از قرائن چنين برميآيد كه پرزيدنت
ولاديمير پوتين رئيسجمهور روسيه، امروز وارد تهران شده و با
همتاي ايراني خود و ديگر مقامات كشورمان ديدار و گفتوگو
ميكند. نفس اين سفر كه پس از بدقوليها و تنظيم و ملغي
شدنهاي پيدرپي در سالهاي گذشته همراه بود را بايد به فال
نيك گرفت و نشانه حسن نظر تلقي نمود.
ظاهرا شرايط حاكم بر وضعيت بحران هستهاي و
بالانس روحي مثبت در جامعه جهاني در نتيجه اتفاقهاي چند ماهه
اخير خود يكي از عوامل موثر انجام قطعي اين سفر بسيار مهم است.
روسيه كشوري قدرتمند و تاثيرگذار است. اينك پس از دورهاي
ناكاميهاي سياسي، اقتصادي و بينالمللي پس از فروپاشي اتحاد
جماهير شوروي، ولاديمير پوتين، جان تازهاي به روسها داده
است. آنها در عين آنكه در حال كسب اعتماد به نفس تباه شده خود
هستند، نشانههايي از خود بروز ميدهند كه گوياي ميل روسيه
براي ايفاي نقش فعالتر و موثرتري در جامعه بينالمللي است.
بهويژه روسها در خاورميانه خواهان حضور
جديتري هستند. فارغ از آنكه در بلندمدت آمريكاييها چه تصويري
از اين خيزش جديد در استراتژي بلندمدت خود در ذهنشان تصور
نمايند، نبايد فراموش كرد كه روسيه روحيه تهاجميتر و البته
سرسختانهتري در ماههاي اخير به خود گرفته است.از چنين وضعيت
نويني بايد استقبال كرد. اين وضعيت جديد در كنار منزلت
برتريطلبانه دولت چين ميتواند روزنههاي تنفس را براي
كشورهاي مستقلي كه علاقهاي به تبعيت بيچون و چرا از
سياستهاي يكجانبه آمريكا ندارند، بازتر ميكند.اما بهتر است
درخصوص نقش روسيه در منافع مرتبط با ايران نيز به نكاتي هرچند
اجمالي اشاره نمود. روسيه وارث قانوني و حقوقي اتحاد جماهير
شوروي سوسياليستي است. با آنكه طبق عرف و سنن رايج در حقوق
بينالملل، مسووليت تمام تعهدات شوروي بر عهده فدراسيون روسيه
است، اين دولت گوش خود را نسبت به مقاولهنامهها و
پيماننامههايي كه به رژيم حقوقي درياي خزر مربوط ميشود،
بسته است.
روسها در سالهاي گذشته با سوءاستفاده از
وضعيت تعريف نشده ايران در چالش با ايالات متحده و ديگر
دولتهاي غربي، بيشترين بهره را بردهاند . در حالي كه طبق
توافقات تاريخي سهم دو طرف از منافع سطحي و زيربستري درياي خزر
50-50 بوده است، روسها با اعمال فشار بر جمهوري اسلامي ايران
و تهديد به انجام توافقات مستقيم دوگانه، درصدد امحاي حقوق
ايران در اين رابطه بودهاند. گاهي سخن از سهم 8 درصدي، گاهي
نيز 11 درصدي و در بهترين شرايط 20 درصدي رفته است.
در دولت خاتمي مهمترين دستاورد در اين رابطه
مسكوت گذاشتن هر توافقي بود. اما در ماههاي اخير كه بحران
هستهاي شيب تندتري يافته است، روسها درصدد گرفتن ماهي خود از
آب گلآلود هستند. حتما دولت نهم بر اين امر واقف است كه حقوق
مسلم ملت ايران همانطور كه در پرونده هستهاي ايران بايد به
رسميت شناخته شود، حقوق طبيعي، اقليمي و تاريخي ايرانيان بر
درياي خزر نيز از اين قاعده مستثني نيست. بديهي است اين دولت
يا هر دولت ديگري در مورد حقوق مسلم ايرانيان در درياي خزر
كوتاه نخواهد آمد.مساله ديگر موضوع تحويل سوخت نيروگاه اتمي
بوشهر و روشن ساختن زمان قطعي راهاندازي اين نيروگاه است.
روسها نشان دادهاند كه در اين مورد، چندان به وعده ها و
تعهدات خود پايبند نيستند. اين سفر فرصت مناسبي است تا
رئيسجمهور روسيه به صورت نهايي تصميم كشورش را در اين رابطه
اعلام نمايد. براي روسها كه خواهان كسب نقش مهمتري در جهان
و خاورميانه هستند، بايسته و شايسته است تا نشان دهند از چه
تعهد قابل اعتمادي در بين دولتها و ملتهاي مستقل برخوردارند.
اينك زمان براي ايفاي تعهدات روسها فرا رسيده است.