نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

به مناسبت بزرگداشت

هشتادو پنجمين سالگرد قيام شيخ محمد خيابانی

  دکتر منصور بيات زاده          

تعداد سياستمداران ايرانی که در  دوران مشروطه هم برای  استقرار  آزادی   و برقراری " حاکميت قانون " و  " حاکميت ملت (حاکميت مردم ) " فعاليت و مبارزه  می کرده اند و همزمان نيز برای برقراری " حاکميت ملی " و استقلال  کوشش داشته اند ، بسيار اندک می باشد. با گذشت زمان نيز، جز نام مدرس و دکتر مصدق ، نام افرادی ديگرکه چنان می انديشيده اند می رود تا بکلی به دست  فراموشی سپرده شوند.

  بنظر نگارنده  يکی از سياستمداران  و مبارزين  جنبش مشروطه خواهی در اوائل انقلاب مشروطيت ، که درکنار تحقق حاکميت قانون و حاکميت مردم ، ارزش والائی نيز برای " حاکميت ملی " قائل  بود و در روند کار خود به تفاوت بين " حاکميت ملی " و " حاکميت مردم ( حاکميت ملت )"   پی برده  و به اين نتيجه رسيده بود که اين دو مفاهيم، لازم و ملزوم يکد يگرند و بدون" استقلال " نمی توان از آزادی و حاکميت مردم صحبت کرد، شيخ محمد خيابانی است.

پس از  خلع محمد عليشاه و پايان دادن به دوران استبداد صغير ، سياستمداران فراماسيونری تمام امور مملکت ايران را قبضه کرده بودند. فراماسيونرها [ فراماسونرها]،   اکثرأ تظاهر به آزاديخواهی و وطن دوستی  می نمودند، ولی در نهايت در خدمت منافع بيگانگان و اندوختن ثروت عمل می کردند.

 در انتخابات دومين دوره مجلس شورای ملی ، شيخ محمد خيابانی بعنوان نماينده مجلس شورايملی از شهر تبريز انتخاب می شود. در آنزمان دولت وقت ايران چند نفر مستشار آمريکائی را انتخاب می کند ، امری که  با مخالفت و اولتيماتوم دولت تزاری روسيه روبرو می شود . دولت روس ( يک دولت بيگانه )  بطور رسمی از دولت نجفقلی خان بختياری می خواهد تا مستشاران آمريکائی را از ايران اخراج نمايد ، امری که مورد توافق دولت وقت ايران قرار می گيرد، اما نمايندگان مجلس شورايملی  که خود را نمايندگان ملت ايران می دانستند و موظف به دفاع از منافع  و حاکميت ملی بودند، بر خلاف تصميم دولت ايران  با اولتيماتوم دولت روسيه،  دست بمخالفت می زنند. شيخ محمد خيابانی نماينده آزاديخواه تبريز با نطق آتشين و هيجان انگيز خود درمجلس نقش بزرگی در شکل دادن به جنبش اعتراضی و مخالفت نمايندگان مجلس شورايملی با اولتيماتوم دولت روسيه تزاری ايفا نمود،امری که در حافظه تاريخ سياسی ايران بطور مثبت ثبت شده است.

 اما حکومت سرسپرده ايران که  قرارداد سری 1907 بين دولتهای روسيه و انگليس درتقسيم ايران را قبول داشت و خود را مقيد به محترم شمردن آن قرارداد استعماری می دانست، در جلسه هيئت وزيران که  در دربار شاه ، که نايب السلطنه ناصرالملک همدانی ( نايب السلطنه احمدشاه قاجار، چون شاه در آن زمان هنوز به سن بلوغ نرسيده  بود) نيز در آن نشست حضور داشت ، تصميم به تعطيل دومين دوره مجلس شورايملی می گيرند و اينبار بجای استفاده از تفنگچی ها قزاق و افسران روسی  ـ عملی که در  دوران محمدعلی شاه انجام گرفته بود ـ   از تفنگچی های اداره نظميه که رياستش بعهده  يفرم خان بود ، جهت بستن خانه ملت ، کمک می گيرند.

 با توجه به شکست آزاديخواهان و وطن دوستان و طرفداران استقلال در مبارزه خود عليه سياست دولت وقت  و اولتيماتوم دولت روسيه تزاری ، مجلس دوره دوم که حاضر نشد تسليم اولتيماتوم  دولت گستاخ روسيه تزاری گردد ، نام خود را در تاريخ سياسی ايران به عنوان مظهر اراده  و پايداری ملت ايران،  جاويدان ساخت و به  دوست داران وعاشقان  سربلندی ملت ايران ، درس وطن دوستی و طرفداری از استقلال و حاکميت ملی را ياد داد!

پس از آن  جريانات، شيخ محمد خيابانی درسال 1297 خورشيدی  اقدام  به  تأسيس روزنامه " تجدد "  در تبريز  می نمايد و از آن طريق مردم را عليه استبداد و استعمار بسيج می کند.

پس از  پيروزی انقلاب  اکتبر در سال  1917  در روسيه ، دولت کمونيست های  بلشويک برهبری لنين ، تمام قراردادهای استعماری  دوران تزاری ، از جمله قرار داد شوم 1907 مربوط به ايران  را  ملغی اعلام می کند  . در اين رابطه دولت استعمارگر انگليس سعی می کند تا نفوذ خود بر سراسر ايران را گسترش دهد و در اين رابطه است که طی انعقاد  قراردادی با دولت وثوق الدوله ـ قراردادی که به قرارداد 1919  معروف شده است ـ ، کوشش می کند تا ايران را به "  تحت الحمايگی انگلستان " در آورد. اما قرارداد  1919 با مخالفت مردم آزاديخواه و وطن دوست ايرانی روبرو می شود. از جمله در اعتراض به آن قرارداد، شيخ محمد خيابانی در تبريز دست به قيام می زند ( 17 فروردين 1299 خورشيدی برابربا 6 آوريل 1920 ). احمد شاه نيز حاضر به تائيد قرارداد 1919 نمی شود. مخالفت مردم با وثوق الدوله قاعد قرارداد 1919 بحدی می رسد  که  نورمن  سفير انگليس  در ايران  به  لرد کرزن وزير خارجه انگليس در تاريخ 15 ژوئن طی تلگرافی می نويسد :

« رئيس الوزرا [ وثوق الدوله ] اکنون نزد مردم بقدری منفور است ، که ديگر وجود او برای دولت پادشاهی انگلستان فايده ای نخواهد داشت، و صلاح اين است کابينه ديگری سرکار آيد.» (1) .

و سرانجام نيز دولت وثوق الدوله سقوط می کند . پس از سقوط دولت وثوق الدوله ، حسن مشيرالدوله ( حسن پيرنيا ) مأمور تشکيل دولت می شود ، دولتی که دکتر محمد مصدق وزير عدليه  و افرادی همچون ميرزاحسن خان مستوفی الممالک ( مستوفی ) و ميرزاحسين مؤتمن الملک ( پيرنيا ) وزرای مشاور ، ابوالفتح ميرزا حشمت الدوله والاتبار ( برادر سببی دکتر مصدق ) وزير داخله و ميرزا مهديقلی خان مخبر السلطنه ( هدايت ) وزير ماليه.... آن هستند.

 دولت مشيرالدوله رسمأ در 12 تيرماه 1299 تشکيل می شود . در آنزمان  مشيرالدوله وزير ماليه ( وزير دارائی ) کابينه خود ، مهديقلی خان مخبرالسلطنه ( هدايت ) را با اختيارات زيادی به استانداری آذربايجان منصوب می کند. مخبر السلطنه  با کمک قوای دولت مرکزی نهضت خيابانی را سرکوب می کند و در اين ماجرا شيخ محمد خيابانی به قتل می رسد. شيخ محمد خيابانی پس از مرگ، هيچ ثروت ومالی ازخود بجای نگذاشت.

 در رابطه با  ماجرای قتل خيابانی  و خصوصيات شخصی و ديگر افکار وی ، تا کنون نظرات متفاوت و متضادی مطرح شده است ، موضوعی که بايد مورد تفحص و تحقيق تاريخنگاران و پژوهشگران قرار گيرد، تا  روشن گردد که چراو بچه منظوری چنين جنايتی در آنزمان رخ داد!

 در رابطه با  چگونگی وضعيت سياسی ايران در آن مقطع تاريخی ضروريست ياد آور شد  که عمر دولت حسن مشيرالدوله چندان بدرازا نمی کشد و درآبانماه همان  سال سقوط می کند و فتح الله اکبر (  سردار منصور ، سپهدار اعظم  ، سپهدار رشتی ) ، فردی که " نشان" از دولت انگليس داشت  و در  آخرين کابينه وثوق الدوله، همان کابينه قرارداد 1919 ،  وزير جنگ بود ، مأمور تشکيل هيئت دولت می شود.(2)

 ميرزا کريم خان رشتی ( عبدالکريم خان اکبر ) که يکی از چهره های مرموز تاريخ معاصر ايران است ، يکی از عموزاده های او می باشد، که رابطه تنگاتنگ سياسی  با وی داشته است.

فتح الله اکبر در شبکه سری "جامع آدميت" عضويت داشت  و در سال 1907، که  " لژ بيداری ايران " تأسيس شد ،  وی همراه با اردشير جی به عضويت آن لژ درآمدند.(3)

چند ماه  پس ازروی کارآمدن دولت فتح الله اکبر، انگليسها  کودتای سوم اسفند 1299 برهبری سيد ضياء الدين طباطبائی و رضاخان ميرپنج ( رضاشاه بعدی ) را  ترتيب می دهند. فتح الله اکبر با کودتاچيان بطور مخفيانه در تماس بوده است !

 

دکتر منصور بيات زاده  

فروردين ماه 1384 ، آوريل 2005

Socialistha@ois-iran.com

www.ois-iran.com

 

(1) ـ  دولت های ايران در عصر مشروطيت  1357 ـ  1285 ، تأليف : ح.م.زاوش ،  جلد اول صفحه 145

 چاپ اول ، سال 1370 ، نشر اشاره

(2) ـ مهدی بامداد ،  جلد سوم ، صفحات 52 و 53 ، چاپ سوم 1363 ، چاپ گلشن.

(3)  ـ  در پيشگاه تاريخ ، ف . مهر آئين ، چاپ نخست دی ماه 1372 صفحات 317 تا 319 .