نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

به مناسبت ۲۸ مرداد سالروز کودتا علیه دولت دکتر مصدق

۲۶,۰۵,۱۳۸۹

خسرو سیف

کودتاى ۲۸ مرداد را مى توان عکس العمل شکست یک ابرقدرت جهانى به دست یک کشور با مدیریتى مصمم دانست که بدون همکارى عوامل بومى و دشمنى رهبرانى که خواست هاى فردى خود را مقدم بر منافع ملت و کشور مى دانستند، امکان پذیر نمى بود.

•پیش زمینه هاى کودتا

پس از پیروزى مصدق بر مخالفان خود در سى ام تیرماه ۱۳۳۱ چنین تصور مى شد که آنان با شکستى که نصیب شان شده، توانایى هرگونه عملى از آنها سلب شده است. درحالى که واقعیت غیر از این بود. با همه پرسى و انحلال مجلس هفدهم، نمایندگان مخالف نهضت ملى مصونیت پارلمانى خود و تریبون آزادى را که براى حمله به مصدق در اختیار داشتند، از دست داده بودند و دولت مى توانست با فراغ بال و خیالى آسوده، سیاست هاى خود را دنبال کند، ظاهر امر چنین مى نمود که مصدق یک تنه از پس تمام دشمنان خود برآمده است، اما باطن امر چیز دیگرى بود. مصدق تنها در مقابل مخالفان خارجى و داخلى که اکنون تعدادى از هواداران موثر نهضت ملى به آنها پیوسته اند، بر فعالیت خود در جهت سقوط دکتر مصدق که هدف نهایى دولت انگلستان بود، افزودند.

مخالفان براى ضربه زدن به دولت حادثه آفرینى مى کردند که از آن جمله توطئه ۹ اسفند و به شهادت رساندن سرلشکر افشارتوس رئیس شهربانى وقت بود. آنان با تجربه هاى خود از ۳۰ تیر دریافته بودند که مصدق را بدون توسل به کودتاى نظامى نمى توان ساقط کرد. در راستاى این فکر سفیر آمریکا هندرسن در ۹ خرداد ۱۳۳۲ در دیدارهاى پنهانى با شاه که یک ساعت به طول انجامید، پیام چرچیل را به او رسانید و گفت دولت هاى انگلستان و آمریکا از نخست وزیرى فضل الله زاهدى حمایت خواهند کرد و شما هم  باید از او حمایت کنید و مطمئن باشیم که شما نظر خود را در نیمه راه عوض نخواهید کرد.

هندرسن براى دور بودن از صحنه عملیات پس از دیدار با مهره هاى اصلى و فراهم کردن مقدمات کار، ایران را به قصد آمریکا ترک نمود و آمریکا هم مشغول قرار و مدارهایى بود که مى باید انجام گیرد.از همان آغاز دولت دکتر مصدق عملیات سرى بریتانیا براى براندازى دولت او شروع شده بود و از سوى وزارت خارجه انگلستان شخصى به نام زینر که سوابق فعالیت هاى اطلاعاتى در دوران جنگ جهانى دوم و با عوامل انگلیسى در ایران آشنا و در ارتباط بود، به ایران اعزام گردید. همزمان سازمان اطلاعاتى بریتانیا موسوم به (MI۶) نیز یکى از کار به دستان ارشد خود به نام وود هاوس (Wood House) را به ایران فرستاد تا سرپرستى جاسوسان انگلیسى را عهده دار شود، شبکه جاسوسى را به وجود آورد و در جهت براندازى مصدق دست در دست ماموران سیا (CIA) در تهران فعالیت کنند. طرح کودتا براى آنها بسیار جدى بود از این رو مى بایست وسایل کار از هر نظر فراهم مى شد.

وود هاوس در اوایل مرداد ماه ۱۳۳۱ با هواپیماى وابسته سفارت یک محموله اسلحه از پایگاه نظامى حبانیه عراق با خود به تهران آورد. وى پیش بینى مى کرد به زودى رابطه ایران و انگلستان قطع خواهد شد. به دنبال آن کمونیست ها به آشوب بر خواهند خاست در آن صورت مى توان از این اسلحه ها استفاده نمود. در هر حال روز ۳۰ مهرماه ۱۳۳۱ قطع رابطه با دولت بریتانیا اعلام گردید و تمام افراد سفارت انگلیس از ایران خارج شدند. وود هاوس قبل از ترک تهران وسایل ارتباط و همکارى برادران رشیدیان را با سرپرست سازمان سیا در سفارت آمریکا فراهم آورد و یک دستگاه فرستنده براى ارتباط با MI۶ در اختیار آنها گذارد.

پس از آن وود هاوس به واشینگتن و لندن و سپس براى ایجاد هماهنگى میان آنها به قبرس رفته در پایگاه نظامى بریتانیا دفترى تاسیس کرد تا از آن طریق ترتیب ارتباط با عوامل خود را در تهران بدهد و بعد به لندن مراجعت نماید. همکاران وود هاوس در لندن نقشه براندازى مصدق را که بر آن نام رمزى عملیات چکمه نهاده بودند، با او در میان نهادند.

روزولت هم که به آنها پیوسته بود ضمن تایید نقشه انگلیسى ها گفت: ترومن و آچسن با آن موافقت نخواهند کرد، باید منتظر دولت جدید جمهوریخواه در آمریکا بود، ممکن است آنها موافقت کنند.

•طرح عملیات چکمه

این طرح مشتمل بر دو بخش بود:

بخش یکم: متکى بر یک سازمان شهرى که در اختیار برادران رشیدیان قرار داشت.

بخش دوم: متکى بر همکارى بعضى از سران عشایر جنوب بوده که هر دو بخش همزمان آغاز مى شد.

از سوى دیگر عوامل آنها در سایر گروه هاى اجتماعى و سردمداران اوباش در این سازمان شهرى جاى داشتند و مقررشده بود این سازمان با استفاده از حمایت شاه و حتى بدون حمایت شاه کنترل تهران را به دست گیرد و دکتر مصدق و یاران او را بازداشت نماید. بهترین زمان براى اجراى عملیات را اول بهار تا پایان تابستان که مصادف با ییلاق- قشلاق عشایر است انتخاب کرد. هزینه عملیات علاوه بر ماهیانه ده هزار لیره که به برادران رشیدیان داده مى شد نیم میلیون لیر دیگر پیش بینى شده بود. واکنش اولیه آمریکا در مقابل این پیشنهاد انگلیسى ها سرد و تردیدآمیز بود چه، آمریکایى ها هنوز فکر مى کردند براى جلوگیرى از کودتاى احتمالى کمونیست ها باید با همکارى مصدق عمل کرد ولى با روى کار آمدن دولت جدید در آمریکا که جمهوریخواه بود، چرچیل به دیدار دوست زمان جنگ جهانى دوم خود آیزنهاور رئیس جمهورى جدید آمریکا شتافت و او را راضى کرد که اگر حکومت مصدق به  این ترتیب ادامه دهد با نفوذ و قدرتى که حزب کمونیست توده پیدا کرده است زیر نفوذ شوروى و کمونیست ها قرار خواهد گرفت در نتیجه آمریکا تصمیم به همکارى با انگلیس جهت براندازى حکومت قانونى و ملى مصدق گرفت و برادران دالس که یکى در رأس وزارت خارجه و دیگرى رئیس سازمان سیا بودند نسبت به پیشنهاد کودتاى انگلیسى ها موافقت نموده آماده کار شدند و طى جلساتى در این زمینه طرح جدید براندازى مصدق این بار با نام رمزى آژاکس تهیه و کیم روزولت به فرماندهى عملیات در تهران تعیین شد.

طرح آژاکس در ۴ تیرماه ۱۳۳۲ براى تعیین تکلیف قطعى کودتا جلسه اى با حضور مسئولان امر در دفتر جان فاستر دالس وزیر خارجه آمریکا تشکیل شد که هندرسن نیز در آن شرکت کرد و اظهار نمود: آقاى وزیر ما با وضعى نومیدکننده و خطرناک و دیوانه اى که مى خواهد با روس ها دست به یکى کند، روبه رو هستیم. از این رو چاره اى جز کودتا نداریم. این موضوع مورد تایید دالس نیز قرار گرفت. کیم روزولت هم مطالبى درباره شبکه اطلاعاتى بریتانیا و اینکه آنها پیش از ترک ایران با دو تن به اسامى مستعار نووسى و کفرون (اسدالله و سیف الله رشیدیان) و یک نفر مامور اطلاعاتى بریتانیا به نام کاچرون آشنا شده اند. کیم روزولت در ۱۸ تیرماه ۱۳۳۲ از طریق مرز عراق با گذرنامه جعلى به نام جیمز لاگریج وارد ایران شد. براى معرفى کیم روزولت به شاه و چگونگى عملیات کودتا دو تن از ماموران آمریکایى به دیدن اشرف پهلوى در فرانسه رفته و او را در جریان چگونگى کودتا قرار مى دهند و به پیشنهاد آن دو، اشرف پهلوى نیز در ۱۴ مرداد ۱۳۳۲ به تهران وارد شد و بلافاصله به دیدار شاه رفت و ضمن معرفى کیم روزولت پیام دولت هاى انگلیس و آمریکا را در مورد کودتا در اختیار شاه گذاشت.

ورود اشرف به تهران با اعتراض دولت روبه رو شد و در نتیجه وى پس از ۴ روز در ۱۸ مردادماه با یک هواپیما ایران را ترک کرد.

کیم روزولت پس از ورود به تهران به وسیله برادران رشیدیان، شاه را ملاقات کرد و او را در جریان چگونگى کودتا قرار داد. چندین ملاقات با زاهدى و پسرش که با نام مصطفى ویسى فعالیت مى کرد و در کمال پنهان کارى در دیدارهاى دیگرى شاه را در جریان جزییات نقشه قرار مى داد و درخصوص کسانى که انتظار همکارى آنها را داشتند گفت وگو مى کردند. همچنین درباره یک میلیون دلارى که در اختیارش بود با شاه گفت وگو کرد و درباره زاهدى و ارتشى ها هم سخن گفتند. آخرین ملاقات کیم روزولت با شاه در شب ۱۸ مرداد بود که شاه مى بایست پس از امضاى فرمان هاى عزل مصدق و نصب زاهدى به شمال برود.

شاه و ثریا بدون آنکه موفق به امضاى فرمان ها بشوند در ۱۸ مرداد به شمال حرکت کردند و روزنامه ها خبر سفر آنها را روز بعد اعلام نمودند. کیم روزولت و دوستانش براى امضاى فرمان ها به چاره جویى پرداختند تا اینکه به وسیله برادران رشیدیان به سرهنگ نعمت الله نصیرى فرمانده گارد ماموریت داده شد ایشان جهت امضاى فرمان ها با هواپیما به شمال عزیمت و پس از امضاى فرمان ها در روز ۲۱ مرداد آنها را به فضل الله زاهدى تحویل  دهد. شنبه ۲۴ مرداد زاهدى با برخى از نزدیکان خود چون حائرى زاده، احمد فرامرزى، سرتیپ گیلانشاه و سرتیپ باتمانقلیچ به رایزنى نشست. قرار شد فرمان عزل دکتر مصدق همان شب به وسیله سرهنگ نصیرى ابلاغ شده که با هوشیارى گارد محافظ دکتر مصدق، سرهنگ نصیرى توسط سرهنگ ممتاز دستگیر و کودتا در نیمه راه به شکست مى انجامد و شاه و ثریا به بغداد مى روند.

کودتا در شرایطى اتفاق افتاد که دکتر مصدق همواره سرتیپ تقى ریاحى رئیس ستاد ارتش را در جریان توطئه اى که در حال شکل گیرى بود قرار مى داد و همیشه در پاسخ با جمله خیالتان راحت باشد اوضاع آرام و تحت کنترل است، روبه رو مى شد. لازم به یادآورى است سرتیپ ریاحى با توصیه تنى چند از رهبران حزب ایران در این سمت قرار گرفته بود....

در فاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مطبوعات کشور شرایط بسیار ویژه اى را مى گذراندند. روزنامه ها به شیوه بسیار تند به عملکرد کودتاچیان و دربار مى تاختند و از سوى دیگر به آتش سوزى هاى پراکنده و تخریب محل هایى چون دفاتر احزاب طرح شعارهاى تند علیه دربار شاه و شعارنویسى بر روى دیوارهاى شهر و نامگذارى خیابان ها و پایین کشیدن مجسمه هاى رضاشاه و محمدرضاشاه و برخوردهاى تند با سایر کسانى که مخالف این اعمال زودهنگام بودند و ایجاد نگرانى و وحشت در مردم زمینه را براى کودتا فراهم ساختند.

در ۲۵ مرداد مصاحبه مطبوعاتى زاهدى با کمک اردشیر زاهدى با خبرنگاران نیویورک تایمز و آسوشیتدپرس در مخفیگاه خود که در منزل زیمرمن (یکى از کارمندان سفارت آمریکا واقع در خیابان بهار) پنهان شده بود انجام گرفت و همچنین اقدام به تکثیر و توزیع فرمان نخست وزیرى زاهدى در سطح شهر نمودند و براى جلب حمایت لشکرهاى ارتش، اردشیر زاهدى به اصفهان و سرتیپ فرزانگان به کرمانشاه فرستاده شدند و آنها از کودتا اعلام پشیمانى کردند.

هندرسن که نزدیک به دو ماه در ایران نبود و در آمریکا در متن توطئه براندازى حکومت ملى دکتر مصدق قرار داشت و با شکست کودتا بدون فوت وقت در عصر روز دوشنبه ۲۶ مرداد وارد ایران شد پس از تماس با کیم روزولت و آگاهى از چگونگى برنامه کودتا و مشاهده تظاهرات توده اى ها در ساعت ۶ بعدازظهر به دیدار دکتر مصدق شتافت و این ملاقات با گله و شکایت طرفین از وضع ناآرام موجود به پایان رسید، هندرسن مى گوید وقتى دکتر مصدق را ترک کردم او در وضع روحى خوبى بود. هندرسن از برخورد رسمى و غیرمعمول مصدق حدس مى زد که وى دست آمریکا را خوانده و از مداخله آنها آگاهى داشته است و دکتر مصدق در سراسر مطالب خود با متلک ها و لحن نیمه شوخى و کنایه آمیز به توطئه آمریکا و انگلیس گوشه مى زد، حتى یک بار صریحاً گفت نهضت ملى ایران تصمیم دارد که در قدرت باقى بماند و تا آخرین نفر اگر هم تانک هاى انگلیس و آمریکا از روى نعش شان بگذرد مقاومت نمایند.

ناآرامى هاى سازمان یافته از صبح روز ۲۸ مرداد از جنوب تهران شروع شد و نقاط مختلف شهر دسته هاى دویست و سیصد نفرى از اوباش و اراذل با همکارى افسران و سربازان با کامیون ها و جیپ ها و وسایل ارتشى به نفع شاه و مخالفت با دولت ملى شعار مى دادند و در این تظاهرات ساکنان محله بدنام شهر به رهبرى محمود مسگر و ملکه اعتضادى نقش اساسى داشتند و افرادى که به طور فعال از ابتدا در این کودتا شرکت داشتند، علاوه بر کسانى مانند اردشیر زاهدى، مهدى میراشرافى، ملکه اعتضادى، دار و دسته شعبان بى مخ، طیب حاج رضایى، رمضان یخى و... بودند.

حمله به ادارات از ساعت ده صبح به بعد با ورود گروهى از چاقوکشان حرفه اى و اوباش به میدان عملیات شروع شد. محل استقرار آنها در سبزه میدان بود و سپس به دسته هاى کوچکتر تقسیم شدند و طبق برنامه اى که در اختیار آنها گذاشته شده بود عمل کردند. محل رادیو اشغال شد. اولین پیام رادیویى حاکى از پیروزى کودتاگران به وسیله ملکه اعتضادى و سپس مهدى میراشرافى مدیر روزنامه آتش و مهدى پیراسته از رادیو خوانده شد و اما در ساعت ۲ بعدازظهر در منزل دکتر مصدق آقایان دکتر فاطمى، دکتر صدیقى، مهندس حسیبى، مهندس رضوى، نریمان، ملک اسماعیلى، دکتر شایگان، مهندس زیرک زاده، سیف الله معظمى و اعضاى دفتر نخست وزیرى حضور داشتند و دکتر مصدق از همکاران خود مى خواهد که منزل را ترک نمایند و خود اصرار داشت که در منزل خواهد ماند ولو کشته شود. آقایان هم مى گویند در صورتى خواهند رفت که ایشان هم از منزل خارج شوند. بالاخره با اصرار همگى دکتر مصدق ناگزیر به ترک منزل با استفاده از نردبان از طریق منزل همسایه مى شوند و در تمام مدت گارد محافظ منزل دکتر مصدق به  فرماندهى سرهنگ ممتاز با کودتاگران مقابله کرد و در ساعت ۳۰/۵ بعدازظهر ۲۸ مرداد دفاع خانه دکتر مصدق درهم شکست و تا ساعت ۸ شب که حکومت نظامى بود مهاجمان فرصت داشتند تا به درون خانه بریزند و هرچه بود به غارت بردند و سپس خانه را به آتش کشیدند. دکتر مصدق و دکتر شایگان و دکتر صدیقى و مهندس معظمى به خانه مهندس معظمى رفتند. در پى اعلامیه فرماندار نظامى مبنى بر احضار دکتر مصدق و همکاران او، روز بعد خود را به فرماندار نظامى معرفى نمودند در نتیجه به وسیله خودرو هاى شهربانى به فرماندارى نظامى برده شدند و در ساعت ۱۸/۱۸ به باشگاه افسران محل استقرار کودتاگران نزد زاهدى برده شدند و سپس به محل لشگر ۲ زرهى محل دستگیرى زندانیان منتقل شدند.

 منبع: سايت انقلاب اسلامی

http://enghelabe-eslami.com/مقالات/2451-2010-08-17-01-18-44.html