نشريه اينترنتي جنبش سوسياليستي
نشريه سازمان سوسياليست هاي ايران ـ سوسياليست هاي طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

 

فراخوان به نیروهای ملی

 

شهر خالی است زعشاق ! بود  کز طرفی

مردی از خویش برون آید و کاری بکند

 (حافظ)

 

نظامی آماده ی فروپاشی

  مردمی در انتظار نیروی جانشین

جامعه ی ایران، جامعه ای است در آستانه ی انفجار؛ درآستانه ی انفجار از سال ها پیش، شاید از اواخر دوران خاتمی و بویژه ازابتدای دوران احمدی نژاد. اگر کسانی که در محیط امن کاخ های فرمانروایی و درحصار مزدوران بله قربان گوی خود، با تاًخیرِ بیماران اغمائی به این موضوع پی می برند، مردمی که درزیر فشار مصائب و مظالم روزمره مرگ را بر زندگی ترجیح می دهند، سال هاست  علائم این انفجار نزدیک را بر گوشت و پوست خود احساس می کنند.

دراین روزها  زنان، جوانان، کارگران و زحمتکشان ایران پا به پای  روشنفکران و هنرمندان این خطهً بزرگ درکارآفریدن حماسه شورانگیزی نوین  و نوشتن برگ پر افتخار دیگری در تاریخ کهنسال ملت بزرگ ایران زمین اند

اینکه  سرانجام پای فرمانروایان ستمگر و فاسد نیز، با وجود خطرات  ناشی از پرده دری های رسوا کننده ی بی سابقه، به چنین منازعاتی در برابر دیدگان حیرت زده ی مردم کشیده شده نشان آن است که آنها نیز انفجار را در راه دیده اند و باید درجستجوی چاره ی ناچار به هر وسیله ای متشبث شوند.

نیروی اصلی این انفجار، بویژه در جامعه ای که اکثریت بزرگ آن را جوانان تشکیل می دهند، شور و توان آنان است؛ شور و توانی بیکران اما  نیازمند به تدبیر و تجربه ی بخش مجرب ترجامعه؛ چه، این جوانان عزیز ما  که تقریبأ همگی آنان زادگان دوران جمهوری اسلامی اند بجز این نظام بسته و شوم کمترین تجربه ی زنده ای از نظام دیگری ندارند،  مگرآنچه از راه دور در خبر های غالبأ سانسور شده جهان و کتاب ها و نشریات محدود و تحت کنترل دیده اند.

اگر این جوانان محروم و مظلوم، با استفاده از شکاف عظیمی که در برج و باروی این نظام می بینند، به خیابان ها می ریزند و هنوز هم  درد دل خود را، هرچند با تهوری بی سابقه، به تنها زبان مجاز در این نظام مخوف  بیان می کنند، گناه از آنان نیست.

گذشته از بخش کوچکی از آنان که حرکات و وجناتشان همه بر این گواهی می دهد که بسیج شدگان ستاد رئیس جمهور پادگانی می باشند، آن گروه دیگر، حتی در هیئت و ظواهر پشتیبانی از کاندیدای دیگر، و علی رغم آرایش های سبز رنگی که بعنوان بلاگردان در برابر گروه خطرناک مقابل و نیروهای سرکوب  بکار می برند، با هریک از کلمات خود بخوبی به یکدیگر و به جهانیان می گویند که نه از این رئیس جمهور، که از سراپای این نظام ظالم  و بی انتظام به جان آمده اند. آنان حتی بخوبی می دانند که این رنگ سبز هم تنها یکی از سه رنگ درفش ملی تاریخی آنان است که با شیر و خورشید کهن و باشکوه آن جز به ملت ایران به کس دیگری تعلق ندارد.  

اما بخش اعظم این جوانان نه هرگز رهبر سیاسی بوده اند و هستند و نه، به طریق اولی، انقلابی!

 دراوضاع و احوالی که  نظام توتالیتر حاکم، به مخالفان واقعی خود، یعنی به آزادیخواهان اصیل و قدیمی، و روشن بگوییم : به هواداران راه مصدق بزرگ، برای معرفی خود و سوابق خود به جامعه کمترین مجالی نداده است، و در حالیکه  بخش مهمی ازآنان، خود نیز، به دلیل اسارت در توهمات دوران بالانشینی در ماه های نخست انقلاب، هنوزحاضر نشده اند  به صراحت لازم ناسازگاری نظام کنونی با حاکمیت ملی و دموکراسی را در شعار ها و اظهارات رسمی خویش بگنجانند؛ باری، در چنین احوالی که نظام فاسد اختناق از تشکیل نیروی جانشین متشکل با تمام قوا جلوگیری کرده و می کند، و نیز بخش مهمی آز آنها که تشکیل نیروی جانشین را بر عهده داشته اند و دارند، با پیروی از احلام شیرین و دیرین ابتدای انقلاب، از بکاربردن تمام هم خود در این راه کوتاهی کرده اند، از جوانان پرشور، متهور و پاکدل چه انتظار دیگری جز نمایش شور و هیجان خود در فرصتی منحصر به فرد و تحت مقررات محدود کننده ی آن می توان داشت؟

برکسانی که پس از سی سال مخالفت ریشه ای با نظام، همچون پری زدگان، بناگهان شعار شرکت در انتخابات را همچون کشفی جدید سرمی دهند حرجی نیست، چه این گروه با نگاه به ترازنامه ی منفی خود، هنگامی که چنین موضعی را تبلیغ می کنند، در واقع بر درماندگی خود گواهی می دهند.

اما معلوم نیست، چگونه کسانی که با توهمات خود در دوران نخست انقلاب، ناخواسته دراسارت سی ساله ی خود و ملت ایران ذیمدخل بوده اند، هنوز هم می توانند، بنام دستیابی به فضای مختصری برای تنفس بهتر، همچنان از وظیفه ی بزرگ تاریخی خود که

جز برداشتن گام هایی سنجیده در راه تشکیل نیروی متشکل جانشین نمی تواند باشد، همچنان با فراخواندن مردم به ریختن راًی در صندوق های انتخابات به گمراهی آنان کمک کرده، فوت شدن  فرصت هایی را که ناتوانی روزافزون نظام فراهم خواهد آورد، سبب شوند.

ما، با جلب توجه این نیروهای اصیل به این اصل تجربه شده که فرصت های طلایی تاریخی می تواند دراثر عدم استفاده ی بموقع از آنها از دست برود و بزودی  و به سادگی و نیز تکرار نگردد، به همه ی آنان، دوستانه و برادرانه نهیب می زنیم که زمان حساس و باریک است و پیروان راستین و اصیل مصدق بزرگ، در کوشش برای تشکیل یک نیروی جاننشین متشکل، مرکب از همه ی آنها، بیش از این غفلت نورزند، زیرا ممکن است فرصت ها از دست برود و آنگاه به افسوس خوردن برآنچه از دست رفته نشسته، انگشت تحسر به دندان بگزند.

از آنان که از نخستین لحظه ی احساس خطر، به سیادت سیاسی مدعیان ریاست مذهبی قاطعانه نه گفتند، آنان که از گام نخست ِحرکت نیش جانگزای خنجر این سیادت طلبان را در تیره ی پشت خود حس کردند و با فریاد اعتراض علیه قانون وحشیانه ی قصاص و دعوت مردم به مقاومت در برابر آن، فتوای «ارتداد»  را به جان خریدند، تا کسانی که با روشنگری های عالمانه و پیگیرخود درباره ی فقدان هرگونه توجیه، حتی توجیه دینی، بر نظریه ی ولایت مطلقه ی فقیه به آگاهی قربانیان دینی این بساط فریب پرداختند و با ایستادگی های مردانه ی خود دررنج زندان و اسارت دیگران شریک شدند؛

 دریک کلام : همه ی مبارزانی که آموزش بنیادی مصدق را از یاد نبردند یا ازمیان نسل های بعد از مصدق به مقام روشنی بخش آن در حیات ملی ما پی بردند، همه وهمه، امروز که  اوضاع رو به زوال نظام شرایط لازم را نیز بیش از هر زمان فراهم کرده است، وظیفه دارند که به یکدگیر نزدیک شده، با درازکردن دست یاری به سوی یکدیگر، به نیرویی که برای هدایت جنبش های امروز و آتی مردم لازم است شکل دهند.

 

در کشوری که نسل جوان آن، زیر فشارطولانی اختناق توتالیتر، ازهرگونه فرصت واقعی درراه کسب تجربه ی سیاسی اصیل و آزادانه برای احرازمقام شایسته ی خود در تعیین سرنوشت جامعه محروم بوده است، نسل های مجرب جهاندیده در پیشگامی برای نشان دادن یک افق سیاسی ِ در ماورای انتخاب های کاذبی که قدرت حاکم برمردم تحمیل می کند و ارائه ی گزینه ای واقعی و درخور ملت آزاده ی ایران، یعنی انچه خود نیز در نهانخانه ی دل آرزویی جز آن ندارند، وظیفه ای حساس و تعیین کننده برعهده دارند که جز از آنان ساخته نیست.

هرچند نتایج اصلی این انتخابات برای ما از هم اکنون مانند روز روشن است، اما پایان این بازی هرصورتی هم که بگیرد، مردم بجان آمده ی ایران از پیر و جوان و زن ومرد نیازمند و در انتظار نیروی اصیل و هماهنگی هستند که با اعتماد به نفس لازم و تهوری که  از لوازم اینگونه لحظات تاریخی است بالاًخره، یک صدا بگوید : اینها باید بروند!

  آنگاه خواهیم دید که در مقابل چنین فریادی، و غرش طوفانی که از حلقوم مردم رنجدیده و ملت غیور ایران برخواهد خاست حصار های لرزان نظام ظلم و فساد چند روزپایداری خواهد کرد.

ما تصور نمی کنیم با یادآوری اینکه هر نظام سیاسی هرقدرهم به زوال خود نزدیک شده باشد، بدون چالش یک نیروی جانشین معتبر، می تواند به دوران نزع خود مدت ها ادامه دهد، حقیقت تازه ای را بیان کرده باشیم، و بر آنیم که جامعه ی ما در آنتظار چنین چالشی روزشماری می کند.

برقرارباد همبستگی ملت ایران به رهبری نیروهای ملی

زنده باد آزادی

پایدار ملت و سرزمین ایران 

 

هیاًت تحریریه احترام آزادی

پنجشنبه 21 خرداد ماه 1388