|
||
قسمت دوم
کارگردان انتخاباتی که هاشمی رفسنجانی است خامنه ای را کیش و مات کرده است؟
گزارش فیگارو از قرار و مدار هاشمی رفسنجانی با خامنه ای: در ازای انصراف خاتمی از نامزد شدن، خامنه ای از حمایت از احمدی نژاد دست بر می دارد:
◄ فیگارو (9 ژوئن 2009) از تهران گزارش می کند که ائتلاف حامی میر حسین موسوی را رئیس جمهوری اسبق، هاشمی رفسنجانی کارگردانی می کند. او کوششهای خود را دو چندان کرده است تا از تجدید انتخاب احمدی نژاد جلوگیری کند. در قفای اعلانهای رنگارنگ که دیوارهای تهران را پر کرده اند، یک بازی پوکر دارد انجام می گیرد. هدف از این قمار: جلوگیری بهر قیمت از انتخاب احمدی نژاد است. او را متهم می کنند پول نفت را بهدر داده و از رهگذر بحران اتمی، کشور را در جهان به انزوا در آورده است. برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، یک ائتلاف وسیع در بر گیرنده شخصیتهای سیاسی برضد یک شخص بوجود آمده است. جواد اطاعت، استاد علوم سیاسی می گوید: «هدف این ائتلاف، با حمایت مرجح از میر حسین موسوی، نخست وزیر سالهای 1980، اینست که از شر احمدی نژاد خلاص شویم. هیچ مهم نیست کسی که انتخاب می شود، چه کسی باشد».
* هاشمی رفسنجانی کارگردان ائتلاف ضد احمدی نژاد: مغز متفکر و کارگردان این ائتلاف، هاشمی رفسنجانی است. او که در انتخابات 2005 (1388) شکست خورد، امروز تمام توان خود را بکار می برد تا انتقام آن شکست را بگیرد. این آیت الله 74 ساله ثروتمند از گاردهای قدیمی رژیم است و ارزشی برای احمدی نژاد قائل نیست و او را موجودی خطرناک می داند. برخوردار از اهرمهای قوی، جبهه ضد احمدی نژاد، با ظرافت تمام، سازمان داده شد. در این جبهه، صاحب نفوذان دیگری چون علی لاریجانی، رئیس مجلس که مانع از تصویب لایحه احمدی نژاد برای امداد اجتماعی شد. محمد باقر قالی باف، شهردار تهران، نیز در این جبهه است. شگفت آمیز تر این که صدا و سیما که تحت اداره رهبر رژیم است، مناظره هائی را ترتیب داد که فرصت گذاشتن در اختیار سه نامزد دیگر بود. در این مناظره ها، سه نامزد به احمدی نژاد حمله کردند. روحانیان بلند پایه قم و بخش بزرگی از مقامات رژیم با احمدی نژاد مخالفت کردند و او را کسی می دانند که نظام را بخطر می اندازد. این جبهه بی سابقه، از امروز به فردا، ایجاد نشده است. چندین تن از اطرافی های هاشمی رفسنجانی دو میلیون دلار صرف خرید یک سیستم کامپیوتری سخت پیشرفته ضد تقلب کرده اند. از این سیستم در جلوگیری از تقلب در روز رأی گیری استفاده خواهند کرد. بنا بر قول نزدیکان هاشمی رفسنجانی هدف جبهه این بوده است که رهبر نظام جمهوری اسلامی نتواند دخالت کند. «معامله ای»، سه ماه پیش، میان هاشمی رفسنجانی و خامنه ای انجام گرفته است. رفسنجانی متعهد شده است خاتمی را از نامزد شدن منصرف کند بشرط این که خامنه ای نیز از احمدی نژاد حمایت نکند. یکی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی می گوید: «این یک بازی شطرنج است. طرف ما در این بازی، خامنه ای است. احمدی نژاد یک مهره بیش نیست». انقلاب اسلامی: بدین قرار، هاشمی رفسنجانی جبهه ای تشکیل داده است و طرف او، خامنه ایست. پس نامه سرگشاده او به خامنه ای، اقدامی آگاهانه ایست: خامنه ای حامی احمدی نژاد است. بنا بر این، اگر هاشمی رفسنجانی را از صندوق بیرون آورند، این خامنه ایست که تقلب کرده و آرای مردم را دزدیده است. و اگر موسوی رئیس جمهوری شود، شکست اصلی را خامنه ای خورده و هاشمی رفسنجانی او را کیش و مات کرده است. بدین قرار، نامه هاشمی رفسنجانی به خامنه ای یک سند تاریخی و اعلان آغاز یک تحول است:
بسمالله الرحمن الرحيم
مقام معظم رهبري آيتالله خامنهاي زيده عزّه متأسفانه اظهارات عاري از حقيقت و غيرمسئولانه آقاي احمدينژاد در جريان مناظره با مهندس موسوي و مقدمهچينيهاي قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهكهاي ضدانقلاب در سالهاي اول بعد از پيروزي انقلاب و نيز تهمتزدنها در انتخابات 84 و انتخابات مجلس ششم ولجنپراكنيهاي باند پاليزدار كه در دادگاه محكوم شده را به نمايش گذاشت و از آنجا كه بخشي از اين اظهارات قبلاً در رسانههاي دولتي و آتش تهيه آن در سخنراني مشهد مقدس مطرح شده، ادعاي اينكه مطالب او تحت تأثير فضاي مناظره گفته شده و فاقد برنامهريزي قبلي است، پذيرفتني نيست و گويا براي تحتالشعاع قرادادن گزارشهاي مستند و مكرر ديوان محاسبات در خصوص مفقودالاثر بودن يك ميليارد دلار و ارتكاب چند هزار تخلّف در اجراي بودجهها ميباشد و شايد هم رقيب اصلي خود را افتخارات ربع قرن انقلاب اسلامي ميداند. دهها ميليون نفر در داخل و خارج ناظر دروغپردازيها و خلافگوييهايي بودند كه برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلاميمان را نشانه گرفته بود. زير سئوال بردن تصميمات بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و تلاشهاي امام راحل و مردم مسلمان و متعهد و روحانيت عظيمالقدر كه در نيم قرن گذشته با مجاهدتهاي خويش توانستند بناي باشكوه نظام اسلامي را ايجاد و مستقر و بالنده كنند، از اين بدتر نميشد. دوران مشعشعي كه خود شما پشت سر امام(ره) در قامت مجاهد پيشتاز، رئيسجمهور و نهايتاً رهبري نظام نقش و مسئوليتهاي ممتازي بعهده داشتهايد.. نقطه قابل توجه دراين تهمتها اين است كه غيرمستقيم، مقام ولايت در زمان رهبري امام راحل و جنابعالي كه هادي دولتها بودهايد و با اظهارات صريح، مديريتها را مورد تأييد و تحسين قراردادهايد، نشانه گرفته است. بعد از جريان شوم 14 اسفندماه 1359 با ارشاد امام و بنيانگذار جمهوري اسلامي، شهيد مظلوم دكتر بهشتي و جنابعالي و اينجانب كه در شعارهاي مردمي به عنوان «سه ياور خميني» شناخته شده بوديم، با همراهي نيروهاي انقلابي و بخصوص نمايندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوري اسلامي توانستيم در جهت زدودن غبارهاي ابهامات و سمپاشيها اقدامات مؤثري انجام دهيم و امام راحل درد آشنا با تشكيل گروه حقيقتياب و داور، بخشي از حقايق را آشكار كردند. نتايج آن، آگاهي بيشتر مردم و رسوايي فتنهگران و در نهايت نجات كشور از خطري بود كه دشمنان استكباري و ضد انقلاب طراحي كرده بودند. البته اينجانب قصد ندارم كه دولت موجود را مثل دولت بنيصدر معرفي كنم و يا سرنوشتي شبيه آن دولت را براي اين دولت بخواهم، بلكه مقصود اين است كه بايد مانع گرفتار شدن كشور به سرنوشت آن روزگار شد. اينجانب براي پرهيز از آلودهشدن فضاي سياسي كشور در آستانه انتخابات به تشنجات بيشتر، از عكسالعمل فوري كه مورد انتظار ملت است، خودداري كردم. در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقاي احمدينژاد گفتم كه در اظهارات او خلافگوييهاي فراواني وجود داشته و ادعاي كذب تماس تلفني من با يكي از سران عرب و ادعاي كارگرداني مبارزات انتخاباتي رقبا و اتهامات ناروا به جمعي از بزرگان نظام، از جمله جناب آقاي ناطق نوري و فرزندان من و بدتر از همه زيرسئوال بردن اقدامات امام راحل را يادآوري و پيشنهاد كردم با صراحت اتهامهاي نادرست را پس بگيرد كه نيازي به اقدامات قانوني افراد و خانوادههايي كه ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تيرهاي ناسزاگويي قرار گرفتهاند، نباشد. از صدا و سيما هم خواسته شد كه فرصتي در اختيار طرفهاي ذيحق براساس مقررات سازمان قرار دهد كه از خود دفاع نمايند. گرچه در گذشته به بخشي از اين اتهامات پاسخ داده شده و رئيس قوه قضاييه وقت جناب آقاي يزدي در پايان كار رياست جمهوري اينجانب، در عمل به اصل 142 قانون اساسي رسماً اعلام پاكي و منزّه بودن خانواده رئيسجمهور و حتي كمشدن داراييها در دوران مسئوليت را نمودند، ولي تكرار اتهام تكرار جواب را ميطلبد. معالاسف، اين دو پيشنهاد خيرخواهانه عملاً پذيرفته نشده و رهبر معظم هم صلاح را در سكوتشان ديدند و بيشك جامعه و بخصوص نسل جوان نيازمند اطلاع از حقيقت است. حقيقتي كه با اعتبار نظام و همدلي ملت ارتباط جدّي دارد و اگر محدود به حق چند نفر بود؛اقدام به نوشتن چنين نامه اي نمي كردم. معتقدم جنابعالي بخوبي ميدانيد كه اينجانب و بسياري از بزرگان تأثيرگذار انقلاب و حتي خود جنابعالي از دوران مبارزه و سالهاي اول انقلاب و در تعدادي از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالي و ضدانقلاب بودهايم و هميشه صبورانه تهمتها و اهانتها را پشت سر گذاشتهايم و در دور جديد تهمتها و هجمهها هم از حدود پنج سال پيش تاكنون دندان روي جگر دارم و بخاطر خداوند و مصالح انقلاب و كشور اندوه خويش را مكتوم ميدارم و از اين جهت هم مورد گلايه بسياري از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار ميگيرم ومهم اين است كه اينبار اين تهمت ها توسط رئيس جمهور و در رسانه ملي مطرح شده است. البته در موقع مناسب انحرافات و حقكشيهاي ناگفته انتخابات و اعمال دولت نهم در اختيار مردم و تاريخ قرار خواهد گرفت، تاريخ گواه است كه اكثريت مردم متعهد و انقلابيمان كمتر تحت تأثير خلافگوئيها قرار ميگيرند و دليل آن آراء افتخارآميز مردم به اينجانب در آخرين انتخابات مجلس خبرگان رهبري است و نيز خوب ميدانيد كه در جريان انتخابات جاري، تاكنون به خاطر مسئوليت هاي رسمي ام در رسانه هامطلبي به نفع يا ضرر افراد و جريانهاي درگير در انتخابات نگفتهام و در موراد ضروري به كلياتي مبتني بر حضور حداكثري مردم در پاي صندوقها و سلامت انتخابات اكتفا كردهام و رسماً گفتهام برنامه شركت در انتخابات ندارم. چهار نامزد موجود براي آمدن به صحنه با اطلاع از نظر و سياست اينجانب از من نظر نخواستهاند و بعد از نامزدي هم از اينجانب درخواست حمايت نكردهاند و اگر هم در جلساتي بهم رسيده باشيم، چيزي جز همان كليات فوقالذكر را از من نشنيدهاند و اگر حزب يا گروهي در مورد جهتگيري در انتخابات نظر خواستهاند، گفتهام براساس آييننامه خود عمل كنند و حقيقتاً آنها با تصميمخودشان و همكارانشان در صحنهاند و عمل ميكنند و انصافاً تهمت دستنشانده بودن آنان ستم و بيحرمتي غيرقابل توجيه است. بجاست كه به اين حقيقت هم توجه شود كه احتمالاً عوامل دولت از نظر اينجانب مطلعند كه من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و كشور نميدانم و خود جنابعالي هم از اين نظر من مطلعيد و دلايل آن را هم ميدانيد. ولي اين نظر را رسانهاي نكردهام و خود عوامل دولت در اين مورد بزرگنمايي كردهاند كه هدف بزرگنمايي در آن مناظره روشن شد. با اينهمه بر فرض اينكه اينجانب صبورانه به مشي گذشته ادامه دهم، بيشك بخشي از مردم و احزاب و جريانها اين وضع را بيش از اين بر نميتابند و آتشفشانهايي كه از درون سينههاي سوزان تغذيه ميشوند، در جامعه شكل خواهد گرفت كه نمونههاي آن را در اجتماعات انتخاباتي در ميدانها، خيابانها و دانشگاهها مشاهده ميكنيم. اگر نظام نخواهد يا نتواند با پديدههاي زشت و گناهآالودي مثل تهمت ها ؛ دروغها و خلافگوييهاي مطرح شده در آن مناظره برخورد كند و اگر مسئولان اجراي قانون نخواهند و يا نتوانند به تخلّفهاي صريح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد كه فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسيدگي كنند و اگر فردي در موقعيت رياست جمهوري بدون مراعات شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتكاب چنين گناهان كبيره و اخلاقشكن عليرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه ميتوانيم خود را از پيروان نظام مقدس اسلامي بدانيم؟
رهبري معظم انقلاب؛ اكنون كه امام راحل (ره) آن پير فرزانه و حلّال مشكلات و ملجاء همه و يار صبور و ديرينه هر دوي ما آيتالله شهيد مظلوم دكتر بهشتي و بسياري از همسنگران قديم كه يا به فيض عظماي شهادت رسيدند و يا به ديار باقي شتافتند ؛ در بين ما حضور ندارند، شما ماندهايد و من و معدودي از ياران و همفكران قديم. از جنابعالي با توجه به مقام و مسئوليت و شخصيتتان انتظار است براي حل اين مشكل و براي رفع فتنههاي خطرناك و خاموش كردن آتشي كه هم اكنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه كه صلاح ميدانيد اقدام مؤثري بنماييد و مانع شعلهورتر شدن اين آتش در جريان انتخابات و پس از آن شويد. لذا در فرصت باقيمانده ضروري به نظر ميرسد خواسته حق حضرتعالي و مردم در خصوص انجام انتخاباتي سالم و پرابهت و حداكثري تحقق يابد. كاري كه ميتواند عامل نجات كشور از خطر و باعث تحكيم وحدت ملي و اعتماد عمومي باشد و فتنهگران نتوانند با حدس و گمان نصّ پيامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحريف كنند و با ناديده گرفتن قانون، بنزين بر آتشافروخته بريزند. سرچشمه شايد گرفتن به بيل چوپر شد نشايد گرفتن به پيل دوست، همراه، و هم سنگر ديروز، امروز و فردايتان اكبر هاشمي رفسنجاني انقلاب اسلامی: این سند تاریخی است زیرا 1 – تخاصم در رأس هرم قدرت را گزارش می کند. 2 – خامنه ای قصد دارد بزور احمدی نژاد را یکبار دیگر رئیس جمهوری کند. نتیجه نیز معلوم کرد که ، پیشاپیش، بر او معلوم بوده است که احمدی نژاد رئیس جمهوری منتصب خامنه ای است. 3 – او از کودتای بر ضد بنی صدر و نمونه 14 اسفند یاد کرده است. در 14 اسفند، سال روز درگذشت دکتر مصدق، ولایت جمهور مردم با ولایت فقیه رویارو شدند. جانبداران ولایت فقیه چماقداران و افراد سپاه و کمیته ها بودند. مردم بر آنها غلبه کردند. 4 – در تمام دوران ریاست جمهوری، بنی صدر به استقامت ایستاد. از کودتای خرداد 60 بدین سو، نیز همچنان به استقامت ایستاده است. حاصل سه دهه استقامت اینست که امروز، مردم می دانند می باید ولایت مطلقه فقیه را بردارند و حاکمیت را از آن خود کنند. هاشمی رفسنجانی خامنه ای را از این واقعیت می ترساند. 5 – او به جبهه ای که خود گرداننده آنست نیز اشاره می کند و خامنه ای را به سر برداشتن این جبهه به مخالفت با او، تهدید می کند. 6 – 22 خرداد 60، روز ورود کودتای خزنده به واپسین مرحله خود بود. روزی بود که بنی صدر به مردم ایران هشدار داد. هرآنچه در آن هشدارنامه پیش بینی شده بود، روی داد و این شد روز گار ایران. گزینش این روز، برای انجام انتخابات رسوا گویائی بسیار داشت: خامنه ای و مافیاهای نظامی – مالی قصد دارند بر ضد مردم و حق حاکمیت آنها کودتا کنند. و رأی سازی نشان داد که از ماهها پیش کودتا تدارک شده بود. تقلب بزرگ در انتخابات می گوید که خامنه ای و مافیاهای نظامی – مالی به تهدید او وقعی ننهادند و با ببار آوردن رسوائی بس بزرگ، احمدی نژاد را رئیس جمهوری کردند. سخنان احمدی نژاد، در 23 خرداد، مسلم کرد که بنا بر آشتی نیست و بنا بر دشمنی است. او هاشمی رفسنجانی مورد تهدید سخت قرار داد:
احمدی نژاد خطاب هاشمی رفسنجانی: دست شما را از امور قطع می کنم:
امروز درجه اميد به پيگيري آرمانها و ارزشهاي ملت ايران و انقلاب جهاني ملت ايران و اميد به حل مشکلات و رفع موانع از برابر ملت ايران در بالاترين حد ممکن در دل جان ملت ما جاري است. مسووليت همه ما عمل به اين دو امر يعني پيگيري آرمانها و ارزشهاي ملت ايران و رفع موانع و مشکلات از برابر ملت است. خيلي روشن است که راي مردم راي به برنامههاست. مردم عهد اخوت با کسي ندارند. مردم به دنبال اجراي برنامهها هستند و همه بايد از راي مردم تبعيت بکنند اين لازم است؛ چراکه مردم ولي نعمت ما هستند. خواستههاي خود را متحدا و در يک حرکت ملي بيان کردند. آراي مردم تجميع شد و خواسته عمومي ملت مشخص شد. همه بايد به دنبال تامين نظر مردم باشيم و نظر مردم هم روشن است در شعارهاي مردم در شعارهاي بنده در حرف مردم در هر نقطه ايران که برويم خواستهها روشن است. خدمت به مردم اولين خواستهاي است که مردم مي خواهند که آنها ميخواهند که مشکلات مردم برطرف شود مشکلات عمراني ، زيربنايي، مشکل گراني که به بخشي از مردم فشار سنگيني را وارد کرده است، مشکل اشتغال، مشکل مسکن، به خصوص براي جوانهاي عزيز، اينها دغدغههاي مردم ماست مردم ميخواهند که همه توان و همت ما و همه امکانات کشور براي خدمت و رفع مشکلات بسيج شود. دومين خواسته عدالت است، مردم ميخواهند تبعيض نباشد و ميخواهند دست متجاوزين قطع شود مردم ميخواهند اموال عمومي متعلق به عمومي باشد و از آن صيانت بشود از حقوق ملت صيانت بشود از اختياراتي که ملت در اختيار دارد صيانت شود از عزت ملت صيانت بشود. کسي دستاندازي، زيادهخواهي و ويژه خواري نکند. دنبال امتيازهاي ويژه براي خودش و براي بستگانش نباشد مردم ميخواهند عدالت وجود داشته باشد. خواسته ديگر مردم، پيشرفت و تعالي همهجانبه کشور است. مردم ميخواهند کشورشان در علم در صنعت، در زندگي شخصي در فناوريها در همه امور پيشرفته باشد و اين شايستگي ملت ايران است. ملت ميخواهد، نام ايران عزيز باشد و در تراز شايسته جهان باشد، اين خواسته ملت ايران است. ملت ميخواهند موانع پيشرفت و اجراي عدالت به آنها معرفي بشود. اين حق مردم است و من و امثال بنده نميتوانيم از خواستههاي ملت کوتاه بياييم و بايد موانع را به مردم معرفي کنيم و بنده کوتاه نخواهم آمد. امروز بايد ايران را بسازيم و همت کنيم و اين خواستههاي ملت فقط با مشارکت همگاني و عزم ملي امکانپذير است. اصلاحات اقتصادي و اصلاحات ساختاري فقط با مشارکت عمومي مسير است. من براي ساختن ايران از همه دعوت ميکنم. همه بايد دست به دست هم بدهيم، ايران عزيز را بسازيم. ايران متعلق به همه است. امروز مسووليت قوه مجريه بر عهده بنده است، اما بايد دست به دست هم بدهيم همه محترمند. من به فعاليت هاي حزبي احترام مي گذارم اما دولت متعلق به همه مردم است و بايد پاسخگوي مردم باشد و تأمين خواستههاي متن مردم باشد. بنده اصولگرايي که به دنبال اصلاحات اساسي در کشور نباشد را قبول ندارم. و اصلاحطلبي که به اصول ملت ايران پايبند نباشد آن را هم قبول ندارم. اسمها مهم نيست مهم اين است که به ارزشها، آرمانها، خواستههاي ملت پايبند باشيم دنبال اصلاح و خدمت باشيم دنبال پاسخگويي به ملت عزيز ايران باشيم. دولت به هيچ گروه و دستهاي و هيچ کسي بدهکار نيست، بلکه ملت ولي نعمت است و دولت به ملت مديون است و همه دولت متعلق به ملت است بنده در انتخاب همکارانم بايد منافع ملت را در نظر بگيرم نه منافع اشخاص، گروه و دستجات. من قول ميدهم که توصيه هيچ کسي را در انتخاب همکارانم در نظر نگيرم و تنها معيار، صلاح و ويژگيهاي برجسته باشد. بنده با احدي تعارف ندارم و اين يک ميثاق بين ملت و خادم خودشان است. بعضيها به خاطر سوابقشان و بعضي سوابقي که در انقلاب دارند خودشان را مجاز به هر کاري ميدانند و اين اضافهخواهي است. بنده در سخنراني به يک حادثه تاريخي و به ماجراي جناب طلحه و زبير اشاره کردم آنها در کنار رسول خدا بودند مجاهدتها کردند، خدمات کردند، نشان افتخار گرفتند، جايگاه آنها در آن زمان محفوظ بود، اما اينها انسان را تا آخر عمر حفظ نميکند. بعضيها به من گفتند ذکر نامها شائبه توهين دارد، بنده قاطعانه رد ميکنم. بنده قصدم توهين نيست نقدم يک حادثه تاريخي و عبرتآموزي است. براي همه ما عبرت است، همه بايد از تاريخ عبرت بگيريم. هرکس با هر سابقهاي از مرز عدالت خارج بشود در نقطه مقابل عدالت قرار ميگيرد. اصل عدالت است و عدالت اصل است، وقتي خارج شد، ديگر اعتباري ندارد، عدهاي ميگويند ما با امام بوديم. با امام بودن کافي نيست، عمل امروز مهم است. ملت همه با امام بودند بايد امروز را ببينيم. انقلاب اسلامی: تقلب بزرگ که «اصلاح طلبان» آن را «کودتای سفید» خوانده اند، اینطور انجام گرفته است:
|