده
و مهندس حقشناس صبح روز 25 مرداد دستگير شدند اما بعد از
شكست كودتا آزاد شدند و فرداي همان روز، دكتر فاطمي،
سخنراني تند و تيز و آتشين عليه دربار و شاه ارايه كرد و
به خيانتهاي شاه به كشور و ملت حملهء شديدي كرد. اين نطق
به آتش كينهء شاه دامن زد و از اين رو، حسين فاطمي بيش از
هركس ديگري آسيب ديد و بيشترين انتقامجويي از طرف شاه
متوجه او شد.
پس از آنكه شاه به پيروزي مجدد رسيد و به كشور برگشت، در
ملاقاتي كه با كارگردانهاي كودتا داشت، به آنها گفته
بود: «مصدق و ديگر يارانش را پس از محاكمه زنداني
و حق خروج از كشور را از آنان سلب خواهيم كرد.» اما
در مورد دكتر فاطمي حرف ديگري زده بود:«فاطمي از موارد
استثنايي است; او حتما بايد كشته شود، او را خواهيم كشت.»
بعدها هم مشخص شد كه چقدر او را آزار دادند و اعدامش
كردند.
وقتي
پس از دستگيرياش او را از پلههاي شهرباني پايين
ميآوردند، نوچههاي «شعبون بيمخ» با چاقوهايي در دست به
سمت او حمله كردند، اما ضربههاي كارد به بدن
خواهر فاطمي اصابت كرد.
اگر دوباره به كودتاي 28مرداد و قضايايش نگاهي بيفكنيم،
معلوم ميشود كه بيش از همه فاطمي ضربه خورد اما برخي از
ويژگيهاي دكتر فاطمي باعث شد تا او بين همياران و دوستان
مصدق، متمايز شود. او
بيش از همه در راه نهضت ملي مقاومت كرد، جانفشاني او در
آرمانهاي ملي بر هيچ كس پوشيده نيست. شور و عشقي كه دكتر
فاطمي در آرمانهاي نهضت ملي دكتر مصدق، در راه آزادي و
مقابله با دربار و استكبار انگلستان از خود نشان ميداد،
بينظير بود.
به طور كلي، برخيها در راه آرمانهاي خويش، دست به
سياستورزي ميزنند اما بين همهء آنها، همراهي عشق به
آرمان و سياستورزي بسيار معدود بوده است. كمتر كسي ميان
افراد قدرت وجود دارند كه مثل دكتر حسين فاطمي عاشق
آرمانهاي خود باشند.
دكتر فاطمي در سالگرد ترور محمد مسعود، وقتي بر سر
آرامگاهش مشغول به سخنراني بود،
ترور شد. بعد از بهبودياش، مصدق به او پيشنهاد داد
تا مسووليت وزارت امور خارجه را به عهده بگيرد. فاطمي،
جملهاي برابر مصدق ميگويد مبني بر اينكه مصدق، فرماندهء
نهضت است و او هم سرباز: «من هميشه در خدمت نهضت هستم و
شما هر چه صلاح ميدانيد، عمل خواهم كرد.» اين نشان ميدهد
كه او هميشه از جان مايه ميگذاشت.
در متن دفاعيهاش اشاره ميكند كه مرگ را با تمام خصوصيات
افسانهاياش، از روز اول خلقت بشر تا به امروز ديده است،
اما وحشتي به خود راه نميدهد. او ميگويد: «وحشت مرگ براي
آنهايي است كه به زندگي خود دلبستهاند و براي حيات
فرديشان بيش از حيات اجتماعي ارزش قايلند.»
شخصيت فاطمي به خاطر همين ارزشهاي فردي است كه از ديگران
متمايز است. هيچكس مثل او، عميقا و با تمام وجود در راه
آرمانهايش قدم برنداشته بود، او جداي از تحصيلاتش در علوم
سياسي، به اطلاعات تاريخي و فلسفي هم اشراف داشت كه آنها
را در حل مشكلات نهضت ملي، به كار برده بود. اوبدون ترس از
انگليس در راه نهضت گام برميداشت.
فاطمي در تمام ديدارهايش با شاه، او را مجاب ميكرد تا
مصدق را باور كند و به او اطمينان داشته باشد. يك بار هم
به او گفته بود كه «مصدق فقط در جهت منافع كشور گام
برخواهد داشت.»
فاطمي
در تبيين علل كودتاي 28 مرداد سه دليل را ذكر كرده است:
1- اطرافيان شاه، او را از دوران كودكي از انگلستان
ترسانده بودند.
2- شاه، تبعيد و استعفاي پدرش را نتيجهء تدبير انگليسيها
ميدانست.
3- شاه به دليل آنكه موافق با نخستوزيران ترسو و كمدل و
جرات بود به مبارزهء ملي اعتقادي نداشت و نميخواست معنا
پيدا كند.
به طور كلي فاطمي از معدود
شخصيتهايي بود كه هم در برابر شاه ايستاد و هم به
طرفداري از نهضت ملي دكتر مصدق پرداخت.
منبع : روزنامه سرمايه