نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

هراس از عنوان بدترکیب کودتا (به مناسبت 28 مرداد)*؛

 علی ملیحی

 

امروز اما بعد از گذشت 57 سال از 28 مرداد چه قضاوتی در خصوص مدعیات دادستان ارتش شاه بر علیه مصدق و کیفرخواست های طولانی صادر شده بر علیه او و یارانش وجود دارد؟

 
-----------------------------------------------------------------------------------------------------

«از ریاست محترم دادگاه تقاضا می کنم توجه فرمایند که در روز 25 مرداد از ساعت 6 صبح دکتر مصدق یاغی و اعوان و انصارش موجب نگرانی مردم شدند و لاغیر. مگر دکتر شایگان نمی گوید کودتایی در شرف تکوین بوده و به مرحله عمل در نیامد؟در کجای دنیا در مورد چیزی که در شرف تکوین بوده و به مرحله عمل در نیامده تا این اندازه سرو صدا راه می اندازند؟حالا کار ندارم که در واقع خود آقایان کودتا کردند!...»

 

تیمسارآزموده دادستان نظامی دادگاهی که وظیفه محاکمه مصدق و یارانش به اتهام تلاش برای براندازی سلطنت را داشت، اینچنین مصدق و یارانش را کودتاچی اصلی معرفی می کند و شاید این مورد از مشترکات بسیاری از کودتاها در دنیا باشد که کودتاچی ها حریف شکست خورده خود را متهم به کودتا می کنند تا از عنوان زشت و بد ترکیب کودتا رهایی یابند. چنانکه در تاریخ ما کمتر از نیم قرن و اندی پیش واقع شد،شاه و دستگاه عریض و طویلش آنچه در روزهای پایانی مرداد 32 اتفاق افتاده بود را قیام ملی معرفی می کردند که بر علیه قانون شکنان و خائنین به مملکت یعنی مصدق و اعضای برجسته جبهه ملی به وقوع پیوسته بود. محمدرضا شاه البته همواره تلاش داشت تا در کودتای 28 مرداد که به مدد تلاش های آمریکایی ها و انگلیسی ها و خیانت یاران مصدق رخ داده بود، نقش درجه اولی نیز برای خداوند قایل شود. چنانکه او بازگشت خود را به سلطنت مدیون« لطف الهی» و« قیام ملت»می دانست.

28 مرداد تا زمانی که شاه بر سلطنت بود هرسال جشن گرفته می شد. اسدلله علم در سال های طولانی حضورش در کاخ شاه، در صبح 28 مرداد بر سر مزار جان باختگان این روز که در تعریف رسمی«شهدای 28 مرداد» خوانده می شدند رفته و گل و فاتحه ای هم برای سرلشگر زاهدی نثار می کرد.

شاه که تا زمان مرگ، کینه مصدق را به همراه داشت دوست داشت تا او را به شیوه ای در افکار مردمی که پیرمرد را ناجی ملت می دانستند،بشکند. او به همین دلیل دادگاه مفصلی برپا کرد ،مصدق و یارانش را به محاکمه کشاند تا در خصوص اقدامات خود در سه روز 25 تا 28 مرداد پاسخگو باشند. دادگاه با حضور تماشاچیان به صورت علنی و با شرکت خبرنگاران و عکاسان برگزار می شد چرا که شاه می خواست ژست یک محکمه قانونی را برای آن حفظ کند. اتهامات مصدق و یارانش در دادگاه نظامی بدین شرح آمده بود:« خیانت»،«اقدام برای به هم زدن اساس حکومت و ترتیب وراثت تخت و تاج» و «تحریض مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت ».مجازات این جرایم مطابق با ماده 317 قانون دادرسی ارتش اعدام تعیین شده بود. با این احوال در دادگاه دعوا بر سر حدود اختیارات شاه و نخست وزیر و همچنین کشمکش پیرامون قانون شکنی و یا قانونمداری بالا گرفت. چرا که هم نظامیان کودتاچی و هم مصدق شکست خورده از دخالت ارتش در سیاست،اقدامات طرف مقابل را قانون شکنی،خیانت و جرم می دانستند.

مصدق معتقد بود که فرمان عزل او ترتیبات ابلاغش یک کودتای تمام عیار بوده است او در دادگاه به صراحت،قطع ارتباطات مخابراتی و بازداشت وزرای دولت و فعالان سیاسی هوادار خود را مصداق بارز کودتا اعلان کرد و در دادگاه گفت:«هر عمل نظامی که سپاهیان آن را به منظور سقوط دولت مرتکب شوند آن را کودتا گویند اگر کودتا نبود بر طبق کدام حکم از مقامات صالحه دو وزیر و یک نماینده مجلس را در شمیران در خانه های خود دستگیر و مضروب نموده و با پای برهنه به سعد آباد بردند؟چرا سیم تلفن ستاد ارتش را سیم تلفن اشخاصی که قرار بود دستگیر شوند را قطع نمده و تلفن خانه بازار را اشغال نمودند؟چرا یک عده مسلح به زره پوش برای بازداشت من آمدند». اشاره مصدق در واقع به بازداشت دکتر فاطمی و دو عضو برجسته دیگر جبهه ملی در شب کودتای نافرجام25 مرداد و محاصره مقر نخست وزیری با زره پوش بود.

با این وجود مقامات نظامی علاقه ای برای پذیرفتن کودتای ادعایی مصدق نداشتند. از دیدگاه آنان نیروهای نظامی توانسته بودند نظم و امنیت را اجرا سازند و قانون شکنی مصدق و یارانش و همچنین تظاهرات کمونیست ها را موقوف ساخته و شاه را به کشور بازگردانند. شاه نیز در تمامی پاسخ هایش به تاریخ! حوادث سال 32 را ناشی از تلاش خود برای اجرای قانون اساسی می دانست. اما آنچه شاه خود بر سر قانون اساسی مشروطه در سال های پس از سقوط مصدق آورد هشدارهای مصدق در خصوص دیکتاتوری را قرین به واقع نشان می داد.

کودتاچی ها اما تا آنجا که توانستند به مصدق اتهام وارد ساختند، از اتهام دخالت در کشتار تا اتهام تصرف در اموال دولتی در دادگاه مطرح شد. اتهام دیگر مصدق،دستور او برای پایین کشیدن مجسمه های رضاشاه بود. مصدق اگرچه این دستور خود را برای جلوگیری از حرکات نیروهای چپ گرا می دانست اما در یکی از جلسات دادگاه به صراحت گفت«اعلیحضرت فقید رضاشاه را انگلیسی ها آوردند».تیمسار آزموده دادستان دادگاه مصدق خطاب به مردی که در دادگاه نیز خود را نخست وزیر قانونی ایران می دانست نعره می کشید و خون کشته شدگان 28 مرداد را به گردن مصدق می گذاشت. چرا که به اعتقاد دادستان، قانون شکنی مصدق زمینه خونریزی را فراهم ساخته بود. آزموده خطاب به مصدق می گفت:«خون شهدای 28 مرداد گلویت را می فشارد؟» و مصدق در جواب به استهزا تاکید می کرد«دارد خفه ام می کند!. دادستان ارتش حتی پا را از این فراتر نهاده و مصدق را به دلیل مجموعه اقداماتش در فاصله 25 تا 28 مرداد مرتد به دین اسلام می دانست.

امروز اما بعد از گذشت 57 سال از 28 مرداد چه قضاوتی در خصوص مدعیات دادستان ارتش شاه بر علیه مصدق و کیفرخواست های طولانی صادر شده بر علیه او و یارانش وجود دارد؟ باور روایات رسمی رژیم پهلوی از برانداز بودن و قانون شکن بودن مصدق و یارانش در حالی که صدها مدرک از دخالت آشکار انگلیس و آمریکا برای ساقط کردن مصدق بر سر ماجرای نفت وجود دارد بسیار سخت است.

بازخوانی کودتای 28 مرداد و روایات رسمی دستگاه پهلوی در خصوص آنچه در این روز و پس از آن در مملکت ما رخ داد بسی خواندنی و البته عبرت آموز است. چرا که چالش میان آزادیخواهان و حاکمان در باب حاکمیت قانون، دخالت نظامیان در سیاست و میل به خودکامگی همچنان پابرجاست
 

*این مقاله برای انتشار در شماره روز 28 مرداد روزنامه اعتماد ملی و با توجه به محدودیت های اعمالی نگاشته شد اما با توقیف این روزنامه مجال انتشار نیافت
 
ادوارنیوز

 منبع: سايت خبرنامه اميرکبير

http://www.autnews.cc/node/1814