نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی
نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com

 socialistha@ois-iran.com

آرشيو 

     توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی « جنبش سوسياليستی» درباره مطالبی که از طريق سامانه ی سازمان سوسياليست های ايران منتشرمی شوند! ـ

آدرس لینک به این صفحه در سايت سازمان سوسياليستهای ايران:   ـ

www.ois-iran.com/2019/shahriwar-1398/ois-iran-8443-nakhostin-mosahebehe-Ayatollah-Khomenie-ba-khbarnegarane.kharejie.htm

 

ـ  «...در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادى آنان نبوده است، بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شى ء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وى باز داده است. زن مساوى مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهاى خود را انتخاب کند؛ اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق، مى کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شدیداً معترض به این امر است. رژیمْ آزادى زن را البته نظیر آزادى مرد از میان برده و پایمال ساخته است. زنان مانند مردان زندانهاى ایران را پر کرده اند. در اینجاست که آزادى آنها در معرض تهدید و در خطر قرار گرفته است. ما مى خواهیم که زنان را از فساد، که آنان را تهدید مى کند، آزاد سازیم....»  ـ

ـ   «نه، ما حتى براى سرنگون کردن شاه با مارکسیستها همکارى نخواهیم کرد. من همواره به هواداران خود گفته ام که این کار را نکنند. ما با طرز تلقى آنان مخالفیم. ما مى دانیم آنها از پشت به ما خنجر زده اند و اگر روزى به قدرت برسند، رژیمى دیکتاتورى برقرار خواهند کرد و این مخالف روح اسلام است. اما در جامعه اى که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهاى مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژى آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامى از همان ابتدا مسأله کسانى مطرح شده است که وجود خدا را انکار مى کرده اند. ما هیچ گاه آزادى آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاورده ایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و براى توطئه کردن آزاد نیست.»   ـ

ـ  «من با قطع و یقین نمى توانم بگویم چه اتفاقى افتاده است ولى مى دانم که او [حجت‌الاسلام سیدمصطفی خمینی ـ توضیح از هیئت تحریریه نشریه اینترنتی جنبش سوسیالیستی] شب قبل از درگذشتش صحیح و سالم بود و مطابق گزارشهایى که به من رسیده است، اشخاص مشکوکى آن شب به خانه وى رفته اند و فرداى آن شب او فوت کرده است. چگونه؟ من نمى توانم اظهار نظرى بکنم. نارضایى مردم به این مناسبت ابراز شد. مسلماً مردم خدمتگزاران خود را دوست مى دارند و مرا و نیز پسرم را خدمتگزار خود مى دانند. دنبال این جریان هر کشتارى که رژیم ترتیب داد، تظاهرات تازه اى را به مناسبت چهلم کشته شدگان موجب گردید. اما مطلب اصلى و اساسى، پسر من نیست. مسئله اساسى، عصیان و قیام همه مردم بر ضد ستمگرانى است که بدانها ستم مى کنند.»   ـ  به نقل از اظهارات آیت الله سید روح الله خمینی در نخستین مصاحبه با  لوسین ژرژ خبرنگار فرانسوی

*********

 

نخستین مصاحبه امام با خبرنگاران و رسانه های خارجی  ـ [*] ـ

 

در زمان اقامت حضرت امام(س) در نجف در اردیبهشت ماه 1357 ، لوسین ژرژ خبرنگار فرانسوی به دیدار ایشان رفت و در روز چهارم اردیبهشت در یک مصاحبه جمعی پیرامون مسائل سیاسى، اجتماعى ایران با ایشان به گفت و گو پرداخت.

کد : 42923 | تاریخ : 06/02/1392

در زمان اقامت حضرت امام(س) در نجف در اردیبهشت ماه 1357 ، لوسین ژرژ خبرنگار فرانسوی به دیدار ایشان رفت و در روز چهارم اردیبهشت در یک مصاحبه جمعی پیرامون مسائل سیاسى، اجتماعى ایران با ایشان به گفت و گو پرداخت. این گفت و گو که به گفته ژرژ، اولین مصاحبه حضرت امام(س) با خبرنگاران و رسانه های خارجی بود، بازتاب بسیار گسترده ای در سراسر جهان داشت.

 لوسین ژرژ، در آغاز مصاحبه خود با امام خمینى که در روزنامه لوموند در تاریخ 6 مه 1978 م. (16/ 2/ 57) به چاپ رسیده است درباره این گفت و گو چنین نوشته است:

« از آغاز سال جارى مسیحى، قیامهاى بزرگى مرتباً در ایران، از قم گرفته تا تبریز، به وقوع پیوسته و شهرهاى متعددى را زیر آتش خود گرفته است. در همین هفته نیز کار درس و بحث در چند دانشگاه واقع در تهران به هم خورده است. گرچه بعضى مخالفان چپ و چپ افراطى، در این جنبشها که بر ضد رژیم شاه است شرکت دارند ولى به نظر مى رسد که الهام دهندگان عمده و اصلى این جنبشها رهبران مذهبى اند ... به هر حال به طور منظم و مرتب، تظاهرکنندگان نام رهبر مذهبى شیعیان جهان یعنى آیت اللَّه خمینى را تکرار مى کنند.

آیت اللَّه خمینى از سال 1963 به حال تبعید در عراق به سر مى برد. در روز 29 اکتبر 1977 مرگ مشکوک پسر ایشان در عراق و انتشار مقاله توهین آمیزى علیه آیت اللَّه خمینى در روزنامه هاى دولتى، منشأ عصیان و طغیانى گردید که پس از آن تاریخ، نیروهاى مذهبى را علیه شاه به طور جدیترى به حرکت درآورد. هر چند آیت اللَّه خمینى که از مخالفان سرسخت رژیم شاهنشاهى است، مرتباً بیانیه ها و اعلامیه هایى خطاب به مردم صادر مى کنند و آنها را به قیام و عصیان فرا مى خوانند ولى هیچ گاه تا کنون با مطبوعات خارجى مصاحبه اى به عمل نیاورده اند. ایشان در تبعیدگاه خود- نجف (عراق)- فرستاده مخصوص لوموند را به حضور پذیرفت.

آیت اللَّه خمینى با چهره اى لاغر که محاسنى سفید آن را کشیده تر مى کرد، با بیانى متهورانه و لحنى آرام، به مدت دو ساعت با ما سخن گفت. حتى وقتى به این مطلب و تکرار آن مى پرداخت که ایران باید خود را از شرّ شاه خلاص کند و نیز هنگامى که به مرگ پسرش اشاره مى کرد، نه آثار هیجان در صدایش دیده مى شد و نه در خطوط چهره اش حرکتى ملاحظه مى گردید. وضع رفتار و قدرت تسلط و کفّ نفس او خردمندانه بود. آیت اللَّه به جاى آنکه با فشار بر روى کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین مى کرد، نگاهى که همواره نافذ بود؛ اما هنگامى که مطلب به جاى حساس و عمده اى مى رسید، تیز و غیر قابل تحمل مى شد. آیت اللَّه، عزمى راسخ و کامل دارد و در صدد قبول هیچ گونه مصالحه اى نیست. مصمم است که  در مبارزه خود علیه شاه تا پایان پیش برود ....

در حال حاضر در ایران و به نام همین پارساى زاهدِ 76 ساله است که قیامهاى متعدد به وقوع مى پیوندد. این قیامها که عناوین و موضوعات مذهبى دارند خیلى بیشتر از آنچه جبهه مخالف چپْ رژیم شاه را به خطر بیندازد، رژیم مذکور را به طور جدى به خطر انداخته است.

اکنون ما در حضور آیت اللَّه در اتاقى 2* 3 متر و در خانه اى هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است. شهرى که از لحاظ وضع جغرافیایى یکى از بدترین مناطق کویرى عراق است. در راه نجف و بغداد بادى سخت برخاست و شنهایى را به حرکت درآورد. شدت باد به اندازه اى بود که اتومبیل ما را مانند پر کاهى جا به جا مى کرد و بالاخره آن را در یک توده شن بى حرکت ساخت. راننده ما این را خشم و غضب خداوندى مى دانست و به تلاوت آیاتى از قرآن پرداخت. در اینجا که سرزمین مقدس مسلمانان شیعى است، همه جا خداوند عادل و عدالت خواه و عدالت گستر آنان حاضر و ناظر است. مرقد على نخستین امام و داماد پیغمبر در نجف است و در کربلا نیز مرقد امام حسین سومین امام و نواده پیغمبر قرار دارد. قبور این امامان در زیر گنبدى قرار دارد که از خارج طلا کارى است و تلألؤ و لمعان آن بى نهایت است، و از داخل نیز با هزاران آیینه درخشان آذین شده است. این دو امام و فرزندان امام حسین تا امام یازدهم، همگى توسط غاصبان اموى و عباسى به قتل رسیده اند، مع ذلک این ثروتِ نمایان در متن فقرِ بى نهایتِ محیط تعجب آور نیست. در واقع، این امر خود بیانى است از حالت انتقام مردمان شیعى اندیش از غاصبان حق امامانشان. اسلام شیعى، که پیروانش در سراسر جهان یک ششم مسلمانان را تشکیل مى دهند، مدت ده قرن است که در انتظار امام دوازدهم هستند؛ امامى که حکومت حق را برقرار خواهد کرد و بر روى زمین عدالت را مستقر خواهد ساخت. گرچه اماکن مقدس شیعیان در مملکت عراق واقع است که نصف جمعیت آن شیعه هستند ولى شیعیان خصوصاً در ایران ساکنند. در حقیقت از 33 میلیون ایرانى 93 درصد شیعه هستند و آیا کسى که این توده شیعه را که هنوز ایمانى شدید و سوزان به حرکتشان در مى آورد، تحت تسلط و کنترل خود دارد و بر ایران فرمانروایى مى کند، همین پارساى کهنسال یعنى آیت اللَّه خمینى است که داراى چنین قدرتى است؟

شاه وى را در 1963 از ایران تبعید کرد، و از (1965) و پس از طى یک دوران تبعیدى در ترکیه، در نجف به سر مى برد و مرگ پسرش دلیلى براى قیامهاى متوالى شده است که هر چند یک بار، ایران را به لرزه در مى آورد.

در پیچ یکى از کوچه هاى تنگ نجف که خانه هایش براى آنکه سپرى در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد، سخت به هم فرو رفته است، مسکن محقر آیت اللَّه خمینى قرار دارد. این خانه نظیر مسکن فقیرترین افراد نجف است. در سه اتاق این خانه، حد اکثر دوازده تن از نزدیکان وى حضور داشتند. در این مسکن محقر، از قدرت رؤساى شورش و یا رؤساى جبهه مخالف که در تبعید به سر مى برند، هیچ نشان و علامتى دیده نمى شود و اگر آیت اللَّه خمینى قدرت آن را دارد که ایران را به حرکت درآورد و قیام برانگیزد، این قدرت مسلماً ناشى از تسلط و اقتدار وى بر افکار مردم ایران است؛ اقتدارى که پس از تبعید وى از ایران به جاى آنکه کم شود، ده برابر شده است.

آیت اللَّه که مردى متین و کم سخن است تا به حال هیچ گاه خطاب به مطبوعات بین المللى مطلبى بیان نکرده است و بنا بر این، مصاحبه حاضر با لوموند نخستین مصاحبه ایشان است.»

متن کامل مصاحبه حضرت امام با لوسین ژرژ را در ادامه می خوانید:

 

شاه شما را متهم مى کند که مخالف تمدن و گذشته گرا هستید؛ جواب شما به این مطلب چیست؟

این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشته گراست. مدت پانزده سال است که من در اعلامیه ها و بیانیه هایم خطاب به مردم ایران مُصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادى و اجتماعى مملکتم بوده ام. اما شاه سیاست امپریالیستها را اجرا مى کند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقب ماندگى و واپسگرایى نگاه دارد. رژیم شاه رژیمى دیکتاتورى است. در این رژیم، آزادیهاى فردى پایمال و انتخابات واقعى و مطبوعات و احزاب از میان برده شده اند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسى تحمیل مى کند. انعقاد مجامع سیاسى- مذهبى ممنوع است. استقلال قضایى و آزادى فرهنگى به هیچ وجه وجود ندارد. شاه قواى سه گانه را غصب کرده است و یک حزب واحد ایجاد نموده است. از این بدتر، پیوستن به این حزب را اجبارى کرده است و از متخلفان انتقام مى گیرد.

کشاورزى ما که تولیدش حتى تا 23 سال پیش اضافه بر احتیاجات داخلى مان بود و ما صادرکننده این ما زاد بودیم، فعلًا از میان رفته است. مطابق ارقامى که نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران 93 درصد از مواد غذایى مصرفى خود را وارد مى کند. و این است نتیجه به اصطلاح اصلاحات ارضى شاه!

دانشگاههاى ما نیمى از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مجروح مى گردند و به زندان افکنده مى شوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آینده مردم ماست تبذیر مى کند و آن را براى خرید اسلحه هایى به کار مى برد که جنبه تجملى و قیمتهاى سرسام آور دارد و این امر به استقلال ایران صدمه مى زند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دلیل آنکه سیاست وى که وابسته به قدرتهاى خارجى است، پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار مى دهد. هنگامى که شاه ادعا مى کند که ایران را به مرز «تمدن بزرگ» مى رساند، دروغ مى گوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملکت را قطع کند و خون مردم را جارى سازد. کارگران، کشاورزان، دانشجویان، کسبه و زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعى و گذشته گرایى وى مبارزه مى کنند. به دلیل این واقعیتهاى غیر قابل بحث است که شاه کوشش مى کند موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد کند. اگر ما موفق به سرنگون کردن رژیم او شویم، او براى کارهایى که بر ضد پیشرفت و ترقى اقتصادى و فرهنگى مردم کرده است محاکمه خواهد شد؛ و آن روز تمامى عالم از جنایات وى آگاه خواهند گردید.

 شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد مى کند؛ شما نیز همین اتهام را به شاه برمى گردانید و این مطلب لزوماً قانع کننده نیست. لطفاً ممکن است موضع و موقع خود را راجع به سه موضوع اصلى ایران بیان بفرمایید: اصلاحات ارضى، صنعتى کردن مملکت، و زنان

هدف از اصلاحات ارضى شاه، خصوصاً این بود که بازارى براى کشورهاى خارجى، خصوصاً امریکا، ایجاد کند. اما اصلاحات ارضى اى که ما خواستارش هستیم، کشاورز را از محصول کارش بهره مند خواهد ساخت و مالکانى را که بر خلاف قوانین اسلامى عمل کرده اند مجازات خواهد کرد.

زمینهایى که گرفته اند، به مالکان قدیمى اش برگردانیده خواهد شد؟

مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایى را روى هم انباشته بودند، بى آنکه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتى را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و بر خلاف قوانین اسلامى  عمل کرده اند و ثروتمند شده اند. بنا بر این اگر ما به قدرت و حکومت برسیم، ثروتهایى که این مالکان به ناحق متصرف شده اند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان محتاجان توزیع خواهیم کرد.

در خصوص صنعتى کردن مملکت، کاملًا با این امر موافقیم ولى ما خواستار یک صنعت ملى و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزى در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر صنعتى که فعلًا در ایران مستقر ساخته اند. سیاست شاه از لحاظ صنعتى و کشاورزى، مملکت ما را به نفع قدرتهاى استعمارى به صورت یک جامعه مصرفى درآورده است.

در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادى آنان نبوده است، بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شى ء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وى باز داده است. زن مساوى مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهاى خود را انتخاب کند؛ اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق، مى کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شدیداً معترض به این امر است. رژیمْ آزادى زن را البته نظیر آزادى مرد از میان برده و پایمال ساخته است. زنان مانند مردان زندانهاى ایران را پر کرده اند. در اینجاست که آزادى آنها در معرض تهدید و در خطر قرار گرفته است. ما مى خواهیم که زنان را از فساد، که آنان را تهدید مى کند، آزاد سازیم.

درباره لفظ «مارکسیسم اسلامى» که رژیم مرتباً استعمال مى کند چه فکر مى کنید؟ آیا با دستجات چپ افراطى روابط سازمانى دارید؟

این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافیانش از او تبعیت کرده اند. این مفهوم مفهومى نادرست و حاوى تناقض است و براى از اعتبار انداختن و از بین بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه است. مفهوم اسلامى که بر اساس توحید و وحدانیت خداوند بنا شده است با ماتریالیسم در تضاد است. اصطلاح «مارکسیسم اسلامى» یک اصطلاح خلاف حقیقت است. به عبارت دیگر، شاه و دستگاه تبلیغاتى اش از اتحاد «ارتجاع سیاه» و «خرابکارى سرخ» نیز هدفى را که گفتیم تعقیب مى کند؛ بدین  معنا که وى مى خواهد مردم مسلمان را وحشتزده سازد و بذر ابهام را در آنها بپراکند، تا مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیر قابل بحث و انکار است از میان ببرد. هیچ گاه میان مردم مسلمانى که بر ضد شاه در حال مبارزه اند و عناصر مارکسیست افراطى یا غیر افراطى اتحاد وجود نداشته است. من همواره در اعلامیه هاى خود خاطرنشان ساخته ام که مردم مسلمان بایستى در مبارزه خود همگون و متجانس باقى بمانند و از هر نوع همکارى سازمانى با عناصر کمونیست بر حذر باشند. بدین ترتیب با اتحاد بین تمام مسلمانان است که ما با شاه مبارزه مى کنیم و خواهیم کرد؛ و به همین دلیل است که شاه سعى دارد مبانى مبارزه اى ما را وارونه جلوه دهد.

با توجه به فقد روابط سازمانى، آیا یک اتحاد تاکتیکى را با مارکسیستها براى سرنگون کردن شاه در نظر دارید؟ و روش و طرز رفتار شما با آنان پس از موفقیت اجتماعى تان چگونه خواهد بود؟

نه، ما حتى براى سرنگون کردن شاه با مارکسیستها همکارى نخواهیم کرد. من همواره به هواداران خود گفته ام که این کار را نکنند. ما با طرز تلقى آنان مخالفیم. ما مى دانیم آنها از پشت به ما خنجر زده اند و اگر روزى به قدرت برسند، رژیمى دیکتاتورى برقرار خواهند کرد و این مخالف روح اسلام است. اما در جامعه اى که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهاى مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژى آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامى از همان ابتدا مسأله کسانى مطرح شده است که وجود خدا را انکار مى کرده اند. ما هیچ گاه آزادى آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاورده ایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و براى توطئه کردن آزاد نیست.

به نظر شما علت شعله ور شدن قیامهاى ایران چیست؟ چرا این طغیانها در حال حاضر رخ داده است؟

فشار و قهرى که شاه و پدرش اعمال کرده اند، بدبختیهایى که ملت ما دچارش شده است، مردمى که از آزادى شان، استقلالشان، پیشرفتشان و زندگى خوبشان محروم شده اند، وعده هایى دروغى که در پانزده سال اخیر مغزشان را پر کرده است، روى هم رفته منشأ تظاهرات مذکور است. خرابى وضع اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و وسعت  دامنه قهر و فشار، به درجه تحمل ناپذیرى رسیده است. آخرین قیامها مقدمه انفجار عظیمى است که نتایجش غیر قابل محاسبه است. هدف از ضد تظاهراتى که پلیس در مقام مقابله و با شرکت افراد مزدور ترتیب داده است و هدف از کشتارهایى که در هر شهر و روستا پیش مى آید آن است که مانع سرنگون شدن شاه گردد.

فکر مى کنید که فرزند شما به قتل رسیده است؟ اگر چنین نیست چرا مرگ وى علت انفجار تظاهرات شده است؟

من با قطع و یقین نمى توانم بگویم چه اتفاقى افتاده است ولى مى دانم که او شب قبل از درگذشتش صحیح و سالم بود و مطابق گزارشهایى که به من رسیده است، اشخاص مشکوکى آن شب به خانه وى رفته اند و فرداى آن شب او فوت کرده است. چگونه؟ من نمى توانم اظهار نظرى بکنم. نارضایى مردم به این مناسبت ابراز شد. مسلماً مردم خدمتگزاران خود را دوست مى دارند و مرا و نیز پسرم را خدمتگزار خود مى دانند. دنبال این جریان هر کشتارى که رژیم ترتیب داد، تظاهرات تازه اى را به مناسبت چهلم کشته شدگان موجب گردید. اما مطلب اصلى و اساسى، پسر من نیست. مسئله اساسى، عصیان و قیام همه مردم بر ضد ستمگرانى است که بدانها ستم مى کنند.

برنامه سیاسى شما چیست؟ آیا مى خواهید که رژیم را سرنگون سازید؟ به جاى این رژیم، چه نوع رژیمى را برقرار خواهید کرد؟

کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامى است؛ مع ذلک نخستین اشتغال حاضر ما سرنگون کردن این رژیم خودسر و خودکامه است. در مرحله اول بایستى قدرتى به وجود آوریم که به احتیاجات اساسى مردم پاسخ دهد.

مقصودتان از حکومت اسلامى چیست؟ آنچه از این تعبیر، خود به خود، به ذهن مى آید امپراتورى عثمانى و یا عربستان سعودى است .

تنها مرجع استناد براى ما، زمان پیغمبر و زمان امام على است.

آیا به نظر شما بازگشت به قانون اساسى 1906 یک راه حل معتبر است؟

قوانین اساسى و متمم آن به شرط آنکه مورد اصلاح قرار گیرد، مى تواند مبناى دولت و حکومتى باشد که ما توصیه مى کنیم؛ این حکومت در خدمت آرمان اسلامى قرار مى گیرد.

آیا این قانون اساسى، رژیم سلطنتى را حفظ خواهد کرد و یا حکومت جمهورى را در مد نظر دارید؟

رژیمى که ما برقرار خواهیم کرد به هیچ وجه رژیم سلطنتى نخواهد بود. این مطلب خارج از موضوع است و مطرح نیست.

به سلطنت رسیدن پسر شاه فعلى براى شما قابل قبول خواهد بود؟

ما مخالف پدر شاه بودیم و مخالف شاه فعلى و مخالف همه سلسله اش هستیم؛ زیرا مردم ایران آن را نمى خواهند.

آیا خود شما در نظر دارید که در رأس آن قرار گیرید؟

شخصاً نه. نه سن من و نه موقع و نه مقام من، و نه میل و رغبت من متوجه چنین امرى نیست. اگر موقعیت پیش آید، ما در میان کسانى که در جریان مفاهیم و فکر اسلامى مربوط به حکومت هستند، شخصى و یا اشخاصى را که مستعد تعهد چنین امرى باشند انتخاب خواهیم کرد.

شما همواره در مقابل درخواستهاى مطبوعات بین المللى سکوت را حفظ کرده اید؛ چرا؟

مطبوعات بین المللى بیشتر به دبدبه و کبکبه و طمطراق و تشریفات رسمى توجه دارند: تخت جمشید، تاجگذارى شاه و ... یا در حد اعلا توجهشان معطوف به قیمت نفت است، نه به بدبختیهاى مردم ایران و یا فشارى که تحمل مى کنند. ظاهراً شاه هر سال صد میلیون دلار براى تبلیغاتش در خارج پول خرج مى کند. از این جهت من در طول پانزده سال گذشته- خصوصاً به من گفته اند روزنامه شما مستقل است و به مسائل واقعى ایران از قبیل شکنجه ها، کشتارها و بى عدالتیها مى پردازد من امیدوارم که این مصاحبه به آشنا ساختن  آرمان مردم من کمک کند- حرفهاى خود را خطاب به مردم ایران زده ام و همین کار را ادامه خواهم داد.

آیا سیاست موافق شاه در قبال اسرائیل یکى از دلایل مخالفت شما با رژیم است؟

آرى؛ زیرا اسرائیل سرزمین یک قوم مسلمان را اشغال کرده و جنایات بیشمارى مرتکب شده است. عمل شاه در حفظ روابط سیاسى با اسرائیل و دادن کمک اقتصادى به وى، بر خلاف مصالح و منافع اسلام و مسلمانهاست.

آیا آرزومند آن هستید که ایران علیه اسرائیل در جرگه کشورهاى عربى وارد شود؟

من همواره مُصراً خواسته ام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند. متأسفانه دعوتهاى مرا رژیمهاى مختلفى که در کشورهاى مسلمان بر سر کار آمده اند، نشنیدند. من امیدوارم که بالاخره این دعوتها شنیده شود. من در این راه پایدارى خواهم کرد.

آخرین رشته عملیات نظامى اسرائیل منجر به اشغال یک سرزمین عربى دیگر یعنى جنوب لبنان شده است که مردمانش شیعه اند. در این باره چه فکر مى کنید؟

مردم جنوب لبنان باید به هر وسیله اى که شده به خانه هاى خود بازگردند و وظیفه دارند که براى بازپس گرفتن سرزمین خود مبارزه کنند، پیش از آنکه اسرائیلى ها مردم خودشان را در آنجا مستقر سازند. شخص من از مردم ایران و شیعیان جهان درخواست کرده ام که به کمک برادران خود در جنوب لبنان بشتابند. این دعوت نتایجى داشته است اما تنها حکومتها هستند که با توجه به احتیاجات این مردم، وسایل لازم را در اختیار دارند؛ تنها حکومتها هستند که امکان دارند به اسرائیل فشار بیاورند که مجبور به تخلیه این سرزمین بشود.

یک دسته از سربازان ایرانى جزء نیروهاى ملل متحد در جنوب لبنانند؛ فکر مى کنید که این کمکْ مثبت است؟

ما رژیم ایران را تجربه کردیم؛ هیچ دلیلى وجود ندارد که بتوان باور کرد که این رژیم که همواره به ضرر اعراب و به اسرائیل کمک کرده است، این بار در خدمت یک آرمان  مقدس عمل کند. به اعتقاد من، کار ایران بیشتر به این جهت است که مانع از اظهار عقیده دشمنان اسرائیل بشود.

موقع و موضع شما در قبال امریکا چیست؟

در طى بیانیه ها و اعلامیه هاى پانزده سال اخیر خود چندین بار موضع و موقع خودم را در قبال امریکا و قدرتهاى بزرگ دیگرى که از ثروتهاى ممالک فقیر بهره بردارى مى کنند، بیان کرده ام. امریکا عمال خود را در این ممالک تحمیل و بعد خشونتى را که به مردم تحمیل مى شود تأیید مى کند. امریکا که منشأ کودتاى 1332 و بازگشت و حفظ شاه بر سر قدرت است، سیاست خود را تغییر نداده است. تا وقتى که وضع بدین منوال است، موضع و موقع من در قبال امریکا همچنان تغییر ناپذیر خواهد ماند.

آیا مثل برخى فکر مى کنید که امریکا مى خواهد یک رژیم آزادمنش لیبرال در ایران مستقر سازد؟

یعنى اعلامیه راجع به احترام و رعایت حقوق بشر؟ این مطلب چیزى جز حرف نیست؛ حرف! و من بدان باور ندارم. کافى است که ملاحظه بکنید کارتر رئیس جمهور امریکا در جریان دیدارش در تهران پشتیبانى خود را از شاه تجدید کرد و علاوه بر آن، عملًا این پشتیبانى مورد تکذیب قرار نگرفت. به هر حال ما هیچ گاه رژیمى را با سیما و صورتى لیبرال و آزادمنش، و مضمون و محتواى دیکتاتورى و استبدادى قبول نخواهیم کرد.

در مقابل اتحاد شوروى که همسایه بزرگ ایران است، موضع و موقع شما چیست؟

همان موضع و موقعى که در قبال امریکاست. ابرقدرتها مردم ما را استثمار کردند. من فرقى میان آنها و حتى بین آنها و انگلیس هم نمى بینم. هنگامى که ایران واقعاً مستقل گردید، در آن صورت مى تواند روابط سالمى با تمامى ممالک عالم برقرار سازد.

آیا فکر مى کنید که رژیم شاه قادر است که آزادمنشى پیشه کند؟

هرگز! حتى اصول دموکراسى و آزادى در تضاد بنیادى با این رژیم و با وجود خود شاه هستند؛ لذا هیچ مصالحه ممکنى با وى وجود ندارد. جنایات وى بیشمار است. نخستین کار یک رژیم آزاد آن خواهد بود که محاکمه شاه را ترتیب دهد؛ بر اساس این امر که او ثروتهاى مملکت را جمع کرده و آنها را به بانکهاى خارجى منتقل ساخته است. باید که  او در خصوص جنایاتى که مرتکب شده است جواب دهد. آزادسازى واقعى تا هنگامى که شاه بر اریکه قدرت است امکانپذیر نخواهد بود.

(صحیفه امام، ج 3، ص: 366-376)

 به نقل از

 

تاريخ انتشار در سايت سازمان سوسياليستهای ايران ـ سوسیالیستهای طرفدار راه مصدق در روز سه شنبه ١٢ شهريور ۱٣۹٨ - ٣  شهریور ۲۰۱۹

 ـ [*] ـ درهمین رابطه :   ـ


 
ـ متن سخنراني آيت الله خميني  در ١٢ بهمن ١٣٥٧ در بهشت زهرا

http://www.tvpn.de/sa/sa-337.htm

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ